پیش پرده خوانی در ایران و یادی از نخبگان
جمشید شیبانی، پرویز خطیبی و حمید قنبری. عکس ها از آلبوم شخصی پرویز خطیبی
سالی که در آنیم٬ نودمین سالگرد تولد شماری از هنرمندان تئاتر ایران است که همه در زمینهای نیز کار کرده اند که با موسیقی عامیانه ایران خویشاوند است. یکی دو تنی شاید که از نود هم فراتر رفتهاند ولی همه آن ها در سالهای شکوفائی در اعتلای فرهنگ ایران کوشیدهاند و فراتر از آن فُرم های تازهای را نیز برای بیان هنری پدید آورده یا رواج داده اند. از جمله پیشپرده خوانی به کوشش اینان به یک هنر برجسته انتقادی و اعتراضی تبدیل شد که می توانست در سیاست های روز ایران تاثیر بگذارد.
پیشینه پیشپرده خوانی به تئاتر یونان باستان برمیگردد و تاریخ تقلید از آن به بعد از رنسانس در اروپا می رسد. در آغاز "انترلود Interludium" نامیده میشد و بعد در فرانسه عنوان "آوان سن" را بر آن نهادند. در فارسی اولی را میتوان میان پرده و دومی را پیش پرده نامید.
در ایران پس از مشروطیت عنوان دوم را پسندیدند. تفاوت عمده میان پیشپرده ایرانی با فرنگی در محتوای آنهاست. پیشپردهها در فرانسه بیشتر مشتمل بر موسیقی و نوشتههای کوتاهی میشد که از نظر موضوع با محتوای تئاتر در ارتباط بود. در ایران ولی به مصداق هر چه می خواهد دل تنگت بگوی٬ از آن استفادههای تبلیغاتی میکردند و غالبا با حاکمیت سرشاخ می شدند و با سانسور و جریمه و زندان پاسخ می گرفتند. به این ترتیب پیشپرده خوانی کار خطرناکی بود و دل شیر میخواست که پیشپرده خوانها داشتند و بی هیچ هراسی کار خود را ادامه می دادند.
با آنکه پیشپرده خوانی را تا زمان ناصرالدین شاه ردیابی کردهاند و مراسم بقالبازی را که در دربار شاهی اجرا می شده است از همان جنس می دانند٬ ولی تاریخ مستند آن به همین سال های دو دهه آغاز قرن جاری خورشیدی باز میگردد.
پیشپرده خوان ها بیشتر از عرصه تئاتر به آن سو توجه پیدا می کردند. شاید زبدهترین آنها عبارتند از: جمشید شیبانی (۱۳۰۱)٬ عزت الله انتظامی (۱۳۰۳)٬ مجید محسنی (۱۳۰۲)٬ حمید قنبری (۱۳۰۳)٬ نصرت کریمی (۱۳۰۴)٬ مرتضی احمدی (۱۳۰۳) و پرویز خطیبی (۱۳۰۲).
پرویز خطیبی که در روزنامه توفیق کار می کرد و بعدها یکی دو روزنامه فکاهی دیگر را نیز سردبیری می کرد٬ نویسنده اصلی و پرکار متن پیشپردهها بود. پرویز خطیبی خط قرمزها را می شناخت و با توجه به استقبال مردم از نکته های انتقادی در باب سیاست های روز ایران٬ هر روز تندتر و تیزتر می شد و از تمام ظرفیت بالقوه پیشپرده استفاده می کرد. بخت با خطیبی یار بود که در اجرای پیشپرده از همکاری هنرمندان برجستهای بهره می گرفت که از آن ها یاد کردیم. او یکایک آنها را از نزدیک و دور می شناخت و می دانست هر پیشپرده را به کدام یک بدهد که بهتر از کار درآید. مجید محسنی را که روحیه سرکش و ناآرام داشت میگذاشت برای اجرای متن های تند و تیز انتقادی. عاشقانهها را به حمید قنبری و جمشید شیبانی میداد و متنهای دراماتیک مردمی را به مرتضی احمدی و عزتالله انتظامی.
عزت الله انتظامی
در این که کدام یک زودتر کار پیشپرده خوانی را آغاز کردهاند میانشان اختلاف است٬ به ویژه در مورد نخستین ترانهخوان در پیش پرده. جمشید شیبانی میگوید او بوده است نخستین کسی که پیشپرده را با ترانه در آمیخته است.
حمید قنبری چیز دیگری میگوید: تا پیش از آنکه او و مجید محسنی وارد کار پیشپرده خوانی شوند کس دیگری در این عرصه به چشم نمیخورده است. نقش نخستین پیشپرده خوان خیلی مهم نیست. مهم این است که پیشپرده در کوتاه زمانی به یک فرم بیان انتقادی تبدیل شده و سخت بر دل مردم نشسته است.
گفتنی است که پیشپردهها در آغاز موسیقی خود را از آهنگ های مشهور اروپائی به وام می گرفتند٬ ولی به زودی با تکیه بر موفقیتهای به دست آمده موسیقی سازگار و ویژه خود را پیدا کردند.
ابتدا متنها به صورت ضربی بدون همراهی آهنگ مشخص خوانده میشد. پس از چندی شعرهای پیشپردهها را روی آهنگهای معروف عامیانه گذاشتند که تکیه بر زبان و اندیشههای ساده مردمی داشت. در واقع جزئی می شدند از موسیقی و فرهنگ عامیانه نیز که رفته رفته با افزایش همکاری ها٬ رابطه ژرفی میان سه ضلع یک مثلث، کافه های لاله زار٬ رادیو و سینما پدید آمد. متنها و موسیقی پیشپردهای در واقع واسطه این رابطه بودند. در رادیو ساخته میشد٬ در لاله زار پشت ویترین میرفت و در سینما تصویر میشد.
از راست: عزت الله انتظامی و پرویز خطیبی
مرتضی احمدی را باید یکی از فعالترین پیش پرده خوان ها به شمار آورد، بس که زبان سرخ را در دهان گرم جنبانیده است. همین زبان و بیان گرم سبب می شد که خطیبی متن هائی را که خود بیشتر می پسندید به او بدهد و او هم الحق خوب از عهده کار بر می آمد. خطیبی او را در اداره راه آهن دولتی پیدا کرده بود و از همان نگاه اول، فیگور او را مناسب برای اجرای پیش پرده و ترانه های فکاهی تشخیص داده بود.
خود می گوید: یک روز با یک شعر به سراغ احمدی رفتم. شعری که بر اساس موضوع روز (ورود گروهی از دختران طناز فرانسوی به ایران) ساخته بودم:
«دو سه شب رفیقم می گفت، به خنده/جون تو غنج می زنه این دل بنده/
موقع رقص و عیش و نوش و دانسه/ چون که وارد میشه دختر از فرانسه»
با خواندن این پیش پرده احمدی چند قدم به جلو برداشت. از آن جا که دوستش عزت الله انتظامی ترانه پیشه وری را خوانده بود، او نیز ترانه دیگری را به نام غلام یحیی خواند.
موفقیت این دو ترانه پیش پرده ای سبب شد که مردم از شهرهای دور و نزدیک رهسپار تهران شوند و یک جای خالی در تئاترهای لاله زار باقی نگذارند و دردسر بزرگی برای امنیتی ها فراهم آورند.
حمید قنبری به شهرتی فراگیر دست یافت
در میان پیش پرده خوان ها حمید قنبری نیز که پس از، یا، کما بیش همزمان با جمشید شیبانی وارد صحنه شد، به شهرتی فراگیر دست پیدا کرد. می توان گفت مشغله های دیگر شیبانی در سینما و ترانه پردازی و سفر دراز مدت به آمریکا، پیش پرده خوانی او را در سایه قرار داد. قنبری بر عکس برای پیش پرده های خود از رسانه فراگیر رادیو نیز بهره گرفت.
باری پیش پرده خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود.
کار پیش پرده به آن جا رسیده بود که حضورش موفقیت تئاتر اصلی را - هرچه که می خواست بوده باشد- تضمین می کرد. مردم اول به ویترین تئاترها نگاه می کردند، اگر چشم شان به پیش پرده نمی خورد، از خیر دیدن تئاتر می گذشتند. ولی این توفیق درخشان دراز نپائید.
از هر سو راهبندان ها به وجود آمد. از یک سو رونق گرفتن تئاتر روشنفکرانه و از سوی دیگر حساس شدن دستگاه های امنیتی در برابر متن های پیش پرده ای که هر روز تند و تیزتر هم می شد، سبب شد که از سال های پایانی دهه بیست، این فرم عامیانه موزیکال از صحنه های تئاتر، به کافه ها و کاباره ها پناه ببرد.
مرتضی احمدی می گوید: "از اواخر سال ۱۳۲۸، عده ای که کارشان چیز دیگری بود پیش پرده را بردند برای عروسی ها، کافه ها و بزم های شبانه و به همین علت هم ما آن را گذاشتیم کنار."
منبع خبر: بی بی سی فارسی
اخبار مرتبط: پیش پرده خوانی در ایران و یادی از نخبگان
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران