از «گرگ‌های خیابان لنینسکی» تا «برف روی نوار شمالی»

از «گرگ‌های خیابان لنینسکی» تا «برف روی نوار شمالی»
باشگاه خبرنگاران

احمد دولت آبادی مدیرمسئول انتشارات نگارتابان، در گفت‌وگو با خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، درباره کتاب‌های جدید این انتشاراتی گفت: انتشارات نگارتابان به تازگی دو اثر خارجی را ترجمه و دو اثر مولفان ایرانی را منتشرکرده است. یکی از این آثار کتابی با عنوان «گرگ‌های خیابان لنینسکی» اثر سارا آرمسترانگ است که با ترجمه معین مهندس منتشر و روانه بازار نشر شده است.

شخصیت اصلی کتاب مارتا، دختری سرکش و در خانواده‌ای از طبقه متوسط رو به بالا در دهه ۱۹۷۰ است که به دلیل اعتراض به محرومیت زنان از کالج ترینیتی صندلی خود را در دانشگاه کمبریج از دست می‌دهد و در آینده‌ای نه چندان دور با دوست خانوادگی شان، کیت، که یک دیپلمات جوان است ازدواج می‌کند و به مسکو می‌رود.

بیشتربخوانید

  • تاجران ارز ۴۲۰۰ تومانی کاغذ را برای کالایی دیگر هزینه کردند/ دو سال است کاغذ نگرفتیم

وی ادامه داد: مارتا زندگی در مجتمع تحت نظر در مسکو در دهه ۱۹۷۰ را تجربه می‌کند. شنود مکالمه‌های کیت و تحت نظر بودنش توسط سرویس‌های مخفی کا گ ب دامنگیر همسرش می‌شود. این مسئله وی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. گرگ‌های خیابان لنینسکی در واقع از راه ارتباطی سبک زندگی خانواده‌های طبقه متوسط انگلیسی و افرادی که در خدمت کشورشان در مسکو شرکت می‌کنند، سخن به میان می‌آورد. فضا بسیار واقعی به نظر می‌رسد و دوران گذشته شهر مسکو با صدای بلند و واضح زیر گام‌های مارتا در خیابان‌ها شنیده می‌شود. پارکها، خیابان‌ها و ایستگاه‌های بسیار باشکوه مترو که به عنوان قصر‌های فرهنگی برای توده‌ها طراحی شده اند کاملاً واقعی اند.

مدیرمسئول انتشارات نگارتابان با اشاره به کتاب‌های دیگری که در این انتشاراتی منتشرشدند، اظهار کرد: کتاب «برف روی نوار شمالی» اثر روت توماس با ترجمه سینا فیروزی، داستان ایرانی «جسیکاجونز نیستم» اثر محمد علی ناصر ملکی و «انجمن بی دست‌ها» اثر ناصر شیری زاده از دیگر آثاری هستند که در انتشارات نگارتابان منتشر و در بازار نشر عرضه شدند.

در رمان فانتزی «من جسیکاجونز نیستم» میشل ریچاردز، بازمانده و اَبرانسان عضو سازمان هایدرا بعد از جنگ جهانی دوم. بعد از شکست و فروپاشی سازمان شیلد وابسته به دولت آمریکا، تصمیم می‌گیرد دوباره هایدرا را بازسازی و قدرتمند کند. به زندانی فوق امنیتی، مخصوص نگهداری تبهکاران و ابرانسان‌ها در قسمت رودخانه شرقی نیویورک حمله می‌کند و آنجا را به تصرف خود در می‌آورد. با آزادی زندان از تسلط باقیمانده‌های سازمان شیلد و دولت، تعدادی از ابر انسان‌ها حاضر به همکاری با او می‌شوند. میشل برای جلب اعتماد مردم و مسئولان نیویورک، به ۲ ابر انسان به نام‌های جانت زین و کارِن وَن دین مأموریت می‌دهد حفظ آرامش را در شب‌های نیویورک حفظ کنند. پس از ربودن و پیدا شدن جسد تعدادی از شهروندان نیویورکی، به وجود شرکتی پنهان در زمینه ساخت موجودات ژنتیکی و ترکیبی پی می‌بَرند. میشل با دستوری که به سلیویا تِریسی معروف به زنبور وحشی برای ساختن و فعال کردن آزمایشگاه کِلون سازی سازمان هایدرا می‌دهد، برای مقابله با دشمن جدید آماده می‌شود.

 

انتهای پیام/

منبع خبر: باشگاه خبرنگاران

اخبار مرتبط: از «گرگ‌های خیابان لنینسکی» تا «برف روی نوار شمالی»