نامه تحلیلی مصطفی تاجزاده در خصوص انتخابات ریاست جمهوری‎

نامه تحلیلی مصطفی تاجزاده در خصوص انتخابات ریاست جمهوری‎ »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

سید مصطفی تاجزاده در نامه ای به اعضای سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت ، به تحلیل انتخابات ریاست جمهوری پیش رو پرداخته است.

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی در نامه تحلیلی خود ضمن بررسی شرایط موجود و سناریو های پیش رو، به شرح برخی تفاوتهای این انتخابات با انتخابات ریاست جمهوری سال 88 و مجلس سال 90 پرداخته است.

عضو ارشد دو حزب سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت با بیان دلایل خود مبنی بر ضرورت نامزدی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری آورده است:"من هم مانند بسیاری از تحلیل گران موافق کاندیداتوری رؤسای جمهور گذشته نیستم و تصور می کنم دو دوره برای هر فرد کافی ست و چه خوب است این وضعیت به یک رویه تبدیل شود اما در ایران کنونی برای هر قاعده بیش از یک استثناء وجود دارد . علت هم در شرایط ویژه و نابرابری ست که اقتدار گراها به جامعه تحمیل کرده اند. به بیان روشن اگر امکان رقابت آزاد وجود داشت،علاوه بر چهره های بعضاً مطرح ، شخصاًموافق کاندیداتوری شخصیت هایی مانند آقایان نوری ، رضا خاتمی ،کرباسچی ، میردامادی ، دکتر معین ، صفایی فراهانی و ... و صد البته آقایان مهندس موسویوکروبی و بهزاد نبوی بودم. حتی رأی نیاوردن برخی از حضرات مهم نیست زیرا انتخابات صرفا در پیروزی نامزد خلاصه نمی شود باید به نقش آن در استقرار دموکراسی و پیشرفت کشور و مردم توجه کرد .به علاوه می توان با یک نامزد و طرح شعارها ، مطالبات و حتی راهکارهای صحیح ، سطح رقابت ها را بالا برد و زمینه تقویت احزاب و مطبوعات و رعایت حقوق اساسی و آزادی های مدنی شهروندان را در طول سال و نه فقط ایام انتخابات تامین کرد. از آنجا که ما در شرایط زایمان طبیعی به سر نمی بریم و چاره ای جز سزارین نداریم ، لازم است در انتخابات شرکت و از نامزدی آقای سید محمد خاتمی دفاع کنیم."

رییس ستاد انتخابات دولت اصلاحات همچنین با ذکر دلایلی معتقد است که مهندسی انتخابات در این دوره بسیار دشوار خواهد بود. وی یکی از دشواریهای مهندسی انتخابات را وقوف اقتدارگراها به حساسیت مردم نسبت به رای خود میداند که در صورت شرکت در انتخابات با همه وجود از آرای خویش محافظت خواهند کرد. تاجزاده با اشاره به اختلافات موجود بین اصولگراها، آنرا یکی دیگر از موانع موجود بر سر مهندسی انتخابات دانسته و می نویسد :" اختلافات اصول گراها نیز مانع بزرگی برای مهندسی آراء است. این اختلاف جدی است و از کنترل رهبر نیز خارج شده و حتی به درون فرماندهان سپاه در حمایت از نامزدها کشیده شده است. این همان خطری است که رهبر فقید انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده بود اما رهبری کنونی به آن اعتنا نکرد. فتنه واقعی نیز از زمان دخالت نظامیان در امر انتخابات آغاز شد و تا بازگشت آنان به پادگان ها ادامه خواهد یافت."

تاجزاده در پایان نامه خود تاکید کرده است موارد مطرح شده تحلیل شخصی وی می باشد ودرعمل به تصمیم اجماعی تمکین خواهد کرد.

متن کامل این نامه تحلیلی در پی می آید:

به نام خدا

اعضای محترم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و جبهه مشارکت ایران اسلامی

با عرض سلام و ادب

به این وسیله تحلیل خود را درباره انتخابات خردادماه سال جاری به استحضار می رسانم و البته به دلیل اهمیت مسئله ترجیح دادم آن را به صورت سرگشاده منتشر کنم تا توجه عموم را نیز به آن جلب کنم و به سهم خود به بحث در این زمینه دامن بزنم.

1- ویژگی های انتخابات مطلوب ریاست جمهوری از دید رهبری به شرح زیر است:

الف – حدود 85% از حدود 50 میلیون واجد شرایط یعنی بیش از 42 میلیون ایرانی رأی دهند.

