نامه ای منتشر نشده از بنی صدر - Gooya News
شماره نوروزی نشریه داخل کشور «آگاهی نو»، نامه ای منتشر نشده از ابوالحسن بنی صدر، اولین رئیس جمهور ایران را همراه بر نقدی بر کارنامه وی در گفت و گو با مصطفی میرسلیم دبیرکل حزب موتلفه اسلامی را منتشر کرده است.
نامه منتشر نشده سیدابوالحسن بنیصدر درباره کتاب اولین رئیسجمهور:
۱ خرداد ۱۳۷۸
پس از عرض سلام
در باب کتاب (نخستین رئیس جمهوری) پرسیده اید، عرض میکنم هنوز خود آن را نخوانده ام. دوستانی خواندهاند و پسند کرده اند. با وجود این خالی از عیب نیافته اند:
۱ دست کم باید ناشر خاطرنشان میکرد که بنی صدر با این تصور (نمیگویم تصدیق) در مصاحبه شرکت کرد که پرسش ها، همه را، آقای بهشتی ساخته و به دست پرسشگرها داده است تا تحصیل دلیل کند و نزد آقای خمینی ببرد و او بگوید بنی صدر نباید نامزد بشود. او با این تصور در سر به پرسشها پاسخ میداد. این یادآوری به خواننده امکان میدهد موقعیت آن روز را دریابد. بخصوص این پرسش را به ذهن او میآورد: با این تصور، چرا تن به مصاحبه داد؟ این پرسش او را راهبر میشود به این واقعیت که دو نوع بیان (با گفتمان) بیشتر وجود ندارند: بیان آزادی و بیان قدرت. کسی که بیان قدرت در سر دارد، پرسشهائی را میتواند و طرح میکند که ترجمان بیان قدرت هستند. وقتی پاسخهائی را دادی که از بیان آزادی نشأت میگیرند، به جامعه امکان دادهای دو چشمانداز را ببینند: چشم انداز اداره کشور در آزادی و چشم انداز اداره کشور در استبداد. اگر امروز کتاب با استقبال روبرو شده است، بدین خاطر است.
این واقعیت که آقای بهشتی مصاحبه با بنی صدر را شنیده و به آن پاسخ گفته است، از این دید که رفتار نابرابری انجام گرفته است، در خور ایراد مینماید. اما در نظر اینجانب، بهترین کاری است که ممکن بود بشود. زیرا به خواننده امکان میدهد با علم به موقعیت نابرابر و با آنکه آقای بهشتی میخواسته است بر ضد بنی صدر دلیل بتراشد، دو بیان را مقایسه و قضاوتها روشن تر مییابد.
در باب ازدواج فیروزه، یادداشت نویس بر خطا است. مادر او موافق نبود. حق ازدواج با دختر است. انتخاب نیز با او است. آقای رجوی عهدی با او بست و آن عهد که در پیمان زناشوئی قید شده، استقلال و آزادی و آشتی ملی و اسلام به مثابه بیان آزادی و ترجمان این سه اصل و رشد در فضای باز معنوی بود. اختیار گرفت که در صورت نقض هر یک از این اصول، خود را طلاق دهد و چنین کرد.
شاد و پیروز باشید
کتاب را که خواندم نظرم را خواهم نوشت. آنها که خوانده اند، از آن به «انفجار بزرگ» تعبیر میکنند.
شناخت آیت از بنیصدر دقیق بود
پاسخ مصطفی میرسلیم به پرسشهای آگاهی نو
روز دوم مرداد ۱۳۵۹، تیتر نخست روزنامه انقلاب اسلامی، خبر پیشنهاد نخست وزیری مصطفی میرسلیم بود؛ عضو شورای مرکزی و مسئول تبلیغات حزب جمهوری اسلامی، سیدابوالحسن بنی صدر پس از ناکامی از معرفی سیداحمد خمینی به عنوان نخست وزیر پس از دو بار گفتوگویا میرسلیم او را معرفی کرد تا «معرف تفاهم» شود. گرچه ۳ روز بعد در گفت وگویی که روزنامه انقلاب اسلامی منتشر کرد، گفت این انتخاب در جو آرامی انجام نشده ولی ( میرسلیم جزو کسانی بود که من نسبت به او حسن نظر داشتم.)) بنی صدر البته از تصمیم حزب جمهوری اسلامی در جلسه ۳۰ تیرماه، جلال الدین فارسی را نامزد خود برای نخست وزیری کرده بودند؛ رقیب بنی صدر در انتخابات ریاست جمهوری که با تردید درباره ایرانی الاصل بودن از رقابت باز ماند. بنی صدر نظر به مجری همان انتخابات داشت؛ میرسلیم که معاون سیاسی وزارت کشور و سرپرست شهربانی بود اما نامزدی که بنا به نامه بنیصدر به مجلس به مقتضای جو موجود معرفی شده بود، مورد تمایل نمایندگان قرار نگرفت. میرسلیم در پاسخ به پرسشهای آگاهی نو برای نخستین بار پس از گذشت ۴۱ سال، دلیل آن را به جریانات سیاسی درون حزب جمهوری اسلامی مرتبط میداند.
