سعید مدنی: مسأله کولبری به بی عدالتی و نابرابری فزاینده درون جامعه مربوط است/ بی تفاوتی در ایران می تواند به واکنشی تند علیه وضعیت موجود تبدیل شود

چکیده :با هربار هدف گلوله قرار گرفتن کولبران اهمیت مسأله دوچندان می شود و آثارش نیز برای این قشر ملموس تر از گذشته می شود. وجه دیگر این مساله مربوط به جامعه می شود. باید دید که چقدر چنین مسأله ای برای جامعه مهم است؟ واقعیت این است که مسأله کولبری به بی عدالتی و نابرابری فزاینده ای مربوط می شود که در جامعه ایران وجود...


سعید گیتی آرا

در روزهای گذشته به دنبال انتشار خبری درباره مرگ یک کولبر دیگر، تحلیل های مختلفی از وضعیت نابه سامان کولبران و مشکلات معیشتی آنها ارائه شد و با اینکه کاربران در فضای مجازی به این مسأله واکنش نشان دادند، اما به نظر می رسد که وقوع حوادث پی در پی در کشور مانع تمرکز و توجه کافی به مسائل مختلف شده است.

در همین رابطه، یک جامعه شناس نظر دیگری دارد و معتقد است که وقوع بحران های متوالی در جامعه موجب کاسته شدن از اهمیت یک مساله نمی شود و عدم پاسخ مناسب به مسائل متوالی و بحران ها که یکی از نمودهای آنها در کولبری و زباله گردی و فقر و نابرابری است، نه تنها از اهمیت موضوع نمی کاهد بلکه آن را در وضعیتی پیچیده تر قرار می دهد و با آثار و عواقب اقتصادی و اجتماعی و سیاسی سخت تری مواجه می کند.

دکتر سعید مدنی در پاسخ به این سوال امتداد که آیا اتفاقات پی در پی درون جامعه از اهمیت موضوع توجه به وضعیت کولبران در جامعه کاسته است، گفت: اول باید بگوییم که اهمیت مسأله برای چه کسانی و چرا؟ از یک سو برای کولبران اهمیت مسأله به قوت خود باقی است. زیرا که این موضوع با زندگی و حیات و بقای آنها ارتباط دارد. بنابراین تا جایی که به کولبران مربوط می شود، مساله از اهمیت بالایی برخوردار است. این موضوع بر زندگی و حیات جمعی و فردی ساکنین مناطق مرزی که عمدتا کولبر هستند، تاثیر به سزایی می گذارد.

او افزود: بنابراین با هربار هدف گلوله قرار گرفتن کولبران اهمیت مسأله دوچندان می شود و آثارش نیز برای این قشر ملموس تر از گذشته می شود. وجه دیگر این مساله مربوط به جامعه می شود. باید دید که چقدر چنین مسأله ای برای جامعه مهم است؟ واقعیت این است که مسأله کولبری به بی عدالتی و نابرابری فزاینده ای مربوط می شود که در جامعه ایران وجود دارد.

این جامعه شناس ادامه داد: کولبری مسأله بیش از ۵۰ درصد کسانی است که زیر خط فقر قرار گرفته اند. این افراد ناچارند در بازار کار غیررسمی و در شرایط بسیار دشوار برای کسب نان و تامین زندگی خود و خانواده شان تلاش کنند و فارغ از همه تهدیداتی که متوجه آنهاست و عدم امنیت شغلی، حرفه ای و جانی ای که وجود دارد، در همین فضای ناعادلانه و مسموم تلاش کنند تا لقمه ای برای خود و خانواده به دست بیاورند.

وی بیان کرد: مساله کولبری محدود به هموطنانی که در مناطق مرزی ساکن هستند و از طریق جابه جایی کالا زندگی خود را اداره می کنند، نمی شود. دامنه این بی عدالتی و نابرابری فزاینده در تمام مناطق ایران گسترش پیدا کرده است. به نحوی که اگر سری به بازار تهران و سایر مناطق آن بزنید، کولبران را در آنجا خواهید دید. اگر شب ها و روزها در خیابان های شهر قدم بزنید، کسانی را که با جمع کردن زباله زندگی خود را می گردانند، مشاهده خواهید کرد.

مدنی گفت: مساله کولبری یکی از مسائل جدی و مهم جامعه ایران است، به ویژه در شرایط کرونایی فعلی که نشان دهنده بی کفایتی مسئولین در حل مسائل جامعه است. با توجه به تشدید وضعیت نابرابری و بی عدالتی در کشور، نه تنها از اهمیت مساله کاسته نشده بلکه دامنه آن وسیع تر و اهمیتش نیز دوچندان شده است. کولبری و تهدید شدن این افراد زحمتکش مسأله نظام سیاسی ایران هم هست. در واقع وقوع بحران های متوالی موجب کاسته شدن از اهمیت یک مساله نمی شود. عدم پاسخ مناسب به مسائل متوالی و بحران ها که یکی از نمودهای آنها در کولبری و زباله گردی و فقر و نابرابری است، نه تنها از اهمیت موضوع نمی کاهد بلکه آن را در وضعیتی پیچیده تر قرار می دهد و با آثار و عواقب اقتصادی و اجتماعی و سیاسی سخت تری مواجه می کند.

این جامعه شناس ادامه داد: به عنوان مثال، سیاست های اقتصادی تولیدگرا نبوده اند و بحران تولید در اقتصاد عمیق و عمیق تر می شود. همچنین بی توجهی به فساد ساختاری و منحصر کردن مبارزه با فساد به برخورد با برخی عناصر فاسد در درون باندهای قدرت نیز موجب نشده تا از اهمیت مسأله فساد کاسته شود. بلکه اهمیت مساله فساد را بیش از هر زمان دیگری کرده است.

او گفت: هر بار وقوع یک بی عدالتی و نابرابری، هر بار کشته شدن یک کولبر، هربار فقر و تنگدستی بیشتر یک زباله گرد، هر بار نبودن نان بر سر سفره خانوارها از اهمیت مساله نمی کاهد، بلکه موجب می شود عمق و عواقب مسأله بیشتر شود. باید منتظر بود که دیر یا زود آثار وضع موجود به نحو بسیار جدی تری از گذشته انعکاس پیدا کند.

این جامعه شناس در پاسخ به این سوال امتداد که آیا درست است جامعه ایران دچار یک نوع بی تفاوتی و کرختی در عمل شده است، گفت: مطلقا با این تحلیل مخالفم. اساسا از آنجا که جامعه دینامیسم دارد، دچار بی تفاوتی نمی شود. جامعه دچار پویایی است و هنگامی که نابرابری، بدبختی و انواع مسائل و مشکلات اجتماعی را می بیند، سوگیری هایش تغییر می کند. بنابراین به طور کلی یک جامعه هیچ گاه دچار بی تفاوتی نمی شود. بی تفاوتی به حالتی اطلاق می شود که در آن شاهدان و ناظر در کمک به کسانی که در موقعیت اضطراری قرار دارند و شدیدا نیازمند کمک هستند، مشارکت نمی کنند.

مدنی اظهار داشت: بی تفاوتی انواع مختلفی دارد. یکی از انواع این بی تفاوتی، در دنیای توسعه یافته غرب رخ میدهد. است که به به آن بی توجهی مدنی می گویند. برای نمونه، فرض کنیم که در مترو نشسته ایم و در حالی که در کنارمان فردی کتاب می خواند یا لب تاپ خود را روشن کرده، هم ما به او بی تفاوتیم و برایمان فرقی ندارد کنار چه کسی نشسته ایم و هم او اساسا بود و نبود ما برایش اهمیت ندارد. پس کاملا به دنیای اطرافمان و اتفاقاتی که برای دیگران می افتد، بی تفاوتیم.

این جامعه شناس گفت: نوع دیگری از بی تفاوتی که کاملا با مورد قبلی متفاوت است، فقدان حس همدردی است. سال ها پیش در میدان کاج سعادت آباد فردی مورد اصابت چاقو قرار گرفت، ولی کسانی که ناظر نزاع بودند یا در حال گرفتن عکس و فیلم بودند یا واکنشی نشان نمی دادند. گاهی هم در اخبار شنیده ایم که خودسوزی هایی در برخی شهرها رخ داده، اما مردم حاضر کمکی برای جلوگیری از این اتفاق نکرده اند.

او افزود: بی تفاوتی یا فقدان همدلی هم در جوامع مدرن وجود دارد هم در جوامع کمتر توسعه یافته، البته ماهیت و پایداری این مسأله متفاوت است. پایداری بی تفاوتی جوامع کمتر توسعه یافته یا جوامعی که نابرابری ها و تبعیض های زیاد دارند، ناپایدار است. برای نمونه، بی تفاوتی در جامعه ای مانند ایران موقتی و ناپایدار است و به سرعت می تواند به واکنشی تند علیه وضعیت موجود تبدیل شود. ضمن اینکه در مواقعی که ما با نابرابری بسیار وسیع مواجه ایم این بی تفاوتی متناسب با مراتب منزلتی یا طبقه افراد متفاوت است. طبیعتا گروه های نابرخوردار در مقایسه با طبقات فرادست نسبت به هم همدلی بیشتری دارند و کمتر بی تفاوت هستند.

سعید مدنی ادامه داد: در مجموع یک جامعه هیچ گاه به طور کل دچار بی تفاوتی نمی شود. بی تفاوتی در طبقات فرودست ناپایدار است و به سرعت می تواند به کنشی اعتراضی منجر شود. البته منکر این نمیتوان شد که شواهدی از بی تفاوتی در برخی گروه های اجتماعی وجود دارد. این بی تفاوتی می تواند با عواملی مانند فقدان اعتماد اجتماعی چه در سطح افقی«اعتماد مردم نسبت به همدیگر» و چه در سطح عمودی«اعتماد مردم به حاکمیت»خود را نشان دهد. تصور در خوداثربخشی اجتماعی نقش بسیار مهمی در بی تفاوتی دارد. گروه هایی که فکر می کنند کنشی که دارند می تواند بر وضعیت دیگران اثربخش باشد، طبیعتا کمتر بی تفاوتی اجتماعی دارند.

وی ادامه داد: من در سازمان های جامعه مدنی این بی تفاوتی را بسیار ضعیف می بینم و همدلی را بسیار قابل توجه می دانم. رضایت اجتماعی بسیار مهم است. طبیعی است میزان نارضایتی در گروه های اجتماعی متفاوت است برخی از وضعیت موجود خرسند هستند و البته در اقلیت قرار دارند، برخی بسیار نارضایتی دارند . به عبارتی دیگر، کسانی که از وضعیت موجود رضایت دارند، همدلی کمتری با فرودستان و کولبران دارند. به طور مشخص، مردم ساکن در مناطق مرزی که با انواع بحران های اقتصادی نظیر بیکاری یا درآمد پایین و زندگی سخت و دشوار مواجه اند حتما همدلی بیشتری با کولبران دارند تا مردمی که از وضعیت اجتماعی و اقتصادی خوبی برخوردارند.

مدنی گفت: تقدیر گرایی نیز مسأله مهمی است. کسانی که تقدیرگرا هستند در واقع ظلم، بی عدالتی و نابرابری را جزو سرنوشت محتوم خود و جامعه می دادند و نسبت به ان بی تفاوت هستند. خوشبختانه در جامعه ایران گرایش به تقدیر گرایی به سرعت در حال کاهش است و اراده گرایی بیشتر تقویت شده است. یک عامل دیگر وسایل ارتباط جمعی است. آنها می توانند بی تفاوتی را از طریق عادی سازی،نرمال سازی نابرابری ها و فقر و… تقویت کنند. در مقابل رسانه ها با ناهنجار تصویر کردن قتل کولبران می توانند به تقویت همدلی کمک کنند. خوشبحتانه در مساله کولبری تاکنون رسانه های ما برخوردی فعال داشته اند و در صورتی که این روند ادامه پیدا کند، می تواند کاملا مانع عادی جلوه دادن قتل کولبران در کشور شود.

سعید مدنی همچنین در پاسخ به این سوال که هویت کولبران در ایران چگونه تعریف می شود زیرا از نگاه بعضی ها کولبری به نوعی قاچاق کالا است، گفت: با اینکه کار کولبران قاچاق خوانده شود کاملا مخالفم. کولبر قاچاقچی نیست. کولبر کارگری است که در کار قاچاق به کار گرفته شده و استثمار می شود. در ماده ۲۹ قانون گمرکی روی این تاکید شده که گذراندن کالا به طور مخفیانه از مرزهای ملی و گمرکی به نحوی که ورود و خروج آن ممنوع و غیرمجاز باشد قاچاق محسوب می شود. بنابراین عامل جابه جایی کالا نمی تواند قاچاقچی به حساب آید. قاچاقچی کسی است که مالک کالا است و از این جابه جایی سود می برد.

او ادامه داد: کولبرچه سودی از این قاچاق می برد؟ جز استثمار شدن و شرایط کاری بسیار سخت و امنیت بسیار پایین؟ بنابراین اگر کسی دغدغه قاچاق دارد باید به سراغ مالکین این کالاها رود. از این گذشته، ابعاد قاچاق در ایران اصلا قابل مقایسه با حجم و اندازه ای که کولبران کالاها را جابه جا می کنند نیست.بخش عمده قاچاق  توسط نهادهای رسمی انجام میشود که اصلا قابل قیاس با حجم جابجایی کالا توسط کولبران نیست. در واقع بخش عمده قاچاق در ایران از سوی نهادهایی صورت می گیرد که از قدرت سیاسی برخوردارند و به اعتبار این قدرت می توانند هر کالایی را جابه جا کنند بدون اینکه عوارضی بپردازند.

جامعه شناس گفت: چه کسی فکر می کند چه در قاچاق بنزین و مواد سوختی و چه در واردات کالاهای چینی و غیرچینی میزان و حد قاچاقی که توسط برخی نهادهای قدرت مند انجام می شود قابل مقایسه با حجم کالایی باشد که توسط کولبران جابه جا می شود. طبیعی است کسانی که دغدغه مقابله با قاچاق دارند باید به سراغ منابع جدی و مهم آن روند. اطلاق عنوان قاچاقچی به کولبران خطای بزرگی است. ضمن اینکه بنده هم مخالف قاچاق هستم وهدررفتن منابع کشور از طریق قاچاق را محکوم می کنم. اما مساله اصلی این است که سهم قاچاق از طریق  کولبران اساسا در کل قاچاق نزدیک به هیچ است.

منبع: امتداد

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: سعید مدنی: مسأله کولبری به بی عدالتی و نابرابری فزاینده درون جامعه مربوط است/ بی تفاوتی در ایران می تواند به واکنشی تند علیه وضعیت موجود تبدیل شود