ملی‌گرایی و دولت تنها عامل تفرقه‌افکن میان آذری‌ها و کردها بوده است. نه ملی‌گرایی آذری و نه ملی‌گرایی کردی هیچکدام مسائل آذری‌ها و کردها را حل نکرده و از این به بعد نیز حل نخواهد کرد. ملی‌گرایی همیشه منجر به طرد دیگری و خودبزرگ‌بینی و انحصارگری می‌شود. اما کنفدرالیسم دموکراتیک با اتکا به هم‌گرایی دموکراتیک و گذار از هر نوع ملی‌گرایی و دولت‌گرایی، مناسب‌ترین زمینه را برای مشارکت آزاد و برابر هر دو خلق آذری و کرد در تمام امور فراهم می آورد

ملی‌گرایی و دولت تنها عامل تفرقه‌افکن میان آذری‌ها و کردها بوده است. نه ملی‌گرایی آذری و نه ملی‌گرایی کردی هیچکدام مسائل آذری‌ها و کردها را حل نکرده و از این به بعد نیز حل نخواهد کرد. ملی‌گرایی همیشه منجر به طرد دیگری و خودبزرگ‌بینی و انحصارگری می‌شود. اما کنفدرالیسم دموکراتیک با اتکا به هم‌گرایی دموکراتیک و گذار از هر نوع ملی‌گرایی و دولت‌گرایی، مناسب‌ترین زمینه را برای مشارکت آزاد و برابر هر دو خلق آذری و کرد در تمام امور فراهم می آورد
اخبار روز
کنفدرالیسم دموکراتیک را می‌توان «اتحادیه‌ی دموکراتیک و غیردولتی جوامع» دانست. یعنی ساختاری دولتی، تک‌ملیتی، تک‌هویتی و سلطه‌خواهانه ندارد؛ به‌طور کامل متکی بر جامعه است. جامعه‌ای که از مدل کنفدرالیسم دموکراتیک برخوردار باشد، یک جامعه‌ی اخلاقی و سیاسی تکثرگراست. به همین دلیل در برابر بیماری مرگبار ملی‌گرایی (ناسیونالیسم)، حکم یک درمان شفابخش را دارد. اگر پرسیده شود چرا یادداشت خود را با این جملات شروع کردم، بایستی بگویم علتش وضعیتی است که اکنون در آن به سر می‌بریم. خاورمیانه تا مغز استخوان خود تلخیِ جانگداز جنگ و آشوب را تجربه می‌کند و ما همه از این وضعیت تراژیک سهم برده‌ایم. یا باید آستین همت بالا بزنیم و برای سرنوشت خلق‌های این منطقه چاره‌ای بیابیم یا دست روی دست بگذاریم تا سرنوشت‌مان را با مرگ و خون و نابودی رقم بزنند. چیزی که اکنون تحت نام جنگ‌های ملی و مذهبی بر خلق‌های منطقه تحمیل می‌شود، می‌تواند تا نابودی کامل محیط‌زیست، نسل‌کشی فرهنگی خلق‌ها و قتل‌عام‌های نژادی گسترده پیش بروند. خطر، بسیار بزرگ است. پس چاره‌جویی و راه حل نیز باید عمیق و صحیح باشد. البته که این جنگ‌ها محصولِ مداخلات نظامی‌‌ـ سیاسی و اختلافات کنونی میان دولت‌ها نیستند؛ آن‌ها نتیجه‌ی یک سیاست حداقل صدساله هستند. یعنی از وقتی ابرقدرت‌های جهانی، یک مدل حکمرانی بسیار خشن تحت نام دولت‌ـ ملت را در خاورمیانه پدید آوردند، بذر شوم این جنگ‌ها نیز در سرزمین‌های‌مان کاشته شد. هم از لحاظ نظری و هم از لحاظ عملی، کنفدرالیسم دموکراتیک یک مدل سیاسی مناسب برای حل این بحران است. برای حل مسائل خلق‌هایی که سرزمین‌های‌شان در نتیجه‌ی شکل‌گیری دولت‌های مدرن خاورمیانه پاره پاره گشت، به یک مدل خلاقانه نیاز داریم. با تقلید از دولت‌هایی که تا خِرخره در بحران و جنگ فرو رفته‌اند و خودشان منشأ مشکلات هستند، هیچ کاری نمی‌توان از پیش برد.

سرزمین آذری‌ها نیز همچون سرزمین کوردها میان چندین کشور تجزیه و تقسیم شده است. فرهنگِ آذری زیر ضربات سهمگین ساختار تک‌فرهنگی دولت‌ـ ملت‌های منطقه‌ در حال ازهم‌گسیختگی و نابودی‌ست. اگرچه کشوری به نام آذربایجان نیز وجود دارد اما وجود چنین کشوری نتوانسته مانعِ مرگ تدریجی و شتابان هویتِ آذری را در پروسه‌ی جهانی‌سازی سرمایه‌داری شود. آذری‌ها در ایران، ترکیه و دیگر مناطقی که پراکنش جمعیتی دارند، در حال استحاله‌شدن فرهنگی، سیاسی و اجتماعی هستند. هویت‌شان با خطر نابودی دست‌وپنجه نرم می‌کند. خلق آذری با آن ‌همه ارزش‌های فرهنگی تاریخی و مبارزات سیاسی آزادی‌خواهانه اکنون به وضعیتی درآمده که به هیچ وجه شایسته‌اش نیست. اتوبان مرگبار نسل‌کشی هویتی، به‌شکل بیرحمانه‌ای از روی بدن، فرهنگ و سرزمین آذری‌ها نیز عبور کرده است.

آذری‌ها آن همه برای انقلاب مشروطه، سوسیالیسم و انقلاب خلق‌های ایران در سال ۵۷ جان‌فشانی‌ها کردند اما چه پاسخی به آن‌ها داده شد؟! سرکوب، ذوب فرهنگی و تلاش برای استحاله در نظام دولت‌ـ ملت ایرانی. اکنون انبوهی از مشکلات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و هویتی پیش پای فرد و جامعه‌ی آذری قرار دارد. آذری‌ها نیز در منگنه‌ی فشار و سرکوب ماشین دولت‌ـ ملت در حال تجربه‌ی خُردشدن استخوان‌های فرهنگ، هویت و موجودیت‌شان هستند. گاه با حربه‌ی مذهب دولتی بر موجودیت‌شان ضربه می‌زنند، گاه با تحقیر زبان‌شان، با انکار هویت سیاسی و تاریخی‌شان و گاه با تاریخ‌سازی‌های جعلی حتی می‌خواهند ریشه‌های‌شان را نیز بخشکانند. این ملت، ملتی درد کشیده است. کوردها این دردها و ستم‌ها را خوب درک می‌کنند؛ زیرا آنها نیز با بدترین نوع نسل‌کشی فرهنگی و سرکوب مواجه شده‌اند.

مدلی که کوردها در کوردستان برای حل مسائل خود در نظر دارند، کنفدرالیسم دموکراتیک است. کنفدرالیسم دموکراتیک برای سیهم‌کردن و مشارکت‌دادن همگان است. نوعی فرم مدیریتِ سیاسی دسته‌جمعی است که بر مبنای رضایت‌خاطر، همبستگی و مشارکت آزاد افراد و جوامع شکل می‌گیرد. این مدل ضامن آزادی کوردها و تمامی خلق‌هایی است که با کوردها جغرافیای زیستی مشترکی دارند. زیرا این مدل بر پایه‌ی برخورد قدرت‌طلبانه، توسعه‌خواهی و اعمال زور و انحصار استوار نیست. در کنفدرالیسم دموکراتیک (که نام مشخص آن در شرق کوردستان و ایران، کودار است)، مناطق زیستی مشترک میان آذری‌ها، کوردها، آشوری‌ها و دیگر هویت‌ها «میهن مشترک» تمامی آن‌ها شمرده می‌شود. نقده، ارومیه، ماکو و سلماس به اندازه‌ای که میهن کوردهاست، به همان اندازه میهن آذری‌ها هم هست. یعنی در مدل کنفدرالیسم دموکراتیک، با دید ملی‌گرایانه و انحصاری به میهن نگاه نمی‌شود.

مدل کنفدرالیسم دموکراتیک نه در جستجوی تأسیس یک دولت نوین است و نه به‌دنبال ساختن یک ملت تک‌هویتی است. این مدل منطبق با طبیعتِ جامعه است؛ یعنی بر سیاسی‌‌بودن و اخلاقی‌بودن جامعه و همزیستی تمام تنوعات موجود در آن جامعه تأکید دارد. جامعه‌ی مزبور می‌تواند از هویت‌های مختلف ملی، مذهبی،‌ زبانی و فرهنگی گوناگونی تشکیل شده باشد. حوزه‌ی سیاست زیر نفوذ یک جریان خاص یا تحت انحصار هیچ طبقه، ملیت، نژاد، مذهبی و جنسی نخواهد بود. به همین دلیل حقِ «آزادی بیان و سازماندهی» برای همگان محفوظ است؛ چیزی به‌نام مرکزگرایی در آن جایگاهی ندارد. همه‌ی تنوعات موجود، از جایگاه خودمدیری برخوردار هستند. یعنی تمام جوامع، هویت‌ها و تنوعات موجود در کنفدرالیسم دموکراتیک بدون آنکه به قدرت، سلطه و مرکزیت‌گرایی آلوده شوند برای امور خویش به تفکر، گفتگو، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی و اجرا خواهند پرداخت. مجالس، نهادها و مدیریت‌های هر خلق و هویتی، به‌طور آزادانه توسط خود آن جامعه، تأسیس و انتخاب خواهند شد و خود جامعه نیز بر عملکرد آن نهادها نظارت خواهد کرد. مثلا در تمام جاهایی که آذری‌ها و کوردها با هم زندگی می‌کنند، کوردها مجالس دموکراتیک ویژه‌ی خود و آذری‌ها نیز مجالس دموکراتیک ویژه‌ی خود را تأسیس خواهند کرد. در سطحی بالاتر می‌توانند مجالس دموکراتیک مشترک کورد و آذری نیز تأسیس شود تا در زمینه‌ی مسائلی که هر دو خلق یادشده را به هم پیوند می‌دهد به بحث و تصمیم‌گیری مشترک بپردازند. به‌عنوان نمونه در شهری هم‌چون ارومیه، بر مبنای تسهیم‌شدن در «منابع آبی، خاکی و انرژی» موجود در آن منطقه دست به تشکیل کمون‌ها و مجالس مردمی متشکل از کورد، آذری، آشوری و دیگر هویت‌های ساکن آنجا خواهند زد. حتی در مورد امور «دفاع از خود» نیز علاوه بر برخورداری از نیروهای دفاع ذاتی خاص، می‌توانند در سطوح بالاتر دست به تشکیل «نیروی دفاعی مشترک» نیز بزنند. این می‌تواند تا سطح کل ایران نیز تعمیم یابد. یعنی هر هویت و ملت موجود در ایران (آذری، کورد، بلوچ، ترکمن، مازنی، گیلک، عرب، فارس و...) می‌توانند نهادهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، دفاعی، دیپلماتیک و حقوقی ویژه‌ی خود را تأسیس کنند و از استاتوی خودمدیریتی دموکراتیک برخوردار باشند و در همان حال در سطح مشترک نیز مجالس دموکراتیک مشترک خویش را بنا نهند و به تشکیل یک «ملتِ مشترک و دموکراتیک متشکل از تمامی هویت‌های موجود در ایران» دست یابند. مدلی که اینک در روژآوای کوردستان و فدراسیون دموکراتیک شمالِ سوریه اجرا می‌شود همین مدل است. کوردها علاوه بر نهادها و ساختارهای خودمدیر خویش، با عرب‌ها، سوریانی‌ها، ارمنی‌ها و دیگر هویت‌های موجود در شمال سوریه دست به هم‌پیمانی زده و به یک مدل مشترک دست یافته‌اند که زندگی آزاد، دموکراتیک و برابر همگان را تحت ضمانت درآورده است. به این شیوه می‌توان در سرتاسر منطقه، اتحادیه‌ی ملت‌های دموکراتیک خاورمیانه را پایه‌گذاری کرد. مرزبندی‌های استانی، کشوری و منطقه‌ای، دیگر محلی برای اختلاف‌ نخواهند بود بلکه نقش پلی برای ساختن هویت‌هایی ترکیبی و دموکراتیک را ایفا خواهند کرد.

نظام کنفدرالیسم دموکراتیک، خواهان هم‌زیستی، صلح، هم‌پیمانی و هم‌گرایی خلق آذری و کورد است. در تمام مناطقی که کوردها و آذری‌ها با هم زندگی می‌کنند برای آنکه مسائل به بهترین نحو حل شوند و آزادی و برابری بر مبنای تنوع هویتی برقرار گردد، می‌توان مجالس دموکراتیک مشترکی را تشکیل داد و در آن مجالس، مسائل آن نواحی را به بحث و تصمیم‌گیری دموکراتیک گذاشت. نظام کنفدرالیسم دموکراتیک، خواهان برابری آذری‌ها و کوردهاست. به‌گونه‌ای که به‌دور از هر نوع تبعیضی، هر دو ملت ضمن حفظ ویژگی‌های خاص اجتماعی خویش با دادوستد فرهنگی و هم‌زیستی کامل بپردازند. میهن مشترک آذری‌ها، کوردها، آشوری‌ها و ارمنی‌ها دارای یک کلیت فرهنگی مشترک است. یعنی نمی‌توان سرنوشت این خلق‌ها را به زور از هم جدا کرد، در عین حال نمی‌توان یکی از این خلق‌ها را بر دیگری برتری داد. آن‌ها به‌همراه هم، فرهنگ این میهن مشترک را ساخته‌اند. هر خلق، نقش خود را ایفا می‌کند و از مجموع آن‌هاست که یک ترکیب فرهنگی دموکراتیک شکل می‌گیرد. کنفدرالیسم دموکراتیک به شدت با هر نوع اختلاف‌افکنی و تفرقه‌ای که به بهانه‌ی تفاوت مذهبی، زبانی و فرهنگی توسط دولت‌های منطقه میان کوردها و آذریها افکنده شود،‌ مقابله خواهد کرد. دولت‌ها یکی پس از دیگری می‌آیند و می‌روند اما آنچه ماندگار است هم‌زیستی کورد و آذری است. هر دو خلق با اشتراکات تاریخی و فرهنگی میان خود می‌توانند در فضایی کاملا آزاد و آکنده از دوستی و تفاهم با هم زندگی کنند. ملی‌گرایی و دولت تنها عامل تفرقه‌افکن میان آذری‌ها و کوردها بوده است. نه ملی‌گرایی آذری و نه ملی‌گرایی کوردی هیچکدام مسائل آذری‌ها و کوردها را حل نکرده و از این به بعد نیز حل نخواهد کرد. ملی‌گرایی همیشه منجر به طرد دیگری و خودبزرگ‌بینی و انحصارگری می‌شود. اما کنفدرالیسم دموکراتیک با اتکا به هم‌گرایی دموکراتیک و گذار از هر نوع ملی‌گرایی و دولت‌گرایی، مناسب‌ترین زمینه را برای مشارکت آزاد و برابر هر دو خلق آذری و کورد در تمام امور سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و دفاعی فراهم می‌آورد. میهن مشترک‌مان یعنی تمام مناطقی که کورد و آذری به‌طور مشترک در آن می‌زیند،‌ به ‌اندازه‌ای که آذربایجان محسوب می‌شود به همان اندازه کوردستان هم هست. میان آذری‌ها و کوردها مرزهای قاطعِ مالکیتی و انحصاری ایجاد نخواهیم کرد. ارومیه با حضور هم‌زمان آذری‌ها، کوردها، ارمنی‌ها و آشوری‌ها زیباست. فقدان هر کدام از این هویت‌ها یا آسیب‌دیدنشان، یک زیانِ بزرگ تاریخی و محرومیت فرهنگی محسوب می‌شود. ما هویت و فرهنگ را به‌هیچ وجه با دید ملی‌گرایانه، شوونیستی و نژادپرستانه تعریف نمی‌کنیم. عکسِ آن، چپ‌گرایان کلاسیک که هر نوع هویت فرهنگی، دینی و ملی را نوعی ناسیونالیسم و ملی‌گرایی قلمداد می‌کنند، از نظر نظام کنفدرالیسم دموکراتیک، همین هویت‌های اجتماعی هستند که به انسان‌بودن و آزادی انسان معنا می‌بخشند. حتی اگر به دنبال یک انترناسیونالیسم جهانی هستیم باید این انترناسیونالیسم را از اشتراک تمام هویت‌های اجتماعی مختلف متشکل بدانیم. اگر همه‌ی ما یک هویت دینی، ملی یا فرهنگی یکسان داشته باشیم و هیچ نوع تفاوت‌مندی هویتی نداشته باشیم، دنیای یکنواخت و بی‌روحی خواهیم داشت. در چنان حالتی، اصولا بحث از رسیدن به فراملیت نیز بی‌معنا خواهد بود. هم‌چنان که طبیعت نیز آکنده از انواع گوناگون موجودات زنده است، طبیعت جامعه نیز پر از گوناگونی و تنوع است. مهم این است که از طریق یک مدل دموکراتیک تمام این گوناگونی‌های اجتماعی به‌طور برابر و آزاد با هم زیست نمایند. توان ذهنی نوع انسان امکان حل همه‌ی مشکلات اجتماعی را دارد. ملت کورد و ملت آذری نیز قادرند در برابر تفرقه‌اندازی‌هایی که دولت‌های فاشیست ایران و ترکیه از طریق ملی‌گرایان کورد و آذری در میان‌شان ایجاد کرده‌اند ایستادگی کنند و هر نوع مسئله‌ای را از طریق مدلی دموکراتیک حل و فصل کنند. در کنفدرالیسم دموکراتیک، حق تعیین سرنوشت هر ملتی به‌شکل دموکراتیک برای آن ملت محفوظ است و جایی برای تحمیل، ممنوعیت و فشار وجود ندارد. بنابراین آذری‌ها می‌توانند با خاطری آسوده به تعامل با کوردها بپردازند و به‌شکلی اراده‌مندانه در ساختن زندگی دموکراتیک خویش بکوشند.

در کنفدرالیسم دموکراتیک، تمام خلق‌ها و هویت‌هایی که در چارچوب آن جای می‌گیرند به‌جای آنکه به دنبال نبرد و رقابت و جنگ باشند، از حق خودمدیریتی یکسان برخوردارند. یعنی از لحاظ سیاسی، اجتماعی، دفاعی، اقتصادی، فرهنگی، آموزشی، حقوقی و سایر جنبه‌ها به سازماندهی خاص خویش می‌پردازند و هیچ هویت و ملیتی به سطح هویت یا ملیت درجه‌ی دوم تقلیل نخواهد یافت. کنفدرالیسم دموکراتیک، ساختاری چندزبانه دارد و دچار حاکمیت‌ یک زبان رسمی خاص نیست؛ تمام زبان‌های موجود در آن رسمیت خواهند داشت و هر کسی می‌تواند از کودکی تا بالاترین سطوح تحصیلی به زبان مادری خود آموزش ببیند و در تمام عرصه‌های زندگی آن را به‌کار گیرد. کنفدرالیسم دموکراتیک یک نظام مرکزگرا، تک‌مرکزی و دیکته‌شده از بالا به پایین نیست. بالعکس، یک نظام غیرمرکزگرا، چندساختاری و برساخته‌شده از پایین به بالاست. یعنی خود جامعه از کوچکترین واحد اجتماعی (مثلا از یک روستای کوچک) تا بزرگ‌ترین واحدها (شهرها، نواحی و استان‌ها) تصمیم‌گیری‌ها را در درون خود انجام می‌دهد و مرجع تصمیم‌گیری، نظارت و حساب‌خواهی نیز خود جامعه است. در مناطقی که کوردها و آذری‌ها با هم زندگی می‌کنند به اندازه‌ای که کوردها از حق خودمدیریتی دموکراتیک برخوردارند، آذری‌ها نیز از حق خودمدیریتی دموکراتیک برخوردارند. بنابراین تبعیض، نابرابری، تقسیم جامعه به اقلیت‌ـ اکثریت و مسائلی از این دست که همگی ناشی از سلطه‌گرایی و قدرت است وجود نخواهد داشت. وقتی ریشه‌ی مشکلات توسط دموکراسی خشکیده می‌شود، دیگر دلیلی برای اختلاف‌ و دشمنی وجود نخواهد داشت. بنابراین بهترین فرصت برای همزیستی کورد و آذری فراهم می‌شود. سایر خلق‌ها و هویت‌هایی که با آن‌ها زندگی می‌کنند نیز از این حق خودمدیریتی دموکراتیک برخوردارند. یعنی کنفدرالیسم دموکراتیک، امکان حفظ ارزش‌ها، فرهنگ، اراده‌ی سیاسی و خودمدیریتی را برای تمام اعضای خود فراهم می‌آورد و زمینه‌ی زیست مسالمت‌آمیز اعضای خود با سایر خلق‌ها و هویت‌های هم‌جوار را فراهم می‌گرداند.

کنفدرالیسم دموکراتیک به روی تمام هویت‌ها باز است و به همان اندازه با ملی‌گرایی، جنسیت‌گرایی، دین‌گرایی (افراط‌گرایی دینی) و انحصارگری علمی که همیشه موجب نابرابری میان هویت‌های اجتماعی می‌شود، مخالف است. به همین دلیل آذری‌ها به‌عنوان یک هویت تاریخی می‌توانند با اطمینان خاطر در تعامل با سایر هویت‌هایی که در کنفدرالیسم دموکراتیک جای دارند به زندگی صلح‌جویانه و آزاد بپردازند. کنفدرالیسم دموکراتیک هم برای آذری‌ها و هم برای کوردها و دیگر خلق‌ها نه یک تهدید بلکه یک فرصت ارزشمند است؛ دست دوستی میان کوردها و آذری‌هاست؛ پلی برای پیوند و سقفی برای با‌هم‌زیستنی آزادانه و برابر. کنفدرالیسم دموکراتیک برای زنان و جوانان آذری زمینه‌ی مشارکت در تمام عرصه‌های زندگی و گذار از تبعیض و سرکوب‌های مرسوم را فراهم می‌آورد. امکان حفظ و حراست از فرهنگ آذری با تمام زیبایی و اصالت آن تنها در یک سیستم دموکراتیک ممکن است؛ کنفدرالیسم دموکراتیک با اعتقاد به تکثر فرهنگی، دشمن درجه یک «هر نوع تحقیر هویتی و ذوب فرهنگی» است. کنفدرالیسم دموکراتیک یک مرز و محدوده‌ی مالکیتی برای کوردها نیست؛ با آغوش باز به استقبال تمام هویت‌های ایران و به‌ویژه آذری‌ها می‌رود و از آن آنها هم هست. هر خطر و تهدیدی از جانب هر دولت و نیرویی که متوجه آذری‌ها باشد، برای کوردها نیز خطر و تهدید محسوب می‌شود. در کنفدرالیسم دموکراتیک، «آزادی» برای غصب کردن نیست، ‌بلکه آزادی چیزی‌ست برای تسهیم‌شدن میان همگی‌مان.

کنفدرالیسم دموکراتیک، رقم‌زدن جهانی نوین برای خلق‌هاست. جهانی فارغ از افراط‌گرایی دینی،‌ نژادپرستی،‌ ملی‌گرایی، فاشیسم و جنگ‌طلبی. در گستره‌ی کنفدرالیسم دموکراتیک، دوستی راستین و هم‌آوایی نوین آذری و کورد رقم زده می‌شود. اشتباه فکر نکنید، کنفدرالیسم دموکراتیک یک اتوپیا نیست؛ از همین امروز پایه‌ریزی آن شروع می‌شود، زیرا ریشه‌هایمان در سرزمین مشترک‌مان محکم به هم گره خورده است. می‌توانیم همچون یک درخت استوار رو به نور خورشید قد بکشیم. کافی‌ست که از ریشه‌های اخلاقی، تاریخی و هویتی خود بیگانه نشویم و همدلانه همت کنیم.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منبع خبر: اخبار روز

اخبار مرتبط: ملی‌گرایی و دولت تنها عامل تفرقه‌افکن میان آذری‌ها و کردها بوده است. نه ملی‌گرایی آذری و نه ملی‌گرایی کردی هیچکدام مسائل آذری‌ها و کردها را حل نکرده و از این به بعد نیز حل نخواهد کرد. ملی‌گرایی همیشه منجر به طرد دیگری و خودبزرگ‌بینی و انحصارگری می‌شود. اما کنفدرالیسم دموکراتیک با اتکا به هم‌گرایی دموکراتیک و گذار از هر نوع ملی‌گرایی و دولت‌گرایی، مناسب‌ترین زمینه را برای مشارکت آزاد و برابر هر دو خلق آذری و کرد در تمام امور فراهم می آورد