تفاوت حکم مربوط به «جنایت» و حکم مربوط به «اعتراض»! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی

تفاوت حکم مربوط به «جنایت» و حکم مربوط به «اعتراض»! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی
خبرنامه ملی ایرانیان

پدرهای رومینا و ریحانه و حیث و روناک و امثال این دخترکان بی‌گناه که دختران معصوم خود را با پتک و داس و کمربند و سایر ابزار جنایت به قتل می‌رسانند. شوهرهایی که همسران دربند خویش را، نزد آشنا و خودی و بیگانه، با کتک زدن و فحاشی تحقیر و مصدوم می‌کنند. بعضی‌شان هم درنهایت توحش، انبوه ابریشم گیسوان زیبای زنان بی‌گناه خودشان ر، در میان چنگال وحشیانه خویش می‌گیرند؛ و آن‌ها را با شقاوت تمام، مانند کیسه‌های زباله به خیابان می‌کشانند. تا آنان را در انظار دیگران کتک بزنند و تحقیر نمایند. جرمشان از دیدگاه موازین قضائی در جمهوری اهریمنی اسلامی، از افراد شجاع و میهن‌پرستی که جهت مبارزه و اعتراض به کاستی هائی که رژیم حاکم در کشور ایشان پدید آورده است. کم‌اهمیت‌تر و سبک‌تر و قابل‌اغماض حتمی می‌باشد؛ اما حکم حق‌طلبی‌های جوانان رشید ایران‌زمین که در آبان ۹۸ به پا خاستند؛ تا به این ددمنشان حاکم بفهمانند؛ که ایران و ایرانی را، با مدیریت بی‌خردانه و سراسر اشتباه و غیرمسئولانه‌شان، به قهقرا تاریخ قرون‌وسطی در جهان تنزل داده‌اند. سنگین‌تر و نابخشودنی‌تر از جنایتکاران حکومتی در جامعه کنونی در میهنمان است!

حکومتگزاران ستمگر و قوه قضائیه بیدادگر رژیم منحط ملاها ملاها در کشورمان، این جوانان برومند ایران را به اعدام محکوم می‌کنند؛ اما پدران یا شوهرانی را که دختران و زنان خویش را می‌کشند آزاد می‌گذارند؛ و … این‌چنین است انجام گرفتن مبانی حقوقی و عدالت اجتماعی، در حکومت عدل علی و حاکمیت جنایت محور جمهوری ننگین آخوندی، به رهبری سید علی خامنه‌ای!

نجفی شهردار پیشین تهران، همسر جوان خویش را با شلیک گلوله تفنگ خود می‌کشد؛ اما حکم کردار جنایت‌آمیز اش، فقط چهار ماه زندان تعیین می‌شود؛ اما سه جوانان غیور و میهن‌پرست ایرانی، امیرحسین مرادی، سعید تمجیدی و محمد رجبی که جهت حق‌طلبی در جمع معترضان دیگر در آبان ۹۸ به خیابان‌های میهنشان می‌آیند و دادخواهی می‌کنند. کاملاً ناجوانمردانه به اعدام محکوم می‌شوند!

خبرگزاری «ایسنا» صبح روز سه‌شنبه بیست و چهارم تیر ۱۳۹۹ خورشیدی، از اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه رژیم ملاها، در ارتباط با حکم اعدام سه جوان نامبرده در بالا پرسیده است؛ که آیا او این مسئله را تائید می‌کند یا خیر؟ وی در پاسخ به گزارشگر این خبرگزاری گفته است: «بله آنچه از ناحیه همکاران به ما اعلام‌شده این است؛ که این حکم در دیوان عالی، بعد از فرجام‌خواهی که متهمان و وکلای آن‌ها داده بودند. به تائید دیوان عالی رسیده و به دادسرا اعاده شده است.»!

عجب دیوان عالی‌ای و عجب دادسرای دادرسی در این نظام سراسر بیدادگری و بی‌عدالتی محض، به داد مردم رنجدیده کشور اشغال‌شده ما می‌رسند؟! که ابتدائی ترین مفهوم دادخواهی و دادرسی برایشان نامفهوم و بی‌معناست؛ و تفاوت میان «داد» و «بیداد» برایشان، مانند تفاوت میان ستمگر و ستمدیده است!!!

این فرد ناانسان و خودفروخته به سران حکومت جنایت‌پیشه نظام دیکتاتوری آخوندی و کسی که به خاطر جاه و مقام و پول و انعام، بشریت خودش را نیز زیر پا می‌گذارد. در این رابطه به ایسنا چنین گفته است: «تعیین حکم در دیوان عالی صحت دارد. با توجه به آنچه در رسانه‌ها اعلام‌شده است. چه در اصل احکام و چه در سایر دفاع از حقوق آن‌ها، شاید برای اولین بار است که گفته می‌شود. این پرونده را خدای متعال کمک کرد؛ که جنایات این‌ها برملا شود. جزو اصلی اغتشاشات بودند؛ اما درصحنه دستگیر نشدند؛ و پرونده دیگر و اتهام دیگری داشتند. دو نفرشان در سرقت مسلحانه دستگیرشده‌اند. برای ربودن اموال یک خانم که مجهز به سلاح سرد و اسلحه بودند؛ که خدا به این خواهر و جامعه کمک کرد؛ که برخی از بستگانش رسیدند؛ و باعث دستگیری این افراد شدند. مشخص شد، در گوشی‌های این افراد صحنه هائی که بانک‌ها و بعضی از اماکن عمومی را آتش می‌زنند. اتوبوس‌های شهرداری را آتش می‌زنند؛ و با جسارت از اعمال مجرمانه خود فیلم‌برداری هم کرده بودند؛ و برای برخی از خبرگزاری‌های خارج از کشور هم ارسال کرده بودند؛ که در حافظه موبایل آن‌ها بود. این‌گونه مشخص شد که از اراذل‌واوباش بودند؛ و در اغتشاشات شرکت کرده و دست به جنایت هم زده بودند.»!

تردید ندارم که تمامی نکاتی را که این فرد دروغ‌پرداز، درباره مفاد پرونده این جوانان آزادیخواه و عاشقان راستین مملکت اهورائی و ملت آریائی میهنشان مطرح می‌نماید. اراجیف و خزعبلاتی برخاسته از احکام ناعادلانه قوه قضائیه منحطشان در این حاکمیت ضد ایرانی و ضد بشری است. تا به این وسیله، هم سایر حق‌طلبان ایرانی را به وحشت دچار نمایند؛ و هم جلوی بروز رخدادهای دیگری ازاین‌دست به پاخیزی هائی را بگیرند!

اگر چنین نبوده و نباشد؟ جنایات و اعمال ضد بشری خودشان که در متن جامعه نسبت به مردم به انجام می‌رسانند. شنیع‌تر و شقاوت‌پیشه تر بوده و هست و خواهد بود؟ یا حرکات آزادی‌خواهانه این سه جوان و سایر ایرانیان دربند و ستمدیده در دیار اشغال‌شده‌مان؟!

به کدام مذهب است این *** به کدام ملت است این

بکشند عاشقی را *** که تو عاشقم چرائی؟!

جهت نجات دادن این سه جوان عاشق و میهن‌پرست، از سرنوشت مختومی که سران ددمنش و جنایتکار رژیم پلید آخوندی برایشان در نظر گرفته‌اند؛ و نیز رهایی بسیاری از زندانیان سیاسی و حتی عادی درون شکنجه‌گاه‌های این دژخیمان جنایت محور، چاره کار، ضمن خبررسانی به محاکم بشردوستانه بین‌المللی، خیزش میلیونی مردم حق‌طلب کشورمان دراین‌باره است؛ که تا بعد از سپری شدن حضور یک ننگ سیاسی چهل‌ویک‌ساله در میهن اشغال‌شده‌مان، بیش از این در ستاندن حقوق انسانی و اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و فرهنگی خودشان از این ستمگران کوتاهی نکنند. تا که شاید در این راستا و به مدد ایزد توانا، باری دیگر چهره‌ی آزادی و استقلال را بر ساحت مقدس میهنمان بپوشانند؛ تا خود و سرزمین باستانی و همواره سرفراز خویش را، از پلیدی یک حاکمیت ظالم و ستمگر و جنایت‌پیشه برهانند!

در انتظار یاری‌رساندن جوامع جهانی و دولتمردان آن‌ها نباید بود؛ زیرا که همگی‌شان، جز به منافع خود و میهنشان نمی‌اندیشند؛ و امکانات مادی و معنوی خودشان را، برای نجات دادن ایران و ایرانی از سلطه‌ی آخوند و ملا و روضه‌خوان در ایران، به خطر نخواهند انداخت!

«کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من»!

محترم مؤمنی

منبع خبر: خبرنامه ملی ایرانیان

اخبار مرتبط: تفاوت حکم مربوط به «جنایت» و حکم مربوط به «اعتراض»! نوشتاری از بانو محترم مومنی روحی