داستان همکاری طولانی و مخفی موساد و مراکش

در طول شش دهه پیش از «عادی‌سازی رابطه» کشور عربی و اسلامی مراکش در شمال آفریقا با اسرائیل، که به تازگی از سوی دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا اعلام شد، اسرائیل و مراکش نه تنها همکاری‌های گسترده نظامی و فرهنگی داشتند، بلکه موساد، سازمان جاسوسی و ماموریت‌های ویژه اسرائیل، در مراکش فعال بوده است.

یوسی ملمن، گزارشگر کارکشته امور جاسوسی و اطلاعاتی اسرائیل و نویسنده چندین کتاب درباره موساد، در مقاله‌ای در روزنامه هاآرتص در شماره روز پنج‌شنبه ۲۷ آذر یادآور شده‌است که حضور موساد در مراکش، پایگاهی نیز برای فعالیت در سایر بخش‌های آفریقا بوده است.

آقای ملمن همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی کشورش با مراکش را «بی‌نظیر» و «قوی‌ترین» در قیاس با رابطه اسرائیل با هر کشور عرب و اسلامی دیگر توصیف کرده و نوشته که این مناسبات با وجود فراز و فرودها و پنهان شدنِ گاه به گاه در چارچوب‌های دیگر، در روندی پیوسته و در راستای «منافع ملی» دو کشور تداوم داشته‌است.

به نوشته او، تمامی سران موساد، از آغاز راه این سازمان، از مئیر عامیت در دهه‌های دور گرفته تا همین سه دهه اخیر، شامل شبتای شاویت، دانی یاتوم، افرائیم هالوی، مئیر داگان، تامیر پاردو و رئیس کنونی موساد، یوسی کوهن، از مراکش دیدار داشته و در گفت‌وگو با سران رباط، همکاری‌های امنیتی و اطلاعاتی را مستحکم‌تر کردند.

او می‌نویسد که کارنامه فعالیت موساد در مراکش از حذف فیزیکی افراد گرفته تا رشوه دادن به مسئولان برای کمک به تأمین اهداف مورد نظر و انتقال قاچاقی یهودیان آن کشور به اسرائیل را در برمی‌گیرد.

فرانسه که قدرت غالب در مراکش بود، از آغاز تشکیل اسرائیل در سال ۱۹۴۸ به یهودیان مراکشی امکان داد خود را به اسرائیل برسانند. تا سال ۱۹۵۶ که مراکش از فرانسه استقلال یافت، حدود ۷۰ هزار تن از یهودیان مراکش به اسرائیل مهاجرت کرده بودند.

ملک محمد پنجم، پادشاه وقت مراکش، در سال ۱۹۵۹ صهیونیسم را جرم اعلام کرد زیرا مانند سایر سران کشورهای عرب بر این باور بود که مهاجرت یهودیان به اسرائیل، به تقویت دولت یهود منجر شده و همین مهاجران جدید ممکن است علیه کشورهای عرب بجنگند؛ این ارزیابی او منطبق بر حقیقت بود و بسیاری از مهاجرین به اسرائیل در جنگ‌های کشورِ نوپا با اعراب مشارکت داشتند.

با «جرم» دانستن «صهیونیسم» در مراکش، سازمان موساد نیروهای خود را فعال‌تر کرد تا در انتقال یهودیان این کشور به اسرائیل خللی وارد نشده و جمعیت اسرائیل افزایش یابد.

شموئیل تولِدانو، مأمور ارشد موساد، به ریاست برنامه‌ای به نام «میسگِرِت» منصوب شد تا نه تنها مأموریت انتقال دست‌کم ۱۵۰ هزار یهودی مراکشی به اسرائیل را عملی کند بلکه با تشکیل گروه‌هایی مسلح که سلاح‌های سبک داشتند، از یهودیان در مراکش در برابر خشم مسلمانان علیه اسرائیل، «محافظت» کند.

مسیر ترجیحی برای خارج کردن یهودیان رساندن آنها با کامیون یا هر وسیله نقلیه دیگر ابتدا به بندر بین‌المللی طنجه بود تا از آنجا با قایق و با عبور از آب‌های دریای مدیترانه راهی اسرائیل شوند. مأموران موساد برای عملی کردن این برنامه، به هر افسر و مقام مراکشی که ممکن بود مانعی بر سر راه‌شان باشد، «رشوه» دادند.

بعدها دو بندر دیگر مراکش، سبته و ملیله، که در کنترل اسپانیا باقی ماندند، به شهرهای اصلی برای انتقال یهودیان مراکشی به اسرائیل مبدل شدند.

به باور موساد، ژنرال فرانسیسکو فرانکو، حاکم اسپانیا، که از همکاری حکومت فاشیستی خود با آدلف هیتلر، رهبر نازی‌ها، و همچنین از اخراج تاریخی یهودیان از سرزمین‌های اندلس در رویدادهای تاریخی انکیزاسیون در ۱۴۹۲، تا اندازه‌ای «خجل بود»، دست موساد را در انجام ماموریتش باز گذاشت.

مقامات موساد مرگ ملک محمد پنجم در سال ۱۹۶۱ و روی کار آمدن پسرش، ملک حسن دوم را به فال نیک گرفته و آن را سرآغاز دورانی نوین در نزدیک شدن با پادشاه جدید مراکش تلقی کردند؛ ملک حسن دوم متعهد شد که رابطه با آمریکا و یهودیان آمریکایی را بهبود بخشد؛ نزدیک شدن همکاری‌ها با سازمان‌های یهودی، امکان داد که یهودیان مراکشی آزادانه از کشور خود بیرون رفته و راهی اسرائیل شوند.

موساد در چارچوب طرح «یاخین» از آغاز پادشاهی ملک حسن دوم در سال ۱۹۶۱ تا سال ۱۹۶۷ مهاجرت ۸۰ هزار یهودی دیگر به اسرائیل را عملی کرد. بقیه یهودیان باقی‌مانده نیز هر گاه که روابط دو کشور با تنش‌هایی روبرو می‌شد، به مثابه «پل» دوستی به کاهش تنش کمک می‌کردند.

سران اسرائیل رابطه با مراکش را در طول چند دهه پادشاهی ملک حسن دوم «دوران طلایی» نامیده‌اند. همکاری‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل و مراکش در زمان ملک حسن دوم پایه‌گذاری شد. در آن زمان بود که موساد پایگاه خود را در مراکش برقرار کرد؛ این مقر ابتدا ویلایی در رباط بود که زیر نظر یوسف پورات و دوو اشدوت، مأموران موساد، اداره می‌شد.

به نوشته یوسی ملمن، زمانی که مراکش میزبان همایش‌های مهم دنیای عرب و اسلامی، از جمله با شرکت جمال عبدالناصر، رهبر وقت مصر، بود، نیروهای موساد در «تأمین امنیت» نشست‌ها نقش داشتند؛ سی‌آی‌ای نیز با آگاهی از این نقش موساد، از آن حمایت می‌کرد. دسترسی به سران عرب از طریق این نشست‌ها، یقیناً اطلاعات ارزشمندی در اختیار موساد می‌گذاشت.

در آن زمان دو افسر ارشد اطلاعاتی مراکش، ژنرال محمد اوفقیر و سرهنگ احمد دیلمی مسئول هدایت تماس و دیدارها با سران موساد بودند.

رافی ایتان، یکی از مهره‌های سرشناس و کارکشته موساد، تعریف کرده بود دو افسر ارشد مراکشی یادشده از مئیر عامیت، رئیس وقت موساد در سال ۱۹۶۵، خواستند مهدی بن‌برکه را که رهبری پرجذبه و خطری جدی برای حکومت ملک حسن دوم محسوب می‌شد، ترور کند.

مئیر عامیت این درخواست را به آگاهی لوی اشکول، نخست‌وزیر وقت اسرائیل، رساند و او گفته بود کافی است که به مراکش در یافتن رهبر اپوزیسیون پادشاهی مراکش کمک کنید.

مهدی بن‌برکه، سیاستمدار و نویسنده سرشناس، از سه سال پیش از آن از کشورش راهی غربت شده بود اما غیابی به مرگ محکوم گردید زیرا از حمله الجزایر به مراکش در جنگ موسوم به «شن‌ها» در سال ۱۹۶۳، حمایت کرده بود.

رافی ایتان که در آن زمان رئیس شعبه موساد در اروپا بود، به یاد داشت که پیدا کردن مهدی بن‌برکه برای مامورانش، «کاری بسیار آسان بود».

موساد آدرس و شماره تلفن مهدی بن‌برکه در ژنو سوییس را یافت و آن را به مراکش اطلاع داد. نویسنده چپگرا زیرنظر مأموران مراکش قرار گرفت و سرانجام، آنها با همکاری یک پلیس پیشین فرانسوی، خود را عضو تیم فیلمبرداری روزنامه‌نگاری معرفی کرده و بن‌برکه را در حاشیه یک کنفرانس در پاریس، به کافه «لیپی» در منطقه لاتین پایتخت فرانسه هدایت کرده و در روز روشن ربودند.

