سیاهی‎‌های غریب

سیاهی‎‌های غریب
خبرگزاری دانشجو

گروه  دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مصطفی عنایتی؛  محرم پشت محرم می گذرد و به درازای سالی که تو دنیا را ترک گفته‌ ای افزوده می شود اما هنوز شعله آتش نبودنت دل و جان جهانیان را می‌سوزاند و سکوت غمبار نبودن تو انسان را خفه می‌کند و می‌کشد.


محرم که می‌شود در عمق وجودم پی تو می‌گردم و به دنبال نشانه‌ای از معرفتت در خود می‌جویم، شاید ذره‌ای از آن را بیابم اما افسوس، گناه کارتر از آنم که عظمت و بزرگی تو را درک نمایم.

 

حسین جان، چشمانم را می‌بندم و روحم را به پرواز در می‌آورم تا بتوانم بر کنج قلبت بنشینم و دنیا را از آنجا نظاره‌گر باشم. دنیایی که تو آن را سرابی بیش نمی‌دیدی و برای تَرکَش مشتاقانه به سوی قیام علیه آن گام بر ‌داشتی.


چشمانم را می‌بندم تا بتوانم از عمق وجودت سخن بگویم و کلمات مقدس نهفته در دلت را، بال و پر دهم و آن‌ها را در آسمان، رها کنم تا طنین آن به گوش مخلوقات خداوند برسد.


حسین جان، تو آن بزرگ مرد آزاده تاریخ هستی که با تمام وجودت، درد و غمت را در خودت فرو خوردی، ظلم روزگار را تحمل نکردی و در مقابل باطل سینه سپر نمودی و از جان و مال و اهل بیتت گذشتی تا در برابر ذلت و خواری، سر تعظیم فرود نیاوردی و معنای واقعی آزادگی، ایستادگی و مقاوت را با تقدیم خون پاکت به جهانیان نشان دهی.


ای فرزند پاره تن رسول خدا، تو با خون مقدست رسالتی که بار آن بر روی شانه‌هایت سنگینی می‌کرد را به تنهایی تا آخرین لحظه حمل کردی و با مبارزه‌‌ای بس ناجوان‌مردانه در مقابل سپاه شیاطینی که ظالمانه در برابر تو و یارانت ایستادند به عالم بشریت هدیه دادی.


حسین جان، ای پیام آور حق و حقیقت، تو با بذل جان و خاندانت، در نبردی نابرابر آزادی و آزادگی را برایمان به ارمغان آوردی و خود سرای فانی، آن سرایی که حاصلش چیزی جز غم و اندوه و درد و رنج نیست را با شوق دیدار جدت وداع گفتی.


تو در رویارویی با ستم و ستمگری به بشریت آموختی که بدون مبارزه و فداکاری، نمی‌توان زنجیر اسارت و بردگی را پاره کرد.

 

حال از کدامین ظلمی که بر تو و یاران و خاندانت شد بگویم؟ از کدامین درد تو بگویم که هر لحظه مانند نیشتر بر روح عظیمت اصابت می‌کرد؟ از مردمانی بگویم که تجلی حق را در تو نیافتند یا از بی وفایی کوفیانی که با زبانشان تو را فراخوانند اما در میدان نبرد، در مقابل تو شمشیر کشیدند؟ از جفای سپاه اهریمنانی که تو سیرابشان نمودی و در عوض با تیری بر گلوی گل نوشکفته‌ات علی اصغر پاسخت را دادند بگویم یا از بستن آب بر تو و یاران و اهل بیتت؟ از لبان خشکیده تو و یارانت بگویم یا از بی تابی کودکانی که عطش امانشان را بریده بود و با دیدن نهر آب تحملشان طاق می‌شد؟ از بریدن دست‌های عباس بگویم یا از عمود آهنینی که بر سرش فرود آوردند و او را به زمین انداختند؟ از بریدن سر مقدست بگویم یا از تازاندن اسب‌ها بر پیکر پاک و مطهرت و خرد کردن آن؟ ای زمین وای بر تو، چرا دهان باز نکردی و جماعتی که همانند کفتار اطراف برترین خلق خدا حلقه زده بودند را نبلعیدی و اینگونه اجازه دادی تا بر حسین و یاران او دندان تیز کنند؟


آه ای دستان لرزان و ای اشک‌های مزاحم اجازه دهید تا از حسین بگویم، از مردی که نسبت به حقیقت همه چیز آگاه بود اما با این وجود برای احیای دین خدا و سنت جدش به سوی میدان شتافت.

 

▪️حسین جان هنوز سرت به نیزه نرفته بود که اهریمنان مانند گرگانی درنده، بر خیام اهل بیتت حلمه کردند، آتش زدند و خلخال از پای زنان و گوشواره از گوش دختران اهل بیتت کشیدند.


حسین جان هنوز سرت به نیزه نرفته بود که پست ترین حیوانات روی زمین اهل بیتت را به اسارت کشیدند و برای خاموش کردن ناله‌های جانکاه و جانگدازشان، با بی رحمی تمام، سر نورانی‌ات را پیشکششان می‌کرد.


دلم می‌خواهد سینه‌ام را بشکافم و قلبی را که تاریکی آن را فرا گرفته بیرون آورم و از شرم زیرپایم نهم و نابودش نمایم، تا حقی را که تو بر گردن من داری بیش از این پایمال نشود زیرا تو برای نابودی جهل، دنیاپرستی و کوته اندیشی قیام نمودی اما من همچنان در خواب غلفتم و بار آن‌ها را به دوش می‌کشم.


حسین جان، می‌ترسم. می‌ترسم از آن روزی که تاریخ تکرار شود و در عاشورای امام زمانم از لشکریان یزید باشم و آن روز وای بر من، وای بر منی که قدم به قدم، خانه به خانه، کوچه به کوچه، حسینیه به حسینیه، مسجد به مسجد سال‌ها پرچم عزای تو را دیدم و زیر آن سینه زدم، ماتم عالمیان را مشاهده کردم اما حقیقت تو، آن حقیقتی که با قیامت در برابر زر، زور و تزویر متجلی شد را با چشم دلم درک نکردم و اگر کشتی نجات تو نباشد در دریای متلاطم دنیا غرق خواهم شد و ره به خطا خواهم رفت.

 

ای ناخدای کشتی نجات، ملتمسانه از تو یاری می طلبم تا دستان بی مقدارم را بگیری و از روح عظیم خود بر من ببخشی تا در مسیر حق و حقیقت قرار گیرم.

 

مصطفی عنایتی - کارشناسی مهندسی مکانیک دانشگاه امیرکبیر

انتشار یادداشت‌های دانشجویی به معنای تأیید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروه‌ها و فعالین دانشجویی است.

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: سیاهی‎‌های غریب