مسئله‌ی جنگ داخلی، محمدرضا نیکفر - Gooya News

مسئله‌ی جنگ داخلی، محمدرضا نیکفر  - Gooya News
گویا

محمدرضا نیکفر - رادیو زمانه

در این یادداشت، از جنگ داخلی به عنوان مقوله‌ا‌ی اساسی در تئوری سیاسی استفاده می‌شود، نه صرفاً به عنوان مفهومی وحشت‌زا. غلو نیست اگر بگوییم کل اندیشه سیاسی عصر جدید بر اساس مفهوم جنگ داخلی بنا شده است. پرسشی که در تئوری سیاسی طرح شده درباره‌ی ماهیت این جنگ است در شکل‌های آشکار و پوشیده‌ی و راه پایان دادن به آن.

بی‌نظمی منتظم

ایران در عصر جدید هیچگاه بسامان نبوده است، بسامان برپایه‌ی مقتضیات و امکانات این عصر. از اواخر دهه‌ی ۱۳۴۰ وضعیت کشور به شکل ویژه‌ای آشفته است. ساختار اقتصادی-اجتماعی کشور متحول شده و سرمایه‌داری به صورت شتابانی در حال رشد است. فرهنگ کشور هم در حال تحول است. جذب گروه‌های اجتماعیِ کنده شده از صورت‌بندیِ سنتی در صورت‌بندیِ جدید به کُندی پیش می‌رود. از طرف دیگر همه‌ی بخش‌های مدرن حس پذیرفتگی و مشارکت ندارند. نظام از نظر امکان‌پذیر ساختن مشارکت‌ سیاسی بسته است. همچنین استبداد اجازه نمی‌دهد که رهبری سیاسی نظام دریابد در جامعه چه می‌گذرد. آشفتگی با فشار دستگاه امنیتی و سرکوب مستقیم کنترل می‌شود. همه چیز ظاهراً منظم است. عکس‌هایی که این روزها از مراسم دربار، بازدیدهای اعلی‌حضرت، رژه و سان نظامی، و خیابان‌های بالای شهر نشان می‌دهند و برای عده‌ای بسی دلربا، ایده‌آل و حسرت‌انگیز جلوه می‌نمایند، بر این نظم دلالت می‌کنند. اما دیدیم که آن کاخ کاغذین چگونه فروریخت.

کنترل تنها تا جایی امکان تداوم می‌یابد. سرانجام حالت بی‌نظمیِ نظم‌یافته به هم می‌ریزد و به وضعیت انقلابی راه می‌برد.

پس از انقلاب نظم امور تغییری اساسی نمی‌کند. نظم همچنان نه حاصل بسامانی درونی، بلکه حاصل سرکوب است. این بار سرکوب در مورد مردمی پیش برده می‌شود که انقلاب کرده‌اند. تقریباً یک دهه طول می‌کشد تا هر کس را به زعم خود سرجایش بنشانند. جای عده‌ی کثیری در "خاوران"‌هاست. دو چیز به حکومت جدید کمک می‌کند تا نظم استبدادی را بازسازی کند: ایدئولوژی دینی و اینکه حکومت قاعده‌ی هرم اقتدار را گسترش می‌دهد و بخش‌هایی از مردمِ کنارمانده را وارد صورت‌بندی اقتصادی-اجتماعی مسلط می‌کند.

جامعه‌ی ایران پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ناجامع بود، دستخوش شکاف و تبعیض بود. نبود مشارکت سیاسی باعث شد که مدیریت سیاسی کشور کر و کور شود، و آنگاه متوجه اوضاع گردد که دیگر کار از کار گذشته است. اما انقلاب آن مشکلی را حل نکرد که باعث برانگیختگی‌اش شده بود. جامعه ناجامع ماند و تبعیض‌ در آن ابعاد بیشتری یافت، ابعادی آپارتایدگونه.

در پایان دهه‌ی ۱۳۶۰ دیگر ساختار و عناصر آن همتافته‌ی ایدئولوژیک-اقتصادی-نظامی‌ای که قدرت را در دست داشت، مشخص شده‌ بودند. خطوط اصلی نظام امتیازوری جدید نیز تعیین شده بود.

بی‌نظمی منتظم‌، در شکل جدیدش مدام نیازمند نیروی بیشتری برای کنترل شد. هر قدر هم که بر نیروی کنترل افزودند، باز حسّ عمومی بی‌نظمی در درون و بیرون نظام باقی ماند و تشدید شد. فساد، سوءمدیریت، جهالت ترکیب شده با ایدئولوژی دینی، و سبک کار "هیئتی" و "بسیجی" کشور را فرسوده و به هم ریخته کرد.

مقاومت در برابر نظام ولایی هیچ‌گاه قطع نشد. خیزش‌های پیاپی دوره‌ی اخیر را زنجیره‌ای از اعتصاب‌ها و تجمع‌های اعتراضی به هم پیوند می‌دهند. در میان آنها، خیزش "زن، زندگی، آزادی" این ویژگی را دارد که از ابتدا به سوی در هم شکستن نظم حاکم رفت. واکنش رژیم، سرکوب خونین معترضان بوده است، چیزی که در اراده به تغییر تغییری ایجاد نکرده است. در درون نظام اما از "حکمرانی نو" و اصلاح سبک کار سخن می‌گویند. موضوع حیاتی جانشینی ولی فقیه، قاعدتاً در کانون فکر و ذکرهای درونی‌شان برای "حکمرانی نو" است. مسئله‌ی عمده برای نظام این است که نظم مستقر را چگونه حفظ کند.

مسئله‌ی نظم و هویت

برای نیروهای مخالف، یک مسئله‌ی اساسی این است که چه نظمی به جای نظم کنونی بنشیند. "نظم" ظاهراً مسئله‌ی همگان است. بعید است داستان ایران این گونه پیش رود که نظم مستقر فروبریزد و سپس ما با حوصله دست به انتخاب زنیم که اکنون می‌خواهیم جامعه را چگونه انتظام دهیم. نظم آتی در طی مرحله‌های مختلف −که همه با نبرد و رقابت همراه هستند− شکل خواهد گرفت. شکل‌گیری آن از هم اکنون شروع شده: تشکل‌های مبتنی بر قاعده‌ی رهبر-پیرو از نوعی تصور از نظم برمی‌خیزند، و تشکل‌های بدیلِ مبتنی بر قاعده‌ی برابری و بحث و خرد جمعی از نوعی دیگر. اینها دو قطب اصلی را تشکیل می‌دهند.

مطالب بیشتر در رادیو زمانه

برنامه و کلاً تصور از نظم آینده جدا از مبارزه‌ی جاری نیست. اینکه ضربه‌ی اصلی در هر دور بر کجا باید وارد شود، و با چه کسانی می‌توان متحد شد با چه کسانی نمی‌توان، تعیین‌کننده است در این باره که نظم آتی چگونه باشد. خطوطی از این موضوع در بخش‌های پیشین این مجموعه بررسی شد، اکنون آن را زیر عنوان "نظم" پی می‌گیریم. مسئله‌ی نظم هم سویه‌های گوناگونی دارد. آنچه در زیر می‌آید تنها بیان چند نکته است.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: مسئله‌ی جنگ داخلی، محمدرضا نیکفر - Gooya News