ب- نامزد مورد نظر ایشان در دور اول رأی لازم را کسب کند تا انتخابات به مرحله دوم کشیده نشود. این نامزد نماینده احزاب اصول گرا نباشد تا به اجرای برنامه و تصمیم های جمعی آنان متعهد باشد و تعهد او صرفا در برابر مقام رهبری معنا یابد و محقق شود. البته ایده آل آن است که همه گروه های اصول گرا از او حمایت کنند اما از وی سهمی نخواهند.

ج – نامزدهای اصلاح طلب و نیز کاندیداهای مورد حمایت دولت کنونی اشخاصی باشند که با آرای هر چه کمتر صحنه رقابت های انتخاباتی را ترک کنند تا زبان حامیانشان در نقد عملکرد حکومت ولایی بعدی بلند نباشد.

2- بدترین سناریو از نظر رهبری عبارت است از:

الف – کاهش معنادار مشارکت شهروندان در قیاس با خرداد 88. چه از نظر درصد (85%) و چه از لحاظ تعداد (40 میلیون). چنان چه انتخابات به مرحله دوم برسد، رقابت برای کسب کرسی های شورای شهر و روستا منتفی (انتخابات شوراها یک مرحله ای است) و احتمال افت آراء بیشتر می شود.

ب – نامزد غیرمطلوب یعنی کاندیدای مورد حمایت آقای احمدی نژاد رای اول را کسب کند. روشن است که فرض را بر این قرار داده ام که گزینه نخست و اجماعی اصلاح طلبان یعنی آقای خاتمی نامزد نشود که البته این خود یکی از دلایل کاهش مشارکت شهروندان خواهد بود. من ردصلاحیت تمام نامزدهای مورد نظر دولت را ناممکن می دانم چون در غیاب کاندیداهای اصلی اصلاح طلب و دولت فعلی، انتخابات شوخی مضحکی خواهد بود.

3- این که وضعیت فوق را بدترین حالت از دید رهبری می دانم به دلایل زیر است:

الف – اختلافات میان اصول گراها به شدت ادامه خواهد یافت وبلکه در زمینه ها و مواردی تشدید خواهد شد و حکومت به سوی حاکمیت دوگانه حرکت خواهد کرد.

ب – بسیاری از مشکلات اقتصادی و نیز مدیریتی کشور هم چنان گریبان مردم و میهن را رها نخواهد کرد. البته با این تفاوت که هم انتخابات و هم دولت با آرای به مراتب کم تری در قیاس با سال 88 و در نتیجه با پشتوانه ملی پایین تری مجبور است با معضلات رو به تزاید کنونی مواجه شود.

ج – زبان منتقدان به طور عام و اصلاح طلبان به شکل خاص علیه محدود کردن دایره اختیارات ملت از یک طرف و نیز علیه گرانی، تورم، بیکاری، کاهش ارزش پول ملی، رشد مفاسد مالی و اقتصادی و ... از طرف دیگر بلندتر و مؤثرتر از گذشته می شود. د – مسئولیت این انتخابات که غیرآزاد و غیررقابتی خوانده خواهد شد، با شخص رهبر خواهد بود و در نتیجه لبه تیز انتقادها متوجه ایشان خواهد شد. باید توجه داشت که امکان بازداشت های وسیع و صدور احکام سنگین قضائی علیه فعالان سیاسی و انتخاباتی نیز به علت شرایط داخلی و بین المللی روز به روز دشوارتر می شود.

4- مهندسی انتخابات در این دوره بسیار دشوار است. چرا که :

الف – برگزاری انتخابات به عهده گروهی است که فرمانده ستاد مهندسی، تلاش برای حذف همیشگی آنان از صحنه انتخابات کشور دارد. بنابر این نه مهندسی آراء معنا دارد و نه رد صلاحیت کاندیدای دولت امکان پذیر است چرا که رهبر از عکس العمل پیش بینی ناشده آقای احمدی نژاد بسیار نگران است. برای نمونه هیچ بعید نیست که او رفتاری مشابه آن چه در انتخابات نظام پزشکی انجام داد، از خود بروز دهد و با رد صلاحیت کاندیدای مورد نظر خویش، انتخابات را باطل بخواند یا از برگزاری آن طفره رود و یا اساساً استعفا دهد! رئیس دولت می داند که انتخابات 92 برای او و نزدیکانش بازی مرگ و زندگی است. اگر شکست بخورد نه فقط از عرصه حکومت حذف می شود بلکه ممکن است نزدیک ترین همکارانش دستگیر شوند و از سوی دیگر چنان چه با پیروزی این مرحله را پشت سر بگذارد، سال ها در ارکان حکومت حضور خواهند داشت و از مصونیت بالایی برخوردار خواهند شد.

