سناریوی 'مذاکره بلاتکلیف' در شش‌ماه آخر دولت روحانی

سناریوی 'مذاکره بلاتکلیف' در شش‌ماه آخر دولت روحانی
بی بی سی فارسی
سناریوی 'مذاکره بلاتکلیف' در شش‌ماه آخر دولت روحانی۳ ساعت پیش

منبع تصویر، President.ir

توضیح تصویر،

سناریوی مطلوب طیفی از رقبای دولت روحانی، احتمالا نوعی "مذاکره بلاتکلیف" با آمریکا در شش ماه آینده است؛ یعنی شروع مذاکره در زمان همین دولت، اما موکول شدن مراحل حساس‌ گفتگو به زمان دولت بعد

تهران و واشنگتن در شرایطی از تمایل خود به احیای توافق هسته‌ای سخن گفته‌اند که کمتر از ۵ ماه تا انتخابات ریاست جمهوری ایران، و بیش از ۶ ماه تا زمان استقرار دولت بعدی باقی مانده است.

این در حالی است که رقبای حکومتی حسن روحانی، تاریخ مصرف او و همکارانش را پایان یافته تلقی می‌کنند و به خارج کردن آنها از قوه مجریه در انتخابات ۱۴۰۰ امیدوار هستند. درنتیجه ظاهرا معتقدند که اگر مذاکره جدیدی در پیش باشد، تکیف آن باید در دولت آینده ایران نهایی شود.

در وضعیت موجود، پرسشی که به دنبال تغییر دولت در واشنگتن مورد توجه بسیاری از ناظران قرار گرفته این است که دولت حاضر ایران، در شرایط جدید تا چه حد مجوز یا امکانِ پیش بردن نوعی معامله با طرف آمریکایی را خواهد داشت؟

بیشتر بخوانید:

  • ایران از رئیس‌جمهوری جدید آمریکا چه می‌خواهد؟
  • ایران از محورهای گفتگوهای اولیه بایدن با رهبران جهان
  • اسرائیل 'نگران' بازگشت احتمالی دولت جو بایدن به برجام
  • وقتی مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان تکذیب شد

این ابهام، به ویژه در بستر پیش‌شرط‌ های آیت‌الله خامنه‌ای برای تعامل با دولت جدید آمریکا موضوعیت یافته. مشخصا تاکید رهبر ایران در آستانه تحلیف جو بایدن مبنی بر اینکه مطالبه اصلی تهران رفع تحریم‌هاست و نه بازگشت واشنگتن به برجام، و تاکیدات مکرر آقای خامنه‌ای بر آنکه غیر از تعهدات برجامی، موضوعات دیگر -از قبیل برنامه موشکی و فعالیت‌های منطقه ای- قابل مذاکره نخواهد بود.

آقای خامنه‌ای همچنین، از مصوبه اخیر مجلس حمایت کرده که تصریح دارد اگر صادرات نفتی و مراودات بانکی ایران به حالت عادی باز نگردد، دولت موظف است اجرای پروتکل الحاقی را در ۱۲ بهمن ۱۳۹۹ متوقف کند. ضرب‌الاجلی که فارغ از آنکه در عمل به چه صورت اجرا شود یا نشود، در صورت کند پیش رفتن مذاکرات، دولتمردان فعلی را در وضعیت دشواری قرار خواهد داد.

مجموعه معادلات فوق، گویی به این معناست که در ماه های پیشِ رو، متغیرهایی جدید کارِ مذاکره کنندگان ایرانی را تسهیل و متغیرهایی دیگر کار آنها را به‌غایت سخت می‌کنند. احتمالا مهمترین متغیرهای تسهیل کننده، در درجه اول تمایل همزمان دولت‌های ایران و آمریکا به گفتگو و در درجه بعد همسویی نسبی کنگره با دولت بایدن -برخلاف دوره باراک اوباما- خواهد بود. شاید در درجه بعد هم، این متغیر قرار بگیرد که دولت بایدن ظاهرا -بر خلاف دولت ترامپ- پی‌گیر ملاقات علنی مقامات ارشد دو کشور نیست.

از سوی دیگر اما مهمترین متغیرهای بازدارنده، از سویی تمایل آمریکا و متحدانش به توسعه دامنه مذاکره به برنامه موشکی و سیاست های منطقه ای ایران، و از سوی دیگر مخالفت آیت‌الله خامنه‌ای و منصوبانش با مذاکره در همین موضوعات هستند. به ویژه با توجه به اینکه اختلاف دو طرف در فقره اخیر، لاجرم باعث افزایش زمان مذاکرات می‌شود که با ضرب‌الاجل های اخیر مجلس ایران همخوانی نخواهد داشت.

مخاطرات درگیر شدن در چنین مذاکرات پیچیده ای، طبیعتا به حدی بالاست که در عمل، غیر ممکن نیست که در سطح حکومت، به نوعی خودکشی سیاسی برای برای گفتگوکنندگان ایرانی تبدیل شود.

دقیقا شاید به همین علت، طیفی از رقبای دولت حاضر، ترجیح بدهند که شروع مذاکره با آمریکایی‌ها برای عملی کردن برجام، از سوی تیم حسن روحانی صورت بگیرد؛ تا اگر قرار است به خودکشی سیاسی بینجامد، در دوره همین دولت باشد.

در آن صورت، سناریوی مطلوب رقبا این خواهد بود که دولت دوازدهم در ماه های باقی مانده تا پایان عمر خود، برای راضی کردن آمریکایی ها به رفع تحریم‌ها اصطلاحا به دست و پا بیفتد و گردنه‌های ابتدایی گفتگو با واشنگتن را رد کند، ولی در رفع تحریم ها به شیوه مورد نظر رهبر در جا بزند.

احتمال مذکور، البته در نقطه میانی طیفی از احتمالات دیگر قرار دارد که در دو سر آن، سناریوهایی حداکثری قابل تصورند: در یک سر طیف، این سناریوی حداکثری که دولت فعلی بتواند از گفتگوهای خود موفقیتی ملموس به دست بیاورد؛ و در سر دیگر، این سناریوی حداقلی که مذاکرات آنچنان به بن بست بخورد که کلا پیشرفتی نداشته باشد.

می توان تصور کرد نیروهایی که امیدوارند دولت بعدی ایران را در دست بگیرند، سناریوهای دو سر طیف را به نفع خود ارزیابی نکنند. در مورد سناریوی اول، چون احتمال می‌دهند باعث تقویت تیم رقیب در آستانه انتخابات خرداد ۱۴۰۰ ‌شود -هرچند تصور غالب این نیست که میزان استقبال مردم از انتخابات زیاد باشد. در خصوص سناریوی دوم نیز، چون اگرچه موقعیت آن تیم را ضعیف‌تر می‌کند، ولی وظیفه اتخاذ تصمیمات "پرخطر" در معامله با غرب را بر عهده دولت آینده می‌اندازد -که اصولگرایان امید دارند متعلق به آنان باشد.

نامطلوب بودن این سناریوهای حداقلی و حداکثری برای رقبای دولت، محتمل است مجموعه ای از آنها را به همراهی با این راهبرد بینابینی متقاعد کند که "دولت دوازدهم مذاکره را شروع کند اما به نتیجه نرساند".

با توجه به مجموعه متغیرهای مناسبات تهران و واشنگتن -و به ویژه رویکردهای متفاتی که امکان دارد دولت آمریکا در گفتگو با طرف ایرانی در پیش بگیرد- البته امکانپذیر بودن یا نبودن راهبرد فوق، نیاز به بحث جداگانه‌ای دارد.

همچنین، با توجه به پیچیدگی‌های گسترده معادله تحریم ها و نیز سنت وقوع حوادث غیرمترقبه در روابط تهران و واشنگتن در لحظات حساس، نفسِ دستیابی دو طرف به توافق نیز، موضوعی نیست که از حالا بتوان در مورد آن پیش بینی قاطعی داشت.

اما می‌توان تصور کرد که طیفی از رقبای حکومتی دولت دوازدهم، ترجیح دهند در ماه های آینده، نوعی "مذاکره بلاتکلیف" در جریان باشد تا امکانی مشخص را پیش روی آنها قرار دهد: اینکه در زمان دولت بعد و از موضع تصحیح "ضعف"های مذاکره‌کنندگان قبلی، عهده دار مراحل نهایی گفتگوها شوند.

منبع خبر: بی بی سی فارسی

اخبار مرتبط: سناریوی 'مذاکره بلاتکلیف' در شش‌ماه آخر دولت روحانی