شما از ابتدای شکلگیری حزب جمهوری اسلامی تا سال ۱۳۶۰، عضو شورای مرکزی و مسئول تبلیغات حزب بودید. آنچه حزب را طی مدت کوتاهی تبدیل به پدیده کرد و در روز اول بیش از ۸۰ هزار نفر در آن ثبت نام کردند، به دلیل عضویت زعمای روحانی انقلابی در صدر آن بود یا مردم برای حمایت از نظام نوپا به عضویت در حزبی همنام درامدند تا پشتوانه مردمی آن را شکل دهند؟
بسماللهالرحمن الرحیم. هیئت موسس حزب جمهوری اسلامی مرحوم شهید بهشتی، مرحوم شهید باهنر، مرحوم موسوی اردبیلی مرحوم هاشمی رفسنجانی و حضرت آیت الله خامنهای بودند که در ابتدا با معرفی آنها اعضای اولین شورای مرکزی تعیین شدند. در در جلسات شورای مرکزی مسئولیتها مشخص شد و دبیرکلی به مرحوم شهید بهشتی و معاونت تبلیغات به حضرت آیت الله خامنهای واگذار شد و حسب نظر معظم له این جانب قائم مقام ایشان بودم تا سقوط دولت موقت و قبول مسئولیت شورای انقلاب. با توجه به اینکه مسئولیت وزارت دفاع را حضرت آیت الله خامنهای عهده دار شدند، معاونت تبلیغات حزب در اواخر پاییز ۱۳۵۹ به اینجانب واگذار شد. این فعالیتهای تبلیغاتی که در واقع نوعی آموزش فرآیندهای جمهوری اسلامی به مردم محسوب میشد از ابتدای تأسیس حزب در بهمن ۱۳۵۷ آثار مهم اجتماعی و فرهنگی در بر داشت: هم شیوه اداره جمهوری اسلامی و مشارکت مردم در اداره امور کشور به ویژه با حضور در همه پرسیها و انتخابات رواج یافت و هم به خوبی حزب جمهوری اسلامی به مردم شناسانده شد و به رغبت مردمی که خواهان خدمت به نظام نوپای جمهوری اسلامی بودند، با عضویت در حزب و با فعالیت تشکیلاتی که بسیار بر موفقیت نظام اثر گذاشت، پاسخ مثبت داده شد؛ بنابراین هر دو مطلب یعنی حضور زعمای روحانی انقلاب و اهتمام مردم انقلابی برای مؤثر واقع شدن در سرنوشت نظام در این استقبال فراگیر از حزب مؤثر بود و همه اینها البته تحت الشعاع پشتیبانی همه جانبه مرحوم امام قدس سره بود.
چرا حزب جمهوری اسلامی و در رأس آن آیت الله شهید بهشتی چنین موردنقد گروههای سیاسی دیگر بود؟ از گروههای چپ گرفته تا بنی صدر چرا نوک پیکان حملات خود را به سمت حزب جمهوری برده بودند؟
درایت مرحوم بهشتی در این بود که تشخیص داد بدون اقدام تشکیلاتی، اداره کردن کشور و به طریق اولی مدیریت امور انقلاب به موفقیت لازم منجر نمی شود و به موقع حزب را با همکاری و همدلی یاران انقلابی تاسیس کرد و دیگر ش خصیت هایی که در فعالیتهای انقلابی به نوعی سهیم بودند ولی اهتمام لازم را نسبت به استقرار تشکیلات مناسب نشان ندادند، به زودی متوجه شدند که عقب مانده اند و این احساس به شکلهای مختلفی در میان آنها بروز کرد: عدهای به تخریب پرداختند، عدهای در حسادت به پژمردگی افتادند و عدهای به رقابت منفعلانه دست زدند؛ آنها همگی در یک هدف مشترک بودند: بهشتی و حزب جمهوری اسلامی را آماج حملات سیاسی و نظامی و فرهنگی خود قرار دهند (گروههای چپ، منافقان، بنی صدر و...)
