ای نامورانِ هر دو سو! ننگ بس است! کُشتار به نامِ دین و فرهنگ بس است! خاکِ دگری به سر کنید ، ار بشرید: نیرنگ و بهانه جویی و جنگ بس است.

 
یک

یک سوی ستاده موش با سِرتِقی اش ؛

در سوی دگر ، شیرِ نرّ و نا حقی اش؛

خورده ست بسی از تنِ موشک راشیر؛

نک جُسته بهانه تا خورَد ما بقی اش.



دو

موش است ، در این جنگ ، ستمگر یا شیر!

یا از دگری ست ،هر چه باشد، تقصیر؟

در ضجّه ی کودکان گم است این پرسش:

ای مرگ، کناره گیر!ای جنگ،بمیر!



سه

تا چند پذیرای و کُنای ستم اید؟

وین گونه دچارِ وحشت و سوگ و غم اید؟

این کینه، اگر نیست غریزی، ز کجاست؟

آخر نه مگر پسر عموهای هم اید؟!



چهار

نه بیش ز یکدیگر و نه کم باشید :

پس ، بر دلِ هم ، زخم نه، مرهم باشید.

کین گونه ای از وُحوش تان ساخته است:

هنگام رسیده است که آدم باشید.



پنج

ای نامورانِ هر دو سو! ننگ بس است!

کُشتار به نامِ دین و فرهنگ بس است!

خاکِ دگری به سر کنید ، ار بشرید:

نیرنگ و بهانه جویی و جنگ بس است.



سی ام تیرماه ۱٣۹٣،

بیدرکجای لندن


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: ادامه تلاش های دیپلماتیک برای برقراری آتش بس در غزه