لبنان و چالش‌های در خود فرو خفته

چکیده :نگهداری محموله ای با این درجه خطر، این مدت زمان بلند در مکانی با این حساسیت، چه توجیهی دارد؟ مسئله این نیست که حزب الله بندر را در اختیار دارد یا نه، یا این که هر گروه در صدد رفع مسئولیت از خود باشد. بی شک صدمه این انفجار به جامعه، قابل اغماض...


محمد عثمانی

حادثه انفجار در بندرگاه بیروت، چنان تاسف برانگیز بود، که هیچ انسان خیرخواهی را بی تفاوت در مقابل آن قرار نمی دهد. این روزها، مردم کشورهای منطقه ما حال و روز خوبی ندارند. حالی برای مانورهای سیاسی یا بهره برداری از آن هم نیست. خشم عمومی و نارضایتی عمومی در کشوری چون لبنان، شرایط را بسیار سخت و خطرناک ساخته است. چرا سخت و چرا خطرناک؟ پاسخ به این سؤال را با توجه به سال ها تجربه زیسته و مطالعه در کشورهای عربی و منطقه خاورمیانه پاسخ می دهم. مشکل اصلی و اساسی در کشور لبنان به طور مختصر و مفید را باید در ساختار حکومت اندیشی و بنیادهای مشروعیت ساز قدرت دانست. در هنگام تشکیل حکومتی به نام لبنان، تنها چیزی که بدان می اندیشیدند، سهم هر یک از طوایف دینی در این منطقه از قدرت به چه میزان است. یعنی تقسیم قدرت بدون توجه به مناسبات ارتباطی جامعه، معیارهای وحدت ساز این طوایف مذهبی و بایسته های لازم برای دولت _ ملت مورد توجه قرار نگرفتند. این فرآیند با توجه به موقعیت حساس ژئوپلیتیک لبنان در منطقه در مواجهه با اسرائیل، باعث شد تا هر یک از طوایف مذهبی در ساخت قدرت، رویکردهای سیاسی خود را به جای منافع ملی به منافع گروهی و وظایف خود تقلیل دهد. نتیجه بعد از جنگ داخلی باعث شد تا هر یک از گروه ها، حد نزاع برای کسب منفعت گروهی خود را تا آستانه جنگ داخلی مطالبه نمایند. یعنی جنگ داخلی، ترسی بود که نهایت منافع گروهی را مشخص می ساخت. نتیجه این ساختار قدرت، فساد روز افزون، بیکاری بسیار، اقتصادی ورشکسته، بی اعتمادی عمومی و در نهایت مهاجرت نخبگان و مردم عادی به دیگر کشورها شده است. انفجار بندرگاه بیروت، با هر دلیل و هر توجیه، خود نشانی از ناکارآمدی سیستم سیاسی و مدیریتی در این کشور است.

نگهداری محموله ای با این درجه خطر، این مدت زمان بلند در مکانی با این حساسیت، چه توجیهی دارد؟ مسئله این نیست که حزب الله بندر را در اختیار دارد یا نه، یا این که هر گروه در صدد رفع مسئولیت از خود باشد. بی شک صدمه این انفجار به جامعه، قابل اغماض نیست؟ این انفجار باید همه مسئولین در لبنان و گروه های سیاسی از یک سو و جامعه از سوی دیگر را به این نتیجه برساند، که ریشه مشکل در ساختار حکومتی متشتت و طائفه گرای مبتنی بر مذهب در این کشور است، ساختاری که زمینه برسازی دولت _ ملت را در این کشور بوجود نیاورده و نمی آورد.

لذا باید، در فرآیندی مبتنی بر خواست عمومی، حکومت اندیشی مبتنی بر تقسیم قدرت میان طوایف مذهبی به حکومت اندیشی مبتنی بر ساختار دولت _ ملت تغییر یابد. در غیر این صورت این کشور با بحران عظیم درونی از یک سو و بحران های بسیار خارجی در منطقه از سوی دیگر، شرایط سختی را برای خاورمیانه رقم خواهد زد. البته با توجه به خلاصه بودن مطلب خیلی از زوایای بحث شاید مبهم باشد، که در فرصت های دیگر آن را تشریح خواهم کرد.

منبع خبر: کلمه

اخبار مرتبط: لبنان و چالش‌های در خود فرو خفته