شما در مقطع برگزاری نخستین دوره انتخابات ریاست جمهوری معاون سیاسی وزیر کشور بودید. این انتخابات چند پدیده دارد. یکی جلال الدین فارسی است؟ آیا افغان بودن اجداد او مورد تایید وزارت کشور هم قرار گرفت؟ دیگری اینکه چرا پس از فارسی، حزب جمهوری اسلامی، حسن حبیبی را به عنوان کاندیدا برگزید؛ کاندیدایی که مورد تأیید نهضت آزادی هم بود. آیا انتخابی از روی اضطرار بود با امید به پیروزی نیز داشتید؟
ورود من به وزارت کشور از اواخر اسفند ۱۳۵۷ بود که مقرر شده بود تعیین تکلیف نوع نظام با برگزاری همه پرسی انجام گیرد. وزارت کشور در آن ایام برای چنان اقداماتی مهیا نبود و حتی توان اجرایی لازم را نداشت و اینجانب از حزب مأمور شدم دولت موقت را کمک کنم و در نهایت کار نظارت بر اجرای همه پرسی را بر عهده گرفتم. همین همکاری ادامه یافت به ویژه در برگزاری انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی و سپس همه پرسی قانون اساسی، پس از سقوط دولت موقت در آبان ۱۳۵۸ و به عهده گرفتن مسئولیت دولت از طرف شورای انقلاب و سرپرستی وزارت کشور از سوی مرحوم هاشمی رفسنجانی، اینجانب اولین حکم رسمی خود را با عنوان معاون سیاسی اجتماعی وزارت کشور دریافت کردم و در نتیجه برگزاری انتخابات رسما بر دوش اینجانب قرار گرفت. موضوع اولین انتخابات پس از تصویب و تأیید قانون اساسی، ریاست جمهوری بود. رسیدگی به صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری طبق قانون اساسی برعهده شورای نگهبان است لکن چون هنوز مجلس شورای اسلامی شکل نگرفته بود طبیعتا شورای نگهبانی هم وجود نداشت و درنتیجه با کسب نظر حضرت امام قدس سره نامزدها بدون بررسی صلاحیت به انتخابات راه یافتند جز یک مورد و آن جلال الدین فارسی بود که از طرف حزب نامزد شده بود و در واقع رقیب اصلی بنی صدر تلقی میشد. یاران بنی صدر با احساس خطر دست به اقدام تخریبی علیه فارسی زدند و همصدا با شیخ علی تهرانی ادعا کردند که او ایرانی نیست درحالی که او متولد ایران و ایرانی است و پدرش هراتی بود و میدانیم که هرات همواره پارهای از ایران بوده و در دوران ناصرالدین شاه با دسیسه انگلستان از ایران جدا شد؛ باری، فارسی برای پرهیز از هرگونه شبهه در اولین انتخابات ریاست جمهوری، اعلام انصراف کرد. حزب پس از انصراف فارسی با تشخیص صلاحیت مرحوم حسن حبیبی و مناسب تر بودن او، نامزدی حسن حبیبی را پذیرفت به رغم اینکه فرصت لازم برای شناساندن و تبلیغ او در اختیار نبود، تا صحنه رقابت سیاسی را ترک نکرده باشد.
از راست: ابوالحسن بنیصدر، مصطفی میرسلیم ( نخست وزیر پیشنهادی بنی صدر) و علی موسوی گرمارودی***
گرچه ابوالحسن بنی صدر کاندیدای حزبی شما نبود اما در انتخاباتی که مجریانش همه از اعضای حزب جمهوری اسلامی بودند، برگزیده شد. ستاره اقبال بنی صدر چگونه درخشید؟ آنچه رأی ۱۱ میلیونی را رقم زد چه بود؟ اگر نزدیکی به بنیان گذار انقلاب باشد که قطب زاده و حبیبی و صادق طباطبایی هم چنین موقعیتی داشتند. اگر خاندان روحانی باشد که دیگرانی نیز چنین بودند. پس اینکه چهرهای ناشناخته در محافل سیاسی داخل و افکار عمومی که تنها یک سال از بازگشت او به ایران میگذشت، چنین توانست گوی رقابت را برباید به دلیل کدام ویژگی و شرایط بود؟
بنی صدر با روشهای تبلیغ سیاسی بیگانه نبود و توانسته بود در فاصله بین پیروزی انقلاب و انتخابات ریاست جمهوری، به ویژه با سخنگاهی که در وزارت امور اقتصادی و دارایی به دست آورده بود، کمال استفاده را برای شناساندن و ارائه چهره خود بنماید و بر مبنای نظرسنجیهای مستمر و به دنبال آن اقدام تبلیغی روان شناسانه، زمینه اجتماعی لازم را کسب کند. مجری انتخابات من بودم و اهتمام اینجانب هم بر این بود که برگزاری آن دقیق و سالم باشد و الحمدلله از این لحاظ انتخاباتی درست و موفق برگزار شد و اصولی که بدان پایبند بودیم محترم شمرده شد هرچند نامزد حزب رای نیاورد. البته در حزب، ما هیچ گاه انتخابات ریاست جمهوری را قدم نهایی سیاسی محسوب نمی کردیم و برای ادامه زندگی سیاسی در جمهوری اسلامی برنامه ریزی کرده بودیم.
در بن بست انتخاب نخست وزیر و در اوج رقابتهای رئیس جمهور و حزب جمهوری اسلامی، بنی صدر شما را به عنوان نخست وزیر به مجلس معرفی کرد؛ یک چهره شاخص حزبی، بنی صدر امیدوار بوده که شما بتوانید «معرف یک تفاهم» شوید و گفته بود «البته عامل ملاحظه جو موجود، عامل مؤثرتری در این انتخاب بوده است. علت این انتخاب بنی صدر چه بود؟ اینکه او گفته میرسلیم جزو کسانی بود که من نسبت به او حسن نظر داشتم» به دلیل شناخت قبلی با ایشان است یا میخواست با حزب مصالحه کند که موفق نشد؟
منبع خبر: گویا
اخبار مرتبط: نامه ای منتشر نشده از بنی صدر - Gooya News
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران