لذت قهرمان شدن «آدم معمولی» درسینما/می‌گفتند «بچه شهرستانی»هستید!

لذت قهرمان شدن «آدم معمولی» درسینما/می‌گفتند «بچه شهرستانی»هستید!
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر - گروه هنر- محمد صابری، زهرا منصوری: عنوان «جوان‌ترین فیلمسازان سینمای ایران» را یدک می‌کشند، کارگردانانی که اولین تجربه فیلمسازی‌شان در سن ۲۳ سالگی رقم خورد تا در جشنواره فیلم فجر، پرچمدار دهه هفتادی‌ها باشند و نشان بدهند نسلی تازه از سینمای ایران در راه است، نسلی که اتفاقاً حرف‌هایی هم برای گفتن دارند.

از همان روزهای اول فعالیت حرفه‌ای در سینما، اسمشان در کنار هم مطرح بود، نام یکی از آن‌ها را بیاورید ناخودآگاه نام آن یکی هم در ذهنتان به‌دنبالش می‌آید؛ حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری. دو کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس متولد ۱۳۷۳ که تا همین‌جا سه تجربه مهم را در کارنامه حرفه‌ای‌شان دارند. «جاندار» را خودشان نوشتند و کارگردانی کردند. فیلم‌نامه دو فیلم مهم اما در ظاهر بی‌ربط هم به نامشان ثبت شد؛ «ما همه با هم هستیم» به‌عنوان یک تجربه شکست خورده به کارگردانی کمال تبریزی و «شنای پروانه» فیلم تحسین‌شده محمد کارت.

«ما همه با هم هستیم» که می‌شود از آن به عنوان نماد سرمایه‌سالاری بیمار سال‌های اخیر سینمای ایران یاد کرد، یک شکست مطلق برایشان بود که بعد از گذشت یک سال از اکران و حواشی رنگارنگ آن هنوز هم دل ندارند درباره‌اش صحبت کنند و ترجیح می‌دهند همچنان سکوتشان را ادامه دهند؛ سکوتی که البته خودش به اندازه کافی معنادار هست!

حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری این روزها اما همزمان با عرضه خانگی اولین فیلمشان یعنی «جان‌دار»، یک تجربه موفق در فیلمنامه‌نویسی را هم روی پرده دارند؛ آنها به همراه محمد کارت فیلمنامه «شنای پروانه» را نوشته و روانه پرده کرده‌اند، فیلمی که نظر عمده منتقدان را در جریان برگزاری سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر به خود جلب کرد و تا اینجا و به‌رغم شرایط کرونایی سینماها، صدرنشین گیشه ۹۹ محسوب می‌شود.

فیلمی که از یک قشر مغفول جامعه می‌گوید که اتفاقاً افرادش در بستر محیط اجتماعی خودشان خوب جولان می‌دهند، نتیجه‌اش هم می‌شود همین خبرهای پراکنده‌ای که هرازگاهی می‌خوانیم، همین آدم‌هایی که به یکباره نقطه‌ای از شهر را بر هم می‌ریزند و اسمشان هم «گنده لات» است.

بهانه دعوتمان از حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری اما نه برای گفتگوی صرف درباره «شنای پروانه» که برای یک تجربه نگاری بود؛ تجربه جوانانی که برخلاف برخی سنگ‌اندازی‌ها و حرف‌های پیرامونی مانند وجود مافیای فیلمسازی در سینمای ایران، راه خود را پیش گرفته‌اند و تبدیل به یکی از نشانه‌های پوست‌اندازی سینمای ایران شده‌اند، این موضوع فقط مختص به این ۲ نیست، از سعید روستایی و محمدحسین مهدویان گرفته تا حتی نیما جاویدی، شهرام مکری و… هم این راه رفته‌اند. ثبت تجربه این چهره‌های جوان می‌تواند ارزش رسانه‌ای مضاعفی به گفتگوهایی از این جنس بدهد.

مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با حسین امیری دوماری و پدرام پورامیری را در زیر می‌خوانید:

* می‌شود از شما به‌عنوان جوان‌ترین فیلمسازان سینمای ایران یاد کرد؛ کارگردانانی که اولین تجربه سینمایی‌شان در ۲۳ سالگی رقم خورد. خودتان چقدر نسبت به این موقعیت خاص واقف هستید و چه دیدگاهی نسبت به آن دارید؟

پدرام پورامیری: ما واقفیم که چه اتفاقی در سینما برای ما رخ داده و ممکن است برای برخی کمی عجیب به نظر برسد و بپرسند در این سن و سال مگر می‌شود به چنین موقعیتی رسید و فیلم بلند هم ساخت؟ البته ما پیش از ساخت فیلم بلندمان، سابقه تولید فیلم کوتاه هم داشتیم که رزومه خوبی هم برایمان شد، موفقیت‌های بعدی ما هم بیشتر از همان نشات می‌گیرد و برای رسیدن به سینمای حرفه‌ای به ما کمک زیادی کرد.

هرچند همواره در حوزه سینما مساله مافیا مطرح می‌شود اما من خیلی روی این قضیه و ممانعت از ورود افراد تاکید نمی‌کنم. به نظرم اگر کسی بتواند کارش را درست انجام دهد قطعاً می‌تواند در یک جایگاه درست بایستد. به عبارتی تلاش و استعداد می‌توانند یک پکیج کامل باشد و ما را به جایی که می‌خواهیم، برساند. در این میان سن فقط یک عدد است. هر چند شاید برای من و حسین رسیدن به جایگاهی در سینما، زود اتفاق افتاد اما همه این موفقیت‌ها برگرفته از تلاش خودمان بود. همان قدر که این موضوع از بیرون عجیب به نظر می‌رسد به همان میزان هم دستیابی به آن کار سختی بود. اصلاً اینکه بخواهی در این سن اعتماد افراد حرفه‌ای را جلب کنی کار سختی است.

حسین امیری دوماری: فکر می‌کنم ما در سینمای ایران اولین کسانی هستیم که در سن ۲۳ سالگی فیلم بدنه ساختیم، همچنین اولین دهه هفتادی هایی هستیم که وارد سینما شدیم و فعالیت حرفه‌ای انجام دادیم ولی به این موضوع نمی‌بالیم و خودمان را به این موضوع محدود نمی‌کنیم. برای ما مهم این است که اتفاقاً این قضیه سن از ذهن‌ها پاک شود، آثارمان را با خودمان بسنجند و ماجرای سن به لایه دهم کار ما تبدیل شود، یعنی نگویند حسین و پدرام فیلم خوبی ساخته‌اند چون سنشان کم است بلکه بگویند فیلمشان خوب است چون وجوه سینمایی دارد به همین دلیل جایی روی این سن مانور ندادیم، چون نمی‌خواستیم با سنمان مهم شویم، برایمان خوشایند نبود و دوست داشتیم این اتفاق با فیلم‌مان رخ دهد.

* به هر حال گذراندن این تجربه‌ها در این سن کم که قطعاً یک مزیت محسوب می‌شود، با سختی‌هایی هم همراه است…

پورامیری: بله. به هر حال شرایط زندگی من و حسین متفاوت بود. حالا دیگر چیزی نزدیک به ۱۰ سال است که ما به تهران آمده‌ایم و مستقل زندگی می‌کنیم همین موضوع در سنی رخ داد که غالباً انسان‌ها نمی‌دانند در کجای دنیای خود قرار دارند و مدام درگیر کشف اتمسفر اطراف خود هستند. وقتی آمدیم تهران خواه ناخواه یک سری سختی‌ها کشیدیم. برای مثال یکی از سختی‌ها این است که بتوانی در اینجا دوام بیاوری. از روز اول من و حسین برای هر چیزی که تا الان به آن رسیده‌ایم، برنامه‌ریزی داشتیم. ما مدام تاریخ می‌گذاشتیم، می‌گفتیم باید در این تاریخ‌ها به این موضوعات برسیم، همه را سر زمان خود انجام دادیم و تا حالا در انجام یکی هم وقفه نیفتاده است.

