قسمت یک خواهر و برادرانم
سریال خواهران و برادران قسمت ۱
سلام من فاطمه هستم و این پاورقی قسمت اول سریال خواهران و برادران هست. مراسم تشیع جنازه ولی و همسرش خدیجه به پایان میرسد. قدیر و عمر پسران آنها زیر تابوت هایشان را می گیرند و به سمت قبرهایی که از قبل آماده شده می برند. آسیه و امل دختران خدیجه و ولی گریه میکنند و جلوی تابوت ها را میگیرند قدیر و عمر خواهرهایشان را در آغوش میگیرند آنها باهم گریه میکنند و به تابوت ها نگاه نگاه میکنند.
سه روز قبل...
خدیجه و ولی همراه بچه هایشان در خانه در حال صرف صبحانه هستند امل دختر کوچک آنها شروع به سرفه می کند ولی از خدیجه می خواهد حتما او را پیش دکتر ببرد خدیجه می گوید امروز شنگول زن عمویش او را به دکتر می برد آسیه که در دبیرستان درس می خواند با مادرش خداحافظی می کند و به مدرسه می رود. شنگول جای خدیجه که همراه همسرش اورهان در خانه کناری آنها ساکن است در حال فرستادن بچه هایش به مدرسه است. آنها با آسیه در یک مدرسه درس می خوانند شنگول به آسیه می گوید به برادرش قدیر بگوید که عجله کند وگرنه به خاطر دیر کردن قدیر برای کارش عمویش را توبیخ میکنند مدتی بعد شنگول به همراه خدیجه و امل در اتوبوس نشسته. او با لحن بدی با خدیجه صحبت می کند و میگوید در حالی که او و شوهرش سرگرم جمع کردن پول هستند او باید بچه هایشان را به دکتر ببرد و خسته شود. خدیجه می گوید امروز نباهت خانم که برایش کار میکند از او خواسته خانه تابستانی را تمیز کند وگرنه مرخصی می گرفت چند دقیقه بعد شنگول و امل از اتوبوس پیاده می شوند و به بیمارستان می رود.
در بیمارستان دکتر می گوید امل سرماخورده است اما باید حتما عکس شش او را ببیند شنگول می گوید الان خیلی شلوغ است و حالش بد می شود و بعدا مادر بچه خودش کارها را انجام میدهد.
خدیجه به خانه ویلایی نباهت می رود تا آنجا را تمیز کند او صدایی از طبقه بالا می شنود و با اضطراب از پله ها بالا می رود تا اتاق ها را چک کند. آکف شوهر نباهت و سوزان همسر شریک کاری آکف در تخت خواب هستند خدیجه با عجله از پله ها پایین می دود و می خواهد از خانه بیرون برود. سوزان جلویش را میگیرد و از او می خواهد به هیچ کس حرفی نزند. خدیجه قسم می خورد و می رود. آکف از طبقه بالا پایین می آید و وقتی متوجه می شود خدیجه رفته با راننده اش تماس می گیرد و از او می خواهد ماشین را حاضر کند خدیجه به ایستگاه اتوبوس می رود ولی با او تماس می گیرد خدیجه ماجرا را برایش تعریف میکند و می گوید می ترسد او را اخراج کند در همین زمان اتوبوس می رسد و خدیجه گوشی را قطع میکند اما اتوبوس از بیکوز نمی گذرد و برای همین خدیجه سوار نمی شود. آکف با ماشینش سر می رسد و به خدیجه اصرار میکند که سوار شود چند دقیقه بعد آکف از خدیجه می خواهد به شرکتش بیاید تا به اندازه حقوق ده سالش به او پول دهد ولی برای خانواده او کار نکند خدیجه اول قبول نمیکند ولی به ناچار می پذیرد.
انها می خواهند به شهر بروند که یک کامیون از سمتی که خدیجه در ماشین نشسته با ماشین تصادف میکنند سر خدیجه زخمی می شود و از آکف کمک می خواهد آکف از ماشین پیاده می شود و فرار میکند مدتی بعد که ولی کارگر ساختمان سازی شرکت آکف است مشغول صرف ناهار با همکارانش است که با او تماس میگیرند و خبر تصادف خدیجه را می دهند مدتی بعد هم در بیمارستان پشت در اتاق عمل جمع شده اند راننده ماشین آکف مرده ولی و فرزندانش با دلهره منتظر خبری از خدیجه هستند دکتر بیرون می آید و می گوید خونریزی داخلی بند آمده اما هنوز خطر حیاتی وجود دارد.
آکف و خانواده اش برای شام به خانه شریکش رفته اند هنگام شام خبر تصادف ماشین از اخبار پخش می شود و نباهت گریه میکند و می گوید تقصیر اوست چون خدیجه را به ویلا فرستاده بود آکف برای استفاده از سرویس بهداشتی به طبقه بالا می رود سوزان هم به بهانه ای از اتاق خارج می شود و سراغ آکف می رود او به آکف می گوید اگر به دنبال خدیجه نرفته بود این اتفاق نمی افتاد آنها در حال حرف زدن هستند که نباهت سر می رسد و صحبتشان را تمام می کنند در بیمارستان وکیل شرکت عاکف پیش ولی می رود و می گوید در چند روز آینده مرخصی دارد و شرکت هزینه های بیمارستان را پرداخت می کند ولی قبول نمی کند و می گوید فقط می خواهد بداند چطور این اتفاق افتاده است قدیر و ولی در بیمارستان می مانند و بقیه به خانه برمیگردند. فردا صبح ولی پسرش را که روی صندلی خوابیده از خواب بیدار میکند و می گوید برای کاری به ساختمان می رود...
قسمت بعدی - سریال خواهر و برادرانم قسمت دو 2 قسمت قبلی - سریال خواهر و برادرانم قسمت یک 1 Next Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part 2 Previous Episode - Khahar Va Baradaranam Serial Part 1
منبع خبر: پندار 
اخبار مرتبط: قسمت یک خواهر و برادرانم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران
