قسمت شصت و دو آپارتمان بی‌گناهان

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و دو 62Apartemane Bi Gonahan Serial Part 62

آپارتمان بی گناهان 18-4

صفیه یادگاری ها و هرچیز مربوط به ناجی را در کیسه زباله انداخته و به دست گلبن می دهد تا آنها را دور بریزد. اما گلبن دلش نمی آید این کار را بکند و وسایل را به دم اتاق هتل ناجی می برد که دختر کوچک او در را باز می کند. گلبن با ناراحتی یادگاری ها را به دست ناجی می دهد و می گوید: «برای خواهرم آشغاله ولی شاید برای تو نباشه... » و می رود. ناجی با ناراحتی به وسایل داخل کیسه خیره می شود و عکس سه تایی خودش و صفیه و گلرو در مدرسه را می بیند که صفیه چهره خودش را خط خطی کرده و ناراحتی اش بیشتر می شود...

صفیه در کشویش متوجه کتابچه مدرسه می شود و با باز کردن آن عکسی از خودش و ناجی و گلرو را می بیند و یاد گلرو می افتد که همیشه کنارشان بود و ذوق رابطه شان را داشت... او با نفرت کتابچه را می بندد و داخل کشو پرت می کند. همان موقع در خانه به صدا در می آید و صفیه با باز کردن آن، با گلرو روبرو می شود و با عصبانیت می گوید: «چی از جون من میخواین؟! راحتم بذارین! » گلرو می گوید: «این دلیل اومدنم نیست. من و اون دیگه با هم نیستیم اما اون هنوز دوست صمیمی منه. برای همین اومدم. شاید تو حالش رو خوب کنی... بذار بیام تو در موردش صحبت کنیم. » صفیه می گوید: «باشه قبول مدرن هستین ولی این همه زیادیه برامون. » گلرو می گوید: «بعد از این همه سال پاشده به خاطر تو اومده. هیچ معنایی برات نداره؟! » صفیه پوزخند میزند و می گوید: «اون موقع هم اینجوری بودی. همیشه سعی میکردی کمکمون کنی. اما نمیدونستم از پشت خنجر میزنی! » گلرو می گوید: «منم عاشق اون بودم اما هیچ کاری نکردم همش ریختم تو خودم. تو خودت منصرف شدی. فرق بین منو تو اینه که من میجنگم اما تو تسلیم میشی. » صفیه فقط می گوید: «نمیتونم بذارم بیای تو چون همه جا گلی میشه و اونو حتی منم نمیتونم پاک کنم! » و در را به روی او می بندد.

شب، هان از پشت دختری را می بیند و فکر می کند اینجی است و حواسش پرت شده وسط خیابان نگه میدارد. از پشت کسی به ماشین او می کوبد و شروع به داد و هوار می کند. هان که عقلش را از دست داده، شروع به تحقیر مرد می کند تا کتک بخورد و با هر کتک خوردن زیر خنده میزند. او آخر شب، با سر و صورت زخمی، وارد خانه می شود. گلبن و صفیه از دیدن او وحشت می کنند. هان جلوی پای صفیه روی زمین می نشیند و گریه می کند. صفیه هم بی صدا اشک می ریزد...

صبح زود صفیه و گلبن به خاطر هان صبحانه اماده کرده اند. حتی گلبن می گوید که هان سوسیس خیلی دوست دارد و صفیه برای این که خوشحالش کند برای اولین بار به بایرام میسپارد تا سوسیس بخرد.

نریمان قبل از صبحانه پیش هان می رود و به او می گوید: «داداش ناراحت نباش. من از اگه شنیدم اینجی هم خیلی ناراحته و حال خوبی نداره. اگه هم گفت اگه انقدر ناراحت میشن معلومه که آشتی میکنن. » هان لبخند تلخی میزند... نریمان ادامه میدهد: «تو کلاس ما یه دختره هست پنج ساله پسره رو دوست داره با این که هیچ امیدی نیست باهم باشن اما اصلا منصرف نمیشه... » هان لبخند معناداری میزند و می پرسد: «چرا منصرف نمیشه؟ » نریمان به فکر فرو می رود و با لبخند می گوید: «چون دلیلیه برای صبحا از خواب بیدار شدنش... » و با دستپاچگی می گوید: «یعنی دختره خودش بهم گفت. » و هان را از جایش بلند می کند تا پایین بروند و صبحانه بخورند.

هان از دیدن سوسیس ها لبخند میزند. صفیه و گلبن با ذوق می گویند که به خاطر او این صبحانه را آماده کرده اند. همان موقع کسی در می زند و گلبن در را باز می کند و با اسرا روبرو می شود. گلبن می گوید: «اسد بهت گفت؟ چون من میخواستم ازت معذرت خواهی بکنم؟ » اسرا بدون حرفی، پاکتی را به دست گلبن می دهد تا به هان بدهد. هان با باز کردن پاکت و دیدن درخواست طلاق اینجی ناباورانه و با ناراحتی به سقف خیره می شود..

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و سه 63 قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت شصت و یک 61 Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 63 Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part 61

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت شصت و دو آپارتمان بی‌گناهان