چگونه اسلام گرایی فقاهتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی غلبه یافت (بخش چهارم)

چکیده :بنیادگرایان دینی که اسلام را دینی سیاسی- اجتماعی می دیدند؛ اما معرفت دینی را ثابت می انگاشتند، بخش اقلیتی در جامعه انقلابی بودند که دغدغه شان، بیش از مقابله با رژیم استبدادی شاه، مقابله با هر نوع مظاهر بی دینی اعم از حکومتی و غیر حکومتی حتی در بین جامعه انقلابی بود، اینها با روش های خشن و حذفی مبارزه می کردند، ترور و تهدید به ترور می کردند و در بحبوحه انقلاب نیز با نام حزب الله، اقدام به برهم زدن سخنرانی های روشنفکری، آتش زدن کتابفروشی ها و ضرب و شتم تجمع کنندگان می...


مرضیه حاجی هاشمی

در بخش های پیشین این یادداشت، تصریح شد که اسلام گرایی فقاهتی و اسلام گرایی مکتبی دو دسته ادراک و باور نسبت به اسلام و به تبع آن حکومت اسلامی و مناسبات سیاسی- اجتماعی بعد از پیروزی انقلاب، در بین جامعه انقلابی و انقلابیون بود.

در مرور روزنامه های زمان انقلاب، مشخص شد باور غالب انقلابیون که تقریبا به طور مشترک، اسلام را به عنوان ایدئولوژی انقلابی تحت رهبری امام خمینی به عنوان رهبری ایدئولوگ پذیرفته بودند، اسلام گرایی مکتبی یا ایدئولوژیک است؛ اما عده قلیلی نیز با سخنرانی یا کنش های انقلابی خود نگرانی هایی را ایجاد کرده بودند که اینها همگی در دسته بندی های اسلام گرایی فقاهتی قرار می گیرند.

در بین اسلام گرایان فقاهتی که عمدتا روحانیون و تعدادی نیز طرفداران آنها بودند، سه دسته بندی درونی وجود داشت، بنیادگرایان دینی، سنتی ها و اقلیتی نیز نوگرایان دینی. روحانیون سنتی و هوادارانشان که چندان اسلام را دین سیاسی- اجتماعی نمی دانستند، خیلی دیر به جامعه انقلابی پیوست.

بنیادگرایان دینی که اسلام را دینی سیاسی- اجتماعی می دیدند؛ اما معرفت دینی را ثابت می انگاشتند، بخش اقلیتی در جامعه انقلابی بودند که دغدغه شان، بیش از مقابله با رژیم استبدادی شاه، مقابله با هر نوع مظاهر بی دینی اعم از حکومتی و غیر حکومتی حتی در بین جامعه انقلابی بود، اینها با روش های خشن و حذفی مبارزه می کردند، ترور و تهدید به ترور می کردند و در بحبوحه انقلاب نیز با نام حزب الله، اقدام به برهم زدن سخنرانی های روشنفکری، آتش زدن کتابفروشی ها و ضرب و شتم تجمع کنندگان می نمودند.
کسانی چون آیت الله یزدی، درست در زمانی که غالب قریب به اتفاق ادراک جامعه انقلابی، مبتنی بر مشارکت همه گروه ها، گرد یک ایدئولوژی آزادی خواهانه اسلامی به رهبری امام خمینی و نیز در ادامه آن حکومتی ملی و ضد استبدادی بود، از واسطه بین خدا و مردم بودن روحانیت و قرارگرفتن آنها در عالیترین موضع در جامعه و ناشی شدن قدرت سیاسی و مذهبی از این موضع، سخن می گفت.
این سخنان، در جامعه انقلابی آن روز چنان صدای قلیلی بود که عموم انقلابیون به آن وقحی نمی نهند؛ اما عده ای از نخبگان در جامعه انقلابی، از این سخنان و آن مواضع خشن در سطح جامعه، ابراز نگرانی می کنند.

بخشی دیگر که می توان گفت اسلام گرایی آنها فقاهتی بود و معتقد به تبعیت از فقه در جامعه و سیاست بودند؛ اما فقه پویا و مبتنی بر مقتضیات زمان و مکان، تعدادی از روحانیون نوگرای دینی بودند که محل پیوند اسلام گرای مکتبی یا ایدئولوژیک با اسلام گرای فقاهی شدند و دقیقا کنش سیاسی اینها با روحانیون اسلام گرای مکتبی یا ایدئولوژیک که مرکزیت بسیاری از کانون های انقلاب و حتی گاهی شخصیت های مشترکی بین دو طیف با دو وجهه ایدئولوژیک و فقاهتی بودند، پاشنه آشیل اسلام گرایی مکتبی یا ایدئولوژیک شد و در آرایش های سیاسی بعدی و طی کنش های سیاسی تدریجی، شاهد غلبه اسلام گرایی فقاهتی بر اسلام گرایی مکتبی یا ایدئولوژیک شدیم و حتی بعد ها بخش نوگرای دینی اسلام گرایی فقاهتی که با طیف هایی از اسلام گرایان مکتبی در آرایش های سیاسی، نام پیروان خط امام را بر خود گذاشته بودند، نیز به انزوا و حاشیه کشانده شد و بخش سنتی و بنیادگرای اسلام گرایی فقاهتی بعد از یک دهه کاملا قدرت سیاسی را در دست می گیرد.

در واقع می توان گفت، اسلام گرایی مکتبی یا ایدئولوژیک، چنان بر ادراک و باور بخش عظیمی از انقلابیون سایه افکنده بود که به هیچ روی، تصور نمی کردند، اگر در آرایش های سیاسی برای کنار زدن غیر اسلام گرایان، در مجلس خبرگان قانون اساسی از همان ابتدا و بعدها در مجلس شورای اسلامی و … با دسته هایی از کنشگران که اسلامگرایی فقاهتی آنها محرز بود و مشی انقلابی گری آنها نیز مطلوب آنها نبود، همراهی و گاهی ائتلاف کنند، قرار است هم ساختارهای قدرت در حکومت تازه تأسیس، کاملا مبتنی بر فقه باشد و محتوای دموکراتیک قوای سه گانه تحت قدرت فقه، تخلیه شود و هم چنان گوی قدرت از دست آنها ربوده شود که بعد از مدتی، تنها طیف بنیادگرا و سنتی اسلام گرایی فقاهتی که در جامعه انقلابی، بخش ادراکی بسیار اندکی را به خود اختصاص داده بود، غلبه کامل یابد.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: چگونه اسلام گرایی فقاهتی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی غلبه یافت (بخش چهارم)