'یک، دو، یک ' در آپارات

'یک، دو، یک ' در آپارات
بی بی سی فارسی

'یک، دو، یک'

'یک، دو، یک' در آپارات این هفته به نمایش در می آید.

تماشا کنیدmp4

برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد

تازه ترین نسخه "فلش" اینجا قابل دریافت است

پخش ویدیو با ویندوز میدیا پلیر

این هفته در آپارات فیلم 'یک، دو، یک' ساخته بهمن فرمان آرا به نمایش در می آید.

روایت روابط اجتماعی انسان ها، بسیار پیچیده است و الگو بردار نیست. اما همیشه شانس انتخاب داشتن برای زن و مرد باعث می شود که آدمهای بر سر سه راهی قرار بگیرند و داستانهای مشترکی شکل بگیرد که نتیجه آن می تواند سرنوشت هریک از طرف های درگیر را تغییر دهد.

درباره فیلم

مانیا اکبری فیلمساز در سومین فیلم بلندش'یک، دو، یک' که در سال ۱۳۹۰ در ایران ساخته، به سراغ تصویر کردن یک وضعیت انسانی در مناسبات عاشقانه رفته است تا قصه زنی زخم خورده را بگوید که در مسیر انتخاب دیگری قرار گرفته است. از مانیا اکبری پیش از این هم دو فیلم متفاوت سینمایی و یک فیلم مستند در برنامه آپارات دیده بودیم . فیلم'یک، دو، یک' بعد از بیست انگشت و ده باضافه چهار، سومین فیلم بلند او در مقام نویسنده و کارگردان است.

نمایی از فیلم 'یک، دو، یک'

شناسنامه فیلم

کارگردان: مانیا اکبری

فیلمنامه نویسان: مانیا اکبری، مجید اسلامی

مدیر فیلمبرداری: شهریار اسدی

تدوین: مانیا اکبری

صداگذاری و میکس: علی علویان

صدابردار: حسن زاهدی

بازیگران: ندا امیری، پیام دهکردی، حسن معجونی ، اشکان مهری، بهاره رهنما، رامونا شاه، فرناز رهنما

خلاصه داستان

نمایی از فیلم 'یک، دو، یک'

فیلم 'یک، دو، یک' داستان یک دختر زیبا است که در یک مثلث عشقی گرفتار می شود. در جامعه ای که آداب و رسوم اجتماعی تاثیر زیادی روی زیبایی زن دارد، چالش او این است که بتواند اعتماد از دست رفته اش را بدست بیاورد و بتوانند به زیبایی های درونی و فیزیکی اش مسلط شود در مسیر داستان او با اتفاق هایی روبرو می شود که برای گذر از آنها نیاز دارد تصمیم های بگیرد.

ویژگی فیلم

فیلم 'یک، دو، یک'، فیلمی متفاوت از نظر ساخت با دیگر فیلم های این فیلمساز است در این فیلم داستان، فیلمنامه و بازیگران حرفه ای به کمک کارگردان می آیند تا فیلمی متفاوت با نماهای متفاوت به نمایش گذاشته شود اگرچه از نظر ساختار ادامه همان شیوه کار مانیا اکبری در فیلم های گذشته است.

درباره کارگردان:

مانیا اکبری

مانیا اکبری متولد ۱۳۵۳ در تهران است. وی کار هنری اش را با نقاشی آغاز کرده و اولین بار با حضور در فیلم 'ده' عباس کیارستمی اسمش به عنوان بازیگر بر سر زبانها افتاد. وی سپس به ارائه آثارش در قالب ویدئو آرت پرداخت و پس از آن با ساخت فیلم های سینمایی متفاوتی هم چون 'بیست انگشت' ، 'ده به اضافه چهار' و 'یک دو یک' خودش را به عنوان یک فیلمساز متفاوت در این حرفه مطرح کرد . فیلمهای او در بسیاری از جشنواره های بین المللی معتبر دنیا به نمایش در آمده اند و برای وی جوایزی هم به همراه آورده اند. وی هم اکنون در لندن کار و زندگی می کند و آخرین فیلم هایش 'در کشور من مردها سینه دارند' و 'از تهران تا لندن' را آماده نمایش دارد. از وی قبل تر فیلم '۳۰ دقیقه مانده به ۶ صبح' و 'بیست انگشت' و 'ده به اضافه چهار' در آپارات به نمایش در آمده است.

درباره کارشناسان برنامه

محمد عبدی ،منتقد فیلم

محمد عبدی منتقد فیلم متولد ۱۳۵۳ در تهران و مقیم بریتانیا است. فعالیت حرفه‌ای در نوشتن نقد و مطالب سینمایی را از سال ۱۳۶۹ شروع کرده است. وی از آن سال به عنوان منتقد سینمایی و هنری با بسیاری از نشریه ها و رسانه های ایران و خارج از ایران همکاری داشته است و در اواخر دهه هفتاد سردبیر مجله 'هنر هفتم' بوده است. از وی تاکنون هشت کتاب در زمینه فیلم ، نقد فیلم و گفتگو با سینماگران و هنرمندان به چاپ رسیده است.

داریوش برادری، روان درمانگر

داریوش برادری روان درمانگر آزاد ساکن آلمان، متولد ۱۳۴۱ در ایران و فارغ التحصیل کارشناسی ارشد روانشاسی از دانشگاه گوته شهر فرانکفورت است. از وی مقالات متعدد و کتبی در زمینه روانشناسی و نقد فیلم به فارسی به چاپ رسیده است که 'از بحران مدرنیت تا رقص عاشقان و عارفان زمینی' از این جمله است.

گفتگوی کارشناسان برنامه و کارگردان فیلم درباره فیلم ' یک، دو، یک' ساخته مانیا اکبری

گفتگو کارشناسان و کارگردان فیلم درباره فیلم 'یک، دو، یک'

این گفتگوی حسن صلح جو مجری و تهیه کننده آپارات با محمد عبدی، داریوش برادری و مانیا اکبری کارگردان فیلم 'یک، دو، یک' است.

تماشا کنیدmp4

برای پخش این فایل، نرم افزار "جاوا اسکریپت" باید فعال شود و تازه ترین نسخه "فلش" نیز نصب شده باشد

تازه ترین نسخه "فلش" اینجا قابل دریافت است

پخش ویدیو با ویندوز میدیا پلیر

این گفتگوی حسن صلح جو، مجری و تهیه کننده برنامه آپارات با محمد عبدی ، داریوش برادری و مانیا اکبری ،درباره فیلم ' یک، دو، یک' ساخته مانیا اکبری است.

خلاصه ای درباره فیلم هفته گذشته 'بوی کافور، عطر یاس' ساخته بهمن فرمان آرا

رضا کیانیان در نمایی از فیلم بوی کافور، عطر یاس

'بوی کافور، عطر یاس' روایت کارگردانی است به نام بهمن فرجامی که پس از سالها می خواهد به سفارش یک شرکت ژاپنی فیلم مستندی درباره آداب و رسوم مرگ در ایران بسازد.
فرجامی که خود مر گ اش را نزدیک می بیند ، با توجه به ماجراهایی که با آن مواجه شده تصمیم می گیرد که فیلم اش را درباره مرگ خودش بسازد و مقدمات آن را فراهم می کند و هماهنگی لازم را با افراد و جاهای مختلف انجام می دهد.
در همین حال خبر مرگ دوست نویسنده اش او را شوکه می کند و باعث ایست قلبی او می شود. روز بعد بهمن فرجامی وقتی از خواب بیدار می شود، متوجه می شود که مرده و همه دوستان و بستگان و گروه فیلمبرداری برای مقدمات اجرای مراسم خاکسپاری در خانه او هستند، او مشاهده می کند هیچ چیز سرجایش نیست و همه مراسم از نگاه او اشتباه است. ناگهان تلفن زنگ می زند و فرجامی با خبر می شود که نوه دار شده است و همه آنچه اتفاق افتاده تنها یک خواب بوده است.

نظرات بینندگان درباره فیلم هفته گذشته

مسعود

در سکانسی از این فیلم بهمن فرجامی به دیدار یکی از بازیگران قدیمی اش (ولی شیراندامی) که اکنون در بستر بیماری افتاده می رود و این گفتگو بین آنها رد و بدل می شود:

شیراندامی :این تو گندیده! راستش دلم گندیده!

کارگردان: هرچیزی عاطل و باطل بمونه همینه! آب هم اگر زیاد عاطل و باطل بمونه, تبدیل میشه به مرداب!

شیراندامی: ولی آب تو همون مردابش هم زندگی به وجود می آره! هیچ وقت زیبایی نیلوفرهای آبی رو تو مرداب انزلی فراموش نمی کنم. ولی ما چی؟ ممنوع الحیات! ممنوع التصویر! ممنوع الاسم! آخه برا چی؟

این فصل به یادماندنی از فیلم 'بوی کافور و عطر یاس' شاید از نظر اشارات محتوایی و تصویری، کلیدی برای گشودن مضمونی فیلم 'فرمان آرا' باشد.

