من را چه به آرش صادقی؟!
حجتالاسلام محمدرضا زائری
در مورد اعتصاب غذای آرش صادقی و علی شریعتی و … چیزی ننوشتم چون از جنبههای حقوقی و روند قضایی پرونده اطلاعی نداشتم و طبیعتاً در مورد دلایل بازداشت و مسائل حاشیهای ماجرا نمیتوانستم اظهارنظر کنم.
اما انسان که هستم! من قطعاً از بازداشت یک نفر بهطورکلی متأسف هستم و از اعتصاب غذای یک هموطن بهطور کلی متأثر میشوم. آزردگی یک نفر حتی غیرمسلمان و غیر ایرانی برایم ناراحتکننده است و رنج بردن و درد کشیدن یک انسان حتی دشمن شخصی من و مخالف فردی من برایم زجرآور است.
من اساساً از این که یک نفر بخواهد در جمهوری اسلامی گرفتار زندان و بازداشت و دادگاه و مجازات بشود دردمندم، زیرا قرار بوده ما با وقوع انقلاب اسلامی و تحقق نظام جدید کاری بکنیم که دیگر جوانان مردم به زندان نیفتند و توان و طاقت ما صرف درگیری و نزاع نشود. نمیدانم جرم آرش صادقی چه بوده و برای چه اعتصاب غذا کرده و … و روند قضایی موضوع را هم متولیان امر مانند قوه قضاییه باید دنبال کنند و چنانچه خطایی کرده به تناسب جرم هم مجازات شود.
اما آنچه در این چند روز در حاشیه این اتفاق رویداده و تکرار میشود به نظرم جدیتر و فراتر از یک ابراز احساسات ساده است.
از یک طرف عدهای که همیشه شعار مبانی و اصول اسلام و انقلاب و ارزشها و معنویتها را میدهند نسبت به یک حالت تأثرآور انسانی بیاعتنایند بلکه گاه چنان وانمود میکنند که گویی خوشحالند! و از طرف دیگر کسانی که هیچوقت نسبت به مشکلات انسانی و دردها و آزردگیهای شهروندان توجهی نداشتهاند یکباره طرفدار انسان و دلسوز بشریت شدهاند و طوری از آرش صادقی حرف میزنند که گویی اولین و تنها مورد تأثر برانگیز در تاریخ معاصر است! حالا سوءاستفاده برخی از این ماجرا برای نان خودشان و ماهی گرفتن از این آب گلآلود به من ربطی ندارد، اما برخی اظهارنظرها و موضعگیریهای عدهای از مدعیان دینداری و انقلابی گری به من مربوط است!
اینکه کسی بخواهد برای دعواهای سیاسی از این نمد کلاهی بسازد یا به این بهانه فردا یا پسفردا پناهندگی بگیرد به خودش مربوط است، اما اگر شهروندی ظاهراً مسلمان و مدعی انقلابی گری و حزباللهی که قرار است توی این کشور و در یک جبهه کنار هم باشیم این وسط حرف نامربوطی بپراند پای ما هم گیر است و نمیشود از کنارش راحت و ساده عبور کرد!
حتی به فرض مجرم بودن آرش صادقی و حتی به فرض اینکه دشمن خونی نظام هم باشد نمیتوانیم نسبت به درد کشیدن و آزار دیدنش بیاعتنا باشیم چه رسد به اینکه بگوییم: “گور باباش” یا “حقشه” و “به درک” و …
این نوع برخورد قطعاً خلاف تعالیم اسلام و دستورات دینی و برخلاف رویکرد انقلاب و ارزشهای اخلاقی این نظام است.
شرعاً حتی مجرم را حق نداری بیشتر از مجازات مشخص تنبیه کنی یا وقتی قرار است اعدامش کنی نمیتوانی یک سیلی به گوشش بزنی! همان مجرم محکومبه اعدام میتواند قبل از اعدام تقاضای قصاص کند و نخست باید این حق او ادا شود و بعد باید اعدامش کنند!
ما پیروان امام علی علیهالسلام هستیم که وقتی قنبر موقع اجرای حد یک محکوم، متوجه نشد و سه ضربه بیشتر زد حضرت امیر علیهالسلام تازیانه را گرفتند و همان سه ضربه را بر قنبر زدند!
ما حتی نسبت به درد کشیدن یک کافر، و حتی نسبت به درد کشیدن حیوان نباید اظهار رضایت کنیم! به ما چنین آموختهاند که خداوند ممکن است کسی را به خاطر شکنجه دادن یک گربه جهنمی سازد یا به خاطر سیراب کردن سگی بهشتی کند!
بدین ترتیب حتی نمیتوانم بگویم: “من را چه به آرش صادقی “؟! زیرا بهعنوان یک انسان باید برای من اهمیت داشته باشد، چه رسد به اینکه بخواهم نسبت به رنج کشیدن او بی اعتنا باشم یا خدایناکرده اظهار رضایت کنم!
زیرا با پیشینه فکری اسلامیمان و در چنین فضای معرفتی و با چنین رویکرد اخلاقی و تربیتی اگر به خاطر مواضع سیاسی یا اختلاف اعتقادی یک نفر نسبت به درد کشیدن او حتی بیاعتنا هم باشیم باید به دین و ایمان خودمان شک کنیم!
منبع: صفحه اینستاگرام نویسنده
منبع خبر: کلمه
اخبار مرتبط: من را چه به آرش صادقی؟!
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران