قسمت چهار خواهر و برادرانم

   سریال خواهر و برادرانم قسمت چهار 4Khahar Va Baradaranam Serial Part 4

سریال خواهران و برادران قسمت 4 

سلام من فاطمه هستم و این پاورقی قسمت چهارم سریال خواهران و برادران هست. شنگول با خوشحالی به اورهان می گوید خود بچه ها پیشنهاد دادند که در مرغدانی بخوابند اورهان ناراحت است و قبول ندارد اما شنگول می گوید فکر خوبی است و آنها هم مستقل می شوند او از پسر و دخترش میخواهد کمک کنند تا وسایل را به مرغدانی ببرند. شنگول با لحاف و تشک و کمی وسایل به مرغدانی می رود و از بچه ها می خواهد که بیرون بروند و می گوید خودش آنجا را برایشان آماده می کند.

قدیر به همراه خواهر و برادرانش به حیاط می رود و اورهان با دیدن آنها خجالت زده روی صندلی می نشیند اورهان می گوید با شنگول حرف می زند تا آنها را به خانه راه بدهد امل شروع به سرفه می کند اورهان می گوید اجازه بدهند تا امل در خانه بخوابد اما امل قبول نمی کند و می گوید می خواهد پیش آسیه بخوابد.

شنگول با خوشحالی بر میگردد و به بچه ها می گوید خانه شیک و شاهانه شان آماده شده بچه ها شب را در مرغدانی روی تشکی که روی زمین پهن شده سر می کنند. 

صبح قدیر به عمر پول می دهد تا وسایل صبحانه بخرد برادر شنگول عصمت به خانه آنها می آید و متوجه می شود که بچه ها در مرغدانی هستند و به خواهرش می گوید پدر و مادر بچه ها هیچ کدام بیمه نبودند و عاکف رئیس آنها حاضر نیست پولی به عنوان خسارت به آنها بدهد. شنگول می گوید می داند از چه راهی وارد شود قدیر بعد از صبحانه دنبال کار می رود آگهی استخدام در غذافروشی را می بیند و از رئیس آنجا تقاضای کار می کند و قرار می شود با روزی 50 لیر ظرف شویی را شروع کند. شنگول به مرغدانی می رود و امل و آسیه را با خود همراه می کند تا به خانه عاکف برود. 

در خانه عاکف نباهت برای عاکف پاکتی می آورد که پست آن را آورده و یک فلش در ان است. عاکف به اتاق کارش می رود تا از لپ تاپش ببیند که فلش حاوی چیست. همانموقع ملیسا پیشش می آید و خبر می دهد که سوزان آمده عاکف از پشت لپ تاپ بلند می شود و به دیدن سوزان می رود و به او می گوید حتما دلش تنگ شده و برای دیدنش آمده است. سوزان با ناراحتی می گوید اون بچه ها به خاطر ما بی مادر شدند چرا نمی خوای بفهمی. همان موقع نباهت می آید و حرف آنها نیمه تمام می ماند. 

شنگول دخترها را که از پیاده روی زیاد خسته شده اند به خانه عاکف می برد که مصادف می رود با خروج عاکف با ماشین از در خانه اش. در حالی که پسرش دوروک هم کنارش نشسته. شنگول جلوی ماشین را میگیرد و برای عاکف تعریف می کند که دخترها بچه های خدیجه و ولی هستند و دو برادر هم دارند. شوهر خودش هم در مدرسه عاکف کار می کند و توانایی نگهداری از بچه ها را ندارند و از او کمک می خواهد. عاکف چند هزار لیر به آنها می دهد. دخترها خجال زده به مرغدانی بر می گردند و جریان را برای عمر و اولجان تعریف می کنند. شنگول در توجیه کارش می گوید که با غرور شکم سیر نمی شود. و با آن پول می توانند خانه ای اجاره کنند.  

شب عاکف به خانه سوزان می رود و از او می خواهد چند دقیقه با هم صحبت کنند. سوزان می گوید همین الان است که کنعان بیاید اما عاکف می گوید برای کنعان جلسه ای دو ساعته ترتیب داده تا بتواند پیش سوزان بیاید. عاکف وارد خانه می شود و کنار سوزان می نشیند. سوزان به عاکف می گوید مقصر مرگ خدیجه آنها هستند. عاکف می گوید همه گناهان را خودش به گردن می گیرد و سوزان می خواهد وجدان خودش را آرام کند. 

اولجان شب به مرغدانی می آید از عمر می خواهد با هم به جایی بروند. او عمر را سوار ماشین می کند می گوید آن را کرایه کرده. آنها به یک کافه خیابانی می روند که پسر عاکف همراه دوست دخترش آنجا هستند. اولجان و دوروک با هم بحث می کنند و در آخر تصمیم می گیرند با ماشین هایشان مسابقه دهند. 

قسمت بعدی - سریال خواهر و برادرانم قسمت پنج 5 قسمت قبلی - سریال خواهر و برادرانم قسمت سه 3 Next Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part 5 Previous Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part 3

منبع خبر: پندار

اخبار مرتبط: قسمت چهار خواهر و برادرانم