تسلیم یا اسلام؛ چرا تاریخ طبری ضعیف و غیرقابل استناد است؟

تسلیم یا اسلام؛ چرا تاریخ طبری ضعیف و غیرقابل استناد است؟
خبرگزاری مهر

به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «تسلیم یا اسلام؟ مروری بر روایت‌های مورخان اسلامی از تسخیر قلمرو ساسانی» نوشته صالح طباطبایی با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۱۸۳ صفحه و بهای ۹۸ هزار تومان توسط انتشارات دانشگاه مفید منتشر شد.

در توضیح این کتاب می‌توان گفت که عمدتاً گزارش‌های تاریخی پیرامون رویدادهای تسخیر قلمرو ساسانی را تاریخنگاران مسلمانی نوشته‌اند که سالیانی دراز پس از وقوع این حوادث، گزارش‌های خود را در این باره به روایت‌هایی از معدود راویان مسلمان دیگر مستند ساخته‌اند. آنان تنها بر گردآوری روایات همت گماشته و هیچگاه نکوشیدند به نقد و بررسی آنها بپردازند.

پیامد چنین روشی آن است که این گزارش‌ها آمیزه‌ای غریب از راست و گزافه و واقعیت و افسانه را در خود جای داده‌اند. نویسنده در این کتاب کوشیده است تا با مرور کوتاهی بر این روایت‌ها به دسته بندی و نقد و بررسی آنها بپردازد و مهم‌تر از این، سنجه‌هایی برای ارزیابی آنها به دست دهد.

نقد روایت‌های ناسازگار از فتح قلمرو ساسانی

کتاب شامل چهار فصل به ترتیب با این عناوین است: «روایت‌های ناسازگار»، «روایت‌های نوپرداخته»، «روایت‌های سست پایه» و «ارزیابی روایت‌های مورخان اسلامی».

نویسنده در فصل نخست به روایت‌های ناسازگار مورخان مسلمان از فتح ایران پرداخته است. به باور او تاریخ نگاران مسلمانی که درباره رویدادهای تاریخ اسلام می‌نوشتند غالباً در نقل حوادث کوچک و بزرگ همداستان نبودند. شاید انتظار رود که این ناسازگاری‌ها بر سر جزئیات یا تفاصیل رویدادها وجود داشته باشند، ولی تعارضات آشکاری در تواریخ اسلامی درباره مطالب کلی و حتی بر سر ذکر زمان وقوع رویدادهای مهم و عمده و گاه ترتیب وقوعشان نیز به فراوانی دیده می‌شوند.

تنها در مقام ذکر مثال روشنی در این باره، می‌توان به رویداد بزرگ و بس مهمی چون جنگ یرموک اشاره کرد. این جنگ، که بسیاری از تاریخ پژوهان آن را یکی از تعیین کننده‌ترین نبردهای تاریخ جهان دانسته‌اند، پس از درگذشت پیامبر اسلام (ص) میان سپاهیان مسلمان و سپاهیان امپراطوری بیزانس در اوت ۶۳۶ میلادی یا ماه رجب ۱۵ قمری درگرفت و به پیروزی قاطع مسلمانان انجامید و به استیلای هراکلیوس و بیزانسیان بر شام پایان داد.

تاریخ نگاران مسلمانی که درباره رویدادهای تاریخ اسلام می‌نوشتند غالباً در نقل حوادث کوچک و بزرگ همداستان نبودند. تعارضات آشکاری در تواریخ اسلامی درباره مطالب کلی و حتی بر سر ذکر زمان وقوع رویدادهای مهم و عمده و گاه ترتیب وقوعشان به فراوانی دیده می‌شوند

اما زمان وقوع این نبرد دوران ساز و بسیار مهم در تواریخ اسلامی به صورت‌های مختلفی نقل شده است. طبری در تاریخش زمان وقوع آن را جمادی الاولی سال سیزدهم هجری ذکر کرده و ابن اثیر در الکامل و سپس ابن خلدون در تاریخ خود از او پیروی کرده‌اند، ولی ابن اعثم