ب – آن چه در سال 88 رخ داد، این مقدار به اقتدارگراها آموخته است که صبر مردم اندازه دارد و آنان حساسیت زیادی نسبت به آرای خویش نشان می دهند. بنابراین بسیاری از شهروندان یا در انتخابات شرکت نمی کنند یا در صورت شرکت با همه وجود از آرای خویش محافظت خواهند کرد. پس انتخابات یا با غیبت نامزد اصلی اصلاح طلبان و غیر آزاد برگزار خواهد شد و یا در صورت رقابتی و آزاد بودن، مهندسی آراء ناممکن خواهد شد.

ج – اختلافات اصول گراها نیز مانع بزرگی برای مهندسی آراء است. این اختلاف جدی است و از کنترل رهبر نیز خارج شده و حتی به درون فرماندهان سپاه در حمایت از نامزدها کشیده شده است. این همان خطری است که رهبر فقید انقلاب بارها نسبت به آن هشدار داده بود اما رهبری کنونی به آن اعتنا نکرد. فتنه واقعی نیز از زمان دخالت نظامیان در امر انتخابات آغاز شد و تا بازگشت آنان به پادگان ها ادامه خواهد یافت.

5- علت این که سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آتی معلوم نیست آن است که رهبری نمی داند کدام استراتژی را برگزیند. یک دلیل عمده اش آن است که این بار برخلاف سال 88 با دشواری ها و محدودیت های فراوانی روبه رو هستند که عمدتاً نتیجه تصمیم های نادرست گذشته اند و در هر حال امروز با هم سر بیرون آورده و رخ نموده اند. به این موارد توجه کنید:

الف – در هشت سال گذشته رهبر همه تخم مرغ های خود را در سبد آقای احمدی نژاد قرار داد تا جایی که شکست او را در انتخابات 88 شکست خویش خواند. به همین دلیل عملاً به تخریب سه دولت آقایان موسوی، هاشمی و خاتمی رضایت داد. رفتار شخصی آقای احمدی نژاد از جمله در برابر شخص رهبر از یک طرف و عملکرد او و دولتش که با وجود درآمد افسانه ای نفت، در حال تحقق شعار «ایران را سراسر کمیته امداد می کنیم» است از طرف دیگر سخن گفتن از موضع دانای کل و تحقیر منتقدان به عنوان میکروب های مزاحم یا ایادی بی جیره و مواجب دشمن را برای رهبری سخت کرده است و یا حداقل این مواضع جدی گرفته نخواهد شد.

ب – با وجود تلاش همه جانبه، سازمان یافته و مستمر دستگاه های اطلاعاتی، امنیتی، قضایی و حتی نظامی و نیز صداوسیما و تمام تریبون های رسمی و حکومتی علیه اصلاح طلبان و سبزها، به خصوص در چهارسال گذشته، نظرسنجی های اصول گراها بیانگر آن است که آقای خاتمی صدرنشین نامزدهای احتمالی انتخابات 92 است. گذشت زمان نیز کفه را به سود او سنگین تر کرده و او را محبوب تر می کند چه داوطلب انتخابات بشود یا نشود.

ج – اختلافات اصول گراها (تقسیم شدن آن ها دست کم به سه گروه راست سنتی، جبهه پایداری و جناح دولت) و نیز افشاگری آن ها علیه یک دیگر (مثلا آقایان پورمحمدی و رحیمی، دولت و شهرداری تهران و آقایان احمدی نژاد و مرتضوی با برادران لاریجانی) و نیز فسادهای بزرگ مالی در حکومت یک دست اصول گراها که یکی پس از دیگری در حال علنی شدن است، موضع و جایگاه رهبری را در هدایت جناح متبوع خویش و نیز تضعیف پایگاه اصلاح طلبان و دیگر منتقدان تنزل داده است. به خلاف وعده های داده شده معلوم شد که «دست های ناپاک» خیلی پاک تر از «دستان پاک» مورد ادعا بوده اند!

د – رهبری نمی تواند مانند انتخابات 88 انگشت روی فرد خاصی بگذارد. چنین اقدامی، به رغم بدنامی، ضرورتاً به پیروزی او در انتخابات نخواهد انجامید و به احتمال قریب به یقین مصداق «آش نخورده و دهان سوخته» خواهد شد. به علاوه این کار نه فقط اصلاح طلبان و سبزها و نیز جناح دولت فعلی، بلکه بسیاری از اصول گراها را نیز ناراضی خواهد کرد. اکثریت جناح راست مستعد پذیرش چنین رفتاری از سوی رهبری نیستند و آن را برنمی تابند. روی دیگر سکه آن است که فرض کنیم چنین نامزدی با دوپینگ سیاسی رأی بیاورد. او پس از انتخابات با انبوهی از مشکلات داخلی و خارجی از یک سو و جبهه بزرگی از منتقدان که متکی به رای و نظر اکثریت قاطع ملت نیز هستند، از سوی دیگر مواجه خواهد شد. در این حالت انتقادها به مشکلات اقتصادی، اجتماعی و ... تنها متوجه دولت آتی نخواهد بود بلکه شخص رهبر را نیز حتی در اردوگاه اصول گراها، در برخواهد گرفت که مانع برگزاری انتخابات آزاد شده و اجازه نداده است که نامزدی شایسته انتخاب شود و از مشکلات بکاهد.

ه – کاهش مشارکت در انتخابات بیشتر در شهرهای بزرگ و مراکز استان ها نظیر تهران، اصفهان، شیراز، تبریز، مشهد، رشت و ... خواهد بود. اگر انتخابات به دور دوم کشیده شود، شهرهایی نظیر ارومیه، زاهدان، سنندج، اهواز و ... نیز به این مجموعه اضافه خواهند شد. میان قشرها نیز طبقه متوسط و تحصیل کرده و به ویژه جوانان کمترین رأی را خواهند داد. رهبری به خوبی می داند که کلان شهرهای کنونی رقم زنندگان اصلی انقلاب مشروطه، نهضت ملی شدن صنعت نفت و حتی تاحدود زیادی انقلاب اسلامی بوده اند.در بهار عربی نیز شهرهای بزرگ و قشرهای متوسط شهرنشین نقش اول را ایفا کردند. نارضایتی ها و مخالفت روزافزون آنان افزون بر آن که پیشبرد پروژه های حکومت را دشوار خواهد کرد، به سود نظم و ثبات سیاسی کشور و نیز حکومت و رهبری آن نخواهد بود. کافی است آن چه در سال 78 رخ داد با وقایع سال 88 مقایسه شود. آن وقت نبوغ زیادی لازم نیست تا معلوم شود حضور خیابانی احتمالی بعدی مردم در چه وسعتی به وقوع خواهد پیوست و تا چه زمان طول خواهد کشید و چه پیامدهایی خواهد داشت.

6- بین دو سناریوی بهترین و بدترین، راه حل های بینابینی وجود دارد که در ادبیات معاصر به آن بازی برد – برد می گویند. برخلاف دو طرح مطلوب و مطرود مذکور که براساس بازی برد – باخت استوار شده اند یعنی پیروزی رهبر در سناریوی اول با ناکامی و شکست همه مستقل ها، منتقدها و بخشی از اصول گراها همراه خواهد بود. این معادله در راهبرد دوم برعکس می شود. پیامد راه حل میانه و استراتژی دو سر پیروزی عبارت است از:

الف – برپایی انتخابات آزاد و عادلانه و جلب مشارکت فعال و بانشاط اکثریت قاطع ملت درحد و گستره انتخابات 88 که در آن دست کم سه جناح دولتی، اصول گرا واصلاح طلب با محبوب ترین و کارآمدترین کاندیداهای خود در آن شرکت کنند.

ب – پذیرش قواعد بازی چه از طرف حکومت (مانند عدم دخالت نظامیان، بی طرفی مجریان و ناظران انتخاباتی، رفتار غیرجانب دارانه صدا و سیما، حق و فرصت یک سان همه نامزدها و حامیانشان در انتشار روزنامه، فعالیت های تبلیغاتی و برپایی تجمع، تضمین نظارت نمایندگان نامزدها از آغاز اخذ رأی تا پایان شمارش آرا و حضور بی مانع آنان در ستادهای اجرایی و نظارتی انتخابات) و چه از طرف نامزدهایی که نتوانند رأی نخست را کسب کنند. به ویژه در تمکین به نتیجه یک انتخابات آزاد و شفاف.

ج – برپایی انتخابات آزاد و عادلانه در ارتقای موقعیت منطقه ای و حتی جهانی جمهوری اسلامی ایران هم از جایگاه مردمی و هم از نظر دیپلماتیک از یکسو و ایجاد شور و نشاط و امید در مردم و نیز فراهم شدن پشتوانه کم نظیری برای حکومت در جهت مقابله با مشکلات و پیشرفت امور کشور از سوی دیگر نقش مهمی خواهد داشت. افتخار چنین روندی در درجه اول به نام رهبر ثبت خواهد شد. روشن است که چنین انتخاباتی برای پرهیز از این که ایران شبیه برخی کشورهای مسلمان وارد چرخه بی ثباتی نشود، قابل قبول است اما هنوز صد در صد آزاد نیست و به انتخابات ترکیه و عراق و لبنان و فلسطین و مصر و تونس و ... نمی رسد که در آن نامزدهای مسلمانان با کاندیداهای سکولار (لیبرال یا سوسیالیست) و حتی کمونیست به رقابت آزاد می پردازند. استراتژی اصلاح طلبان برپایی انتخابات صد در صد آزاد است که امیدوارم به چنین مرحله ای برسیم.



منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: نامه تحلیلی مصطفی تاجزاده در خصوص انتخابات ریاست جمهوری‎