اشاره ای به سرنوشت هنرمندان پیش و تاحدی پس از انقلاب که موضوع مورد توجه کارگردان است که پس از ۲۰ سال دوری از وطن، با دیدن سقوط ارزش های اخلاقی و خلاقیت هنری در جامعه اش_ در حالیکه بسیاری از همکاران هنرمندش یا در گذشته و یا گوشه فراموش برگزیده اند_ می خواهد بار دیگر فیلمی بسازد که بیشتر مراسم عزای خودش است.

مضمون مرگ شخصیت اصلی در 'شازده احتجاب' (فیلم دیگر پیش از انقلاب 'فرمان آرا') به همین پررنگی دیده می شود. در آنجا روایتگر در نهایت خبر مرگ قهرمان را به او می دهد. نگاه کارگردان در این فیلم بیشتر متوجه بیهودگی و از درون پوسیدگی هنرمندان در کشور خود در دوران خاصی است که شخصیت در آن به سر می برد، این مرداب. اما او در ابتدا زیبایی گلهای نیلوفرهای روی آب مرداب را نادیده می گیرد و در آخر داستان متوجه آن می شود.

فیلم همچون بسیاری آثار حدیث نفس، تجلیلی است از زندگی. 'بهمن فرجامی'، شخصیت فیلم، درست برخلاف آنچه در تلویزیون دولتی از سوی گوینده می شنود ('هیچ چیز نهایی نیست, تاریخ ساخته اشتباهات و قهرمانی های لحظات بی اهمیت است. سنگی در آب و دایره هایی ایجاد می کند') می خواهد با این فیلم_ این ادای به قول خودش روشنفکرانه_ سنگی در آب بیندازد و حضور خودش را با همه لجاجت به همه که نه، دست کم به خودش ثابت کند.

استعاره تصویری 'آب' در سکانس زمان احساس نزدیکی شخصیت به مرگ دیده می شود. لحظاتی شخصیت به طبیعت و به دریا باز می گردد. به یاد مرداب انزلی می افتیم و اشارات 'شیراندامی' به آن. گرچه به نظر می آید 'بهمن فرجامی' تمام قواعد سرکوب کننده هنری جامعه را پذیرفته اما در سکانس تخیلی عزاداری خودش در پایان فیلم با لجاجت از همه چیز انتقاد می کند, نمی خواهد این سکانس دستکاری شده را بپذیرد و فرمان 'کات' می دهد. او در حقیقت به مرگ، فرمان 'بس کن!' می دهد و لحظاتی بعد از خواب مرگ بیدار می شود تا در زند گی دوباره یافته در بیرون سنگی در آب بیندازد و خودش را به اثبات برساند.

فیلم دربردارنده برخی لحظات تصویری بی مانند است همچون برش از حرفهای ملایی که در مورد استفاده از آب در شستشوی مرده سخن می گوید و برش به شخصیت داستان که در آب شنا می کند و از کابوس یا خوابش با زنگ ساعت زنگ داری که مادرش به عادت تنظیم کرده بوده, بیدار می شود.

استفاده زیاده از حد از گفتگو در چندین صحنه از تاثیر تصویری فیلم کاسته و به آن لطمه زده. به عنوان مثال در صحنه دیدار شخصیت با مادرش و داستان خوانی برای او , آیا وقتی که در تصویر درشت، پرتره کارگردان را در میان سایر هنرمندان مورد علاقه مادر می بینیم، اشاره به آن در گفتگو هم لازم است؟ از این نمونه ها چند تایی در فیلم وجود دارند.

از تلفن (تلفن عادی و همراه) برای انتقال اطلاعات و دیگر موارد داستانی به دفعات در فیلم استفاده می شود، این کار تماشاگر را اذیت می کند. برخی صحنه ها با خداحافظی تمام می شود، آیا واقعن وجودشان در فیلم ضروری بود؟

در پایان نمی خواهم از بازی 'فرمان آرا' در نقش خودش خرده گیری کنم، اما اگر بازیگر دیگری نقش شخصیت اصلی را بازی می کرد، 'فرمان آرا' نمی توانست بیشتر توجه خود را روی کارگردانی فیلمش متمرکز کند و از بروز کمبودهای ریز و درشت در فیلم جلوگیری کند؟

در مجموع فیلم مهمی از 'فرمان آرا' که بازتاب سینمایی یک دوران مهم از جامعه ایران و سرنوشت هنرمندانش است.

آرمان

فرمان آرا کارگردان خوبیه ولی بازیگر خوبی نیست.

مهدی

عالی بود، بعد از سال ها دوباره این فیلم زیبا رو دیدم.

محمد

چندین سال قبل این فیلم را دیده ام اى کاش مى توانستید یک جلسه اختصاصى درباره نقد این فیلم هم مى گذاشتید.

