بازداشت مدافع حرم فاطمیون در هتل سوریه! + عکس

بازداشت مدافع حرم فاطمیون در هتل سوریه! + عکس
خبرگزاری دانشجو

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، شهید ابو زینب (محمد جعفر حسینی) مدافع حرم فاطمیون بود و بسیاری از رزمندگان افغانستانی او را می‌شناختند. وقتی قرار مصاحبه با خانم صفدری (همسر شهید) هماهنگ شد، فکرش را هم نمی‌کردیم شهیدی که در گلزار شهدا به خاک سپرده شده و اینگونه با جراحت‌های جهادش دست و پنجه نرم می کرده، برای احراز شهادتش با مشکل مواجه شده باشد!

روایت این همسر شهید مقاوم و دلسوخته، آنقدر مفصل و کامل است که احتیاج به هیچ مقدمه‌ای ندارد. پنجمین قسمت از این گفتگو را بخوانید تا روزهای بعد و قسمت‌های بعدی...

**: برای عروسی سالن گرفتید؟ مهمان هم دعوت کردید؟

خانم صفدری: نه، سالن نگرفتیم. خانه یکی از دوستان شهید، به نام آقای سید محمد حسینی در محله آب‌مَنگل بود. خانه‌شان بزرگ بود و ما رفتیم آنجا. فامیل‌ها را هم دعوت کردیم. پدرم هم پیشنهاد دادند برای چه می خواهید ازدواج بگیرید؟ مراسم نامزدی که گرفتید، بروید مشهد، بیایید و بروید سر زندگی‌تان که آقاجعفر قبول نکردند و گفتند نه، من می خواهم مراسم را بگیرم.

ما سال ۸۷ رفتیم سر خانه و زندگی‌مان اما در این یک سال و هشت ماه یک اتفاق خیلی مهم افتاد. تقریبا یک سال از نامزد بودن ما گذشته بود که ایشان یک روز آمد خانه ما و گفتند که مدیر موسسه‌شان پیشنهاد داده که زبان را در موسسه تدریس کند. خیلی خوشحال شدیم و با توجه به شرایط افغانستانی‌ها، برای ما یک چیز دست‌نیافتنی بوده. اینطور بگویم؛ سال ۸۶ از این که یک افغانستانی برود در موسسه و زبان خارجی تدریس کند، خیلی خوشحال شده بودیم. یکی از اتفاقات این بود.

**: در انگلیسی تأکیدشان روی دیالوگ بود؟

خانم صفدری: هم گفتاری بود و هم شنیداری بود.

**: پس کاملا مسلط  بودند؟

خانم صفدری: بله. دیگر اتفاق خاصی در این یک سال و هشت ماه نامزدی‌مان نیفتاد؛ فقط همان اتفاقات معمول و درس خواندن‌ها بود. آقاجعفر گفت حالا امسال نرو حوزه و بعد از ازدواجمان ادامه بده.

**: بعد از عروسی آمدید در طبقه بالای منزل پدر شهید در همین محله حدادعادل ساکن شدید؟ یا به جای دیگر رفتید؟

خانم صفدری: بله، به خانه پدر شهید رفتیم اما در آن محله نبود. رفتیم و در یک اطاق از منزل آن‌ها ساکن شدیم.

**: شما در منزل پدربزرگتان دیده بودید که خانواده‌های متعدد در یک خانه و در اطاق‌های مختلف زندگی می‌کنند. و احتمالا برایتان عجیب نبود...

خانم صفدری: بله، خیلی برایم عجیب نبود. بعد از هشت ماه ما رفتیم یک خانه دیگر که پدر شهید طبقه پایین بودند و ما طبقه بالا. و بعد از آن خانه، ما رفتیم جای دیگر و مستقل شدیم و یک مقدار تلاش کردیم و پس‌انداز کردیم و ۴ ، ۵ سالی را ما مستقل بودیم اما بعد از جانبازیِ شهید، ما رفتیم با پدر شهید یک خانه گرفتیم. چون ایشان هم مستاجر هستند. تا سال ۸۷ که رفتیم سر خانه و زندگی خودمان،‌من خیلی با خصوصیات اخلاقی بیشتر شهید آشنا می شدم. یک سال و هشت ماه هم دوبار ایشان رفتند مشهد، یک ماه هم رفتند ماموریت.

**: ماموریت؟

خانم صفدری: ایشان با گردان ۲۰۷ امام علی سپاه محمد رسول الله(ص) خیلی فعالیت داشتند، ماموریت دو یا سه روزه رفتند. دیگر با این فعالیت‌هایشان آشنا شده بودم.

شهید حسینی در کنار شهید توسلی (ابوحامد)

منبع خبر: خبرگزاری دانشجو

اخبار مرتبط: بازداشت مدافع حرم فاطمیون در هتل سوریه! + عکس