اهمیت کاربرد شعور در زندگی روزمره، هادی قدسی - Gooya News

شعور در لغتنامۀ دهخدا به معنای فهم و درک و دریافت و معرفت است و معنای ریشه‌ای این واژه در زبان عربی از واژۀ مو است. علامه طباطبایی تعریف شعور را چنین شرح می دهد که "شعور به معنای ادراک دقیق است از ماده شَعر که به معنای مو است و ادراک دقیق را از آنجا که مانند مو باریک می باشد شعورخوانده‌اند. مورد استفادۀ این کلمه در محسوسات غالب است نه معقولات، به همین جهت حواس ظاهری را مشاعر می‌گویند". نظرملاصدرا براین است که شعور عبارت است از ادراک بدون استنباط و آن اول مرتبت حصول علم به قدرت عاقله است و چنان می‌نماید که شعور ادراک متزلزل است و ازاین جهت در حق خدا اطلاق نشده است. طبرسی می گوید شعور اول علم است از راه مشاعر و حواس ... و بقولى شعور ادراك دقيق است مأخوذ از شعر بمعنى موى كه دقيق و نازك است و از آن است شاعر كه باقامه وزن و نظم متفطن است طوريكه ديگران نيستند. راغب گويد: شاعر بعلت فطنت و دقّت معرفت شاعر ناميده شده. شعر در اصل علم دقيق است ... و در تعارف نام كلام موزون و قافيه ‏دار شده.

با توجه به مفهومی از شعور که شرح آن رفت، می توان نتیجه گرفت که مترادف فارسی شعور، ژرفنگری است. بنابراین مفهوم، اصطلاح بی شعور که در فرهنگ ما به مثابه نا سزا و تحقیر به کار می رود بی مورد است و بی شعور صفتی می شود برای فردی که سطحی نگر باشد و به ژرفای حوادث و پدیده ها و گفتار و کردار و... بی توجهی می کند که بیشتر انسان ها را در جوامع بشری شامل می شود و صفتی همگانی باید تلقی شود، نه توهین و تحقیر. برای روشن کردن این امر مثالی می زنیم: فرض کنید ساختمانی ناگهان فرو می ریزد. رهگذری که این ریزش را می بیند و آن را یک حادثۀ اتفاقی واقع شده تلقی می کند و می گذرد، انسانی سطحی نگر، یا "بی شعور" در آن حادثه تلقی می شود. رهگذری دیگر که دارای کمی شعور یا ژرف نگری معمولی باشد، پی جو می شود تا علت ریزش را بیابد، متوجه می شود که علت آن نشست زمین بوده است و واقعیتی از تخریب ساختمان را در می یابد و راضی می شود. دیگر رهگذری که از شعور بالاتری برخوردار باشد، دلیل نشست زمین را پی می گیرد و در می یابد که علت آن مثلا استخراج بیش از اندازه از آب های زیر زمینی بوده که باعث نشست شده است. به این ترتیب به واقعیت دقیق تری رسیده است، راضی می شود و می رود. اما شخصی که از شعور بالاتری برخوردار است، از این واقعیت ها عبور می کند تا حقیقت حادثه را کشف کند. متوجه می شود که اساس نشست زمین به یک قاعدۀ کلی و ثابت در زمان و مکان ربط پیدا می کند و آن قوۀ جاذبۀ زمین است که با جمع شدن شرایط بالا (واقعیت ها)، و واقعیت های دیگری نظیر وزن ساختمان، نشست زمین امری حتمی است که به حقیقت یا دلیل علمی ریزش ساختمان رسیده است. به همین دلیل گفته شده که شعور ابتدای علم می باشد. در اینجا به اهمیت شعور یا ژرفنگری و درجات آن نزد افراد در زندگی روزمره و در امور گوناگونی نظیر: شعور تاریخی، شعور فردی، شعور سیاسی، شعور فرهنگی، شعور اجتماعی، شعور اخلاقی و... پی می بریم. پی می بریم که هرگاه انسان در امور بالا با دیدی کلی ژرفنگری کند، به ناراستی ها عارف می شود و تحت سلطه قرار نمی گیرد و در استقلال و آزادی می زیید.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: دعوای توییتری لاریجانی و جلیلی - Gooya News