الهه

هر چیری که آدم رو به فکر فرو ببره زیباست. از سکانسی که خانم نونهالی بازی کرده بودند هم خوشم اومد.

مهرداد

برخلاف نظر منتقدان برنامه، این فیلم بهترین اثر فرمان آرا نیست، بعضی دیالوگها به فیلم ضربه فاحشی زده بخصوص اونجایی که میگه عزاداری با طبل و زنجیر مختص قدیسان هست! همچنین چالش ذهن در نحوه مراسم ختم پس از مرگ بسیار عوامانه و به دور از یک کارگردان مدعی فلسفه میباشد.

ملیحه

نمیدونم چند بار این فیلم رو دیدم، با این که به نسبت سن کمی دارم، ولی احساس می کنم این مدل فیلم هارو تو هر سنی باید دید چون هر بار حس تازه ای دریافت می کنی.

شراره

خیلی غریب بود، دلم گرفت از کشور هنرمند گریزمون.

فرشید

شعار، شعار، شعار....متاسفانه در فیلم های استاد زیاد شدن

رضا

جناب فرمان آرا فیلم ساز بی نظیریست ولی ای کاش نقش اول رو می داد به هنرپیشه دیگری مثل انوشیروان ارجمند.

کریمپور

دوسش داشتم. از آغاز تا پایان فیلم آرامش عجیبی داشتم.

ندا

هر چند این فیلمو دیده بودم ولی چند بار دیدن یه فیلم خوب خالی از لطف نیست.
یک جا توی فیلم به 'سهراب شهید ثالث' اشاره می شه، خیلی ها این فیلمساز رو نمی شناسند، پیشنهاد می کنم اگر می شه از فیلمهای ایشون هم پخش کنید.

وفا

ما زنده بگوریم ! و آقای فرمان آرا به زیبایی هرچه تمام تر آن را به تصویر کشیده.

عباسپور

به نظرم شعار ی است و ضعیف است و ضیعف است و شعاری است و پر از گیر.

نرگس

عالی بود، فقط کاش نقش بهمن را کسی دیکه بازی کرده بود.

شایا

واقعا یک فیلم دیدنی با دیالوگ های قابل تامل بود. ارزش دوباره دیدن رو داره. پارادکس های فیلم زیبایی فیلم رو دو چندان کرده بود، بوی کافوری که یادآور مرگه و عطر یاسی که یاد زندگی کودکانه رو زنده میکنه، تولد و مرگ، افسردگی مرد در آغاز فیلم و امید به زندگی در پایان با نگاه به طبیعت. لحظه به لحظه فیلم قابل تامل بود به ویژه صدای قطاری که جریان پیوسته زندگی رو فریاد میزد و جمله بسیار زیبایی که اشاره به راکد بودن آب مرداب داشت اما در عین حال زنده بودن نیلوفر آبی رو مطرح می کرد و در بخش های پایانی که با زیبایی هرچه بیشتر شخصیت فیلم تغییر فردی رو با وجود ثابت بودن اوضاع جامعه بیان میکنه. (همچنین سخنرانی شنیدنی آقای خاتمی). وفاداری عاشقانه مرد هم قابل ستایش بود.

مصطفی

بسیار فیلم درون نگاه زیبا وکاملی است.

ناهید

بی نظیر، فوق العاده، مدرن، پست مدرن، فراپست مدرن، شاهکار. زنده باشد بهمن عزیز.

محمود

کارهای استاد فرمان آرا محل تامل فراوانی ست. وی با خود زندگی و مرگ سر و کار دارد.

آدرس پست الکترونیک برنامه آپارات:کلیک aparat@bbc.co.uk

زمان پخش برنامه آپارات به وقت تهران به وقت کابل به وقت دوشنبه به وقت گرینویچ جمعه

۲۱:۰۰

۲۲:۰۰

۲۲:۳۰

۱۷:۳۰

تکرار شنبه

۱۳:۰۰

۱۴:۰۰

۱۴:۳۰

۰۹:۳۰

تکرار یکشنبه

۲۴:۰۰

۰۱:۰۰

۰۱:۳۰

۲۰:۳۰

تکرارسه شنبه

۱۵:۰۰ ۱۶:۰۰ ۱۶:۳۰ ۱۱:۳۰

تکرارچهارشنبه

۲۴:۰۰

. ۰۱:۰۰

۰۱:۳۰

۲۰:۳۰

تکرار پنج شنبه

۱۱:۰۰

۱۲:۰۰

۱۲:۳۰

۰۷:۳۰

*ممکن است هنگام پخش خبر فوری، محتویات این صفحه و این برنامه بدون اعلام قبلی تغییر کند.

[an error occurred while processing this directive]

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: 'یک، دو، یک ' در آپارات