* منظورتان از برنامه‌ریزی چیست؟ مثلاً می‌دانستید در سومین سال ورود به سینما فیلمنامه‌ای مانند «شنای پروانه» می‌نویسید؟

پورامیری: نه. اما روند کاری خودمان را می‌دانستیم.

امیری دوماری: ما در هنرستان رشته سینما را دنبال کردیم، بعد به تهران آمدیم، باهم در دانشگاه سوره درس خواندیم و می‌دانستیم اولین فیلم بلندمان قرار است شبیه پایان‌نامه دانشگاهمان باشد. یعنی می‌دانستیم تا قبل از اینکه دانشگاهمان تمام شود باید فیلممان را ارایه بدهیم که با ۴ ماه تاخیر این اتفاق رخ داد.

پورامیری: برای ۲ پسری که از شهرستان می‌آیند قضیه سخت‌تر می‌شود. ما از بقیه عبارت «بچه شهرستانی» را زیاد شنیده‌ایم. این را خطاب به کسانی می‌گویم که یادشان بیاید چه زمان و کجا این عبارت را درباره ما به کار می‌بردند تا به زعم خود تحقیرمان کنند پورامیری: در فیلم‌های کوتاهمان هم روند به همین شکل بود، مثلاً می‌گفتیم باید سالی یک فیلم کوتاه بسازیم. به همین ترتیب باید دنبال سرمایه می‌گشتیم. با توجه به اینکه دوست داشتیم فیلم‌های کوتاهمان هم حرفه‌ای باشد، آن آثارمان هم مقداری گران از آب درمی‌آمد.

امیری دوماری: ما ۳ فیلم کوتاه ساختیم که تهیه کننده هیچکدام خودمان نبودیم. از همان ابتدا مساله «صنعت سینما» برایمان مهم بود.

پورامیری: ما هنوز اول راه هستیم. روزهای سخت و جذابی کنار هم داشتیم تا به اینجا رسیدیم. برای ۲ پسری که از شهرستان می‌آیند قضیه سخت‌تر می‌شود. ما از بقیه عبارت «بچه شهرستانی» را زیاد شنیده‌ایم. این را خطاب به کسانی می‌گویم که یادشان بیاید چه زمان و کجا این عبارت را درباره ما به کار می‌بردند تا به زعم خود تحقیرمان کنند...

* گویا این عبارت خیلی در ذهنتان حک شده است...

پورامیری: بله. صد در صد.

امیری دوماری: بارها و بارها درباره ما این عبارت را به کار می‌بردند. به ما می‌گفتند شما از شهرستان آمده‌اید و می‌خواهید فیلم بسازید؟ فکر کردید چه خبر است؟ درواقع یک نگاه از بالا به پایین وجود داشت. به ما می‌گفتند فکر کردید اینجا شهرستان است که به سرعت بتوانید کارهایتان را پیش ببرید؟

* ولی شما تجربه موفقی در فیلمسازی داشتید.

امیری دوماری: حتی قبل‌تر از اینکه به صورت حرفه‌ای وارد سینما شویم، این موضوع را به ما می‌گفتند یعنی در زمان دانشجویی. ولی وقتی اولویت همه زندگی‌ات سینما باشد، هیچ چیزی نمی‌تواند جلوی تو را بگیرد. مثلاً از پول پیش خانه بزنی، فیلم بسازی و امیدوار باشی پول برگردد. لذت سینما این سختی‌ها را آسان می‌کرد و با توجه به اینکه ۲ نفر بودیم مدام به هم امید می‌دادیم که این راه به سرانجام می‌رسد. البته حالا هم نسبت به جایگاهی که در آن قرار داریم راضی نیستم ولی همین جایگاه بخشی از اتفاقی است که ما می‌خواستیم رقم بخورد.

* فیلم اول شما با ترکیبی از بازیگران حرفه‌ای ارایه شد، بازیگرانی که چیدن هر کدام از آن‌ها در فیلم می‌تواند سختی‌هایی حتی برای باتجربه‌ها داشته باشد در حالی که شما در زمان ساخت «جاندار» تنها ۲۳ سالتان بود. چطور آن‌ها را راضی کردید؟

امیری دوماری: سنی که شما از آن به عنوان یک حُسن یاد می‌کنید، در مراحل فیلمبرداری، پیش تولید و… به عنوان یک اتفاق ناخوشایند برای ما بود! حتی ما سر صحنه سنمان را نمی‌گفتیم.

پورامیری: عوامل می‌دانستند سن‌مان پایین است. راضی کردن آن همه آدم واقعاً کار سختی بود. البته ساخت «جاندار» بعد از فیلم کوتاه «نسبت خونی» اتفاق افتاد و با توجه به اینکه «نسبت خونی» با موفقیت‌هایی همراه شده بود، به ما کمک زیادی می‌کرد چون «نسبت خونی» سر و شکل سینمایی و بازیگران حرفه‌ای داشت و قطعاً اعتماد زیادی جلب می‌کرد. البته خیلی‌ها هم به من و حسین می‌گفتند نمی‌توانید «جاندار» را بسازید، وقتی فیلمنامه را می‌خواندند، می‌گفتند ساختش اصلاً شدنی نیست و روز پانزدهم فیلمبرداری، کار آن می‌خوابد.

امیری دوماری: درواقع همه امیدوار بودند فیلم متوقف شود. برخی از دوستان حتی دو سه روز یک بار زنگ می‌زدند و می‌پرسیدند که فیلمتان هنوز نخوابیده است؟

* چرا؟

پورامیری: به نظرشان جمع کردن آن همه آدم حرفه‌ای کار عجیبی بود.

امیری دوماری: تمام شرایط مانند سن و عوامل فیلم و… در این موضوع دخیل بود. «نسبت خونی» به عنوان آخرین فیلم رزومه ما و البته فیلمنامه «جاندار» افراد را مجاب می‌کرد که با ما همراهی کنند. کار با آن گروه بازیگران کار سختی بود ضمن اینکه «جاندار» خودش هم فیلم سختی بود.

* در کنار این موفقیت‌ها، یک شکست هم در کارنامه‌تان دارید که تا سال‌ها می‌شود از آن یاد کرد؛ «ما همه با هم هستیم»...

پورامیری: پرونده آن فیلم برای ما بسته شده است.

امیری دوماری: به نظرم اصلاً راجع به آن فیلم صحبت نکنیم.

* ولی تجربه «ما همه باهم هستیم» یک اتفاق مهم در کارنامه شماست…

امیری دوماری: صد در صد.

* گویا درباره این فیلم محافظه‌کاری می‌کنید.

امیری دوماری: الان زمان مناسبی برای صحبت کردن درباره آن فیلم نیست. حرف‌هایی داریم اما اجازه دهید بعدها درباره‌اش صحبت کنیم.

* بسیار خب ما هم از آن می‌گذریم اما منتظر می‌مانیم که روزی این حرف‌ها مطرح شود. اگر بخواهیم نگاهی به «نسبت خونی» و «جاندار» بیندازیم متوجه می‌شویم که وجوه مشترکی دارند، بحث تنی و ناتنی، بحث اختلافات خانوادگی و…، چرا تا این میزان روی این مسایل تاکید دارید؟

امیری دوماری: زمانی که داشتیم «نسبت خونی» را می‌ساختیم طرح «جاندار» را در اختیار داشتیم. درواقع می‌خواستیم ببینیم که می‌تواند ارتباطات مدنظر ما را با مخاطب برقرار کند یا نه؟ البته «نسبت خونی» فیلم مستقلی بود ولی ما در حال محک زدن خودمان و مخاطبان در نوع کارگردانی، بازیگردانی، روایت قصه و… بودیم درواقع می‌خواستیم ببینیم این نوع قصه گویی می‌تواند تاثیرگذار باشد یا نه. برای مثال ارتباطات خانوادگی، فرزند و فرزندخواندگی، تنی و ناتنی بودن از وجه مشترک «نسبت خونی» و «جاندار» بود.

حسین امیری دوماری

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: لذت قهرمان شدن «آدم معمولی» درسینما/می‌گفتند «بچه شهرستانی»هستید!