به نوشته یوسی ملمن، ژنرال اوفقیر و سرهنگ دیلمی در بازجویی از بن‌برکه در ویلایی در خاک فرانسه دخیل بودند. آن بازجویی ظاهراً به کشته شدن بن‌برکه منجر شد و قاتلان جسد بن‌برکه را به مراکش برده و در آن‌جا سر به نیست کردند. مهدی بن‌برکه در آن زمان ۴۵ سال داشت.

ژنرال شارل دوگل، رهبر وقت فرانسه، با خشم خواهان توضیح اسرائیل شد و تهدید کرد که شاخه موساد در پاریس را، که ایستگاه اصلی فعالیت این سازمان در سراسراروپا بود، خواهد بست.

اسرائیل کمیسیونی داخلی تشکیل داد تا به این پرسش اصلی فرانسه پاسخ دهد که چه کسی دستور مشارکت اسرائیل در ربودن مخالف مراکشی را صادر کرد.

نخست‌وزیر اسرائیل و رئیس وقت موساد کجدار و مریز اذعان کردند که کشورشان نقشی «غیرمستقیم» در ماجرای بن‌برکه داشته اما جهان این توضیحات را قانع‌کننده نیافت. پای سرویس امنیتی فرانسه نیز در این ماجرا بشدت درگیر بود و روابط خود فرانسه و مراکش چهار سال قطع شد.

ایسار هرئل، اولین رئیس موساد، گفته بود که ماجرای مداخله اسرائیلی در ربایش و ناپدید شدن بن‌برکه، «دلیل اصلی» بحران در روابط اسرائیل و فرانسه در نیمه دوم قرن بیستم بود که عقوبت زیادی برای اسرائیل داشت.

برخی نیروهای دیگر موساد بعدها در خاطرات‌شان گفتند که ماجرای بن‌برکه باعث شد تا اسرائیل درخواست‌های مشابه برخی سرویس‌های اطلاعاتی همکار برای «خلاص شدن» از مخالفان حکومت‌های آنها را رد کند.

ژنرال اوفقیر و سرهنگ دیلمی خود بعدها به فرمان ملک حسن دوم به جرم تلاش برای کودتا تیرباران شدند اما همکاری‌های اطلاعاتی تل‌آویو و رباط ادامه یافت.

مقامات اسرائیل گفته‌اند پیروزی کشورشان در جنگ شش روزه سال ۱۹۶۷، جایگاه این کشور در دنیا را ارتقا داد و مناسبات با مراکش نیز تقویت شد.

شش سال بعد که ملک حسن دوم نظامیان کشورش را برای یاری کشورهای عربیِ درگیر در جنگ تموز سال ۱۹۷۳ با اسرائیل اعزام کرد، اسحاق خوفی، رئیس وقت موساد، همکاری اطلاعاتی با مراکش را مدتی تعلیق کرد.

اما دوران قهر کوتاه بود. اندکی پس از آن، با دستور ملک حسن دوم، مراکش میزبان نشست‌های محرمانه سران اطلاعاتی اسرائیلی و مصری در رباط شد. در نتیجه این تماس‌ها، مصر، این مهم‌ترین کشور دنیای عرب، به مسیر صلح با اسرائیل گام نهاد. سران اسرائیل همواره از نقش مراکش در این دستاورد به نیکی یاد کرده‌اند.

به نوشته هاآرتص، از سال ۱۹۷۶ نیز که مراکش درگیر بحران منطقه صحرای غربی شد، اسرائیل با تجهیزات و مستشارانش در یاری دادن به مراکش، نقشی پررنگ ایفا کرد تا این‌که همین چند روز پیش، موافقت مراکش با عادی‌سازی رابطه با اسرائیل، هم‌زمان به شناسایی حاکمیت مراکش بر صحرای غربی از سوی آمریکا منجر شد.

مقامات اسرائیلی بسیاری اذعان کرده‌اند در ۲۰ سال اخیر که به دستور ملک محمد ششم، پسر ملک حسن دوم، دفتر حفاظت منافع اسرائیل در مراکش در رویدادهای موسوم به انتفاضه دوم بسته شد، مناسبات رباط- اورشلیم هیچ‌گاه کاملاً قطع نشده بود.

به نوشته یوسی ملمن، کارنامه طولانی موساد در مراکش یک «نمونه کلاسیک» از این واقعیت است که این سازمان برای سیاست خارجی اسرائیل یک بازوی در سایه است؛ همان‌گونه که موساد در سلطان‌نشین عمان، عربستان و اندونزی پیشاپیشِ برقراری رابطه دیپلماتیک، نقش هدایت‌کننده این مناسبات را دارد.

منبع خبر: رادیو فردا

اخبار مرتبط: داستان همکاری طولانی و مخفی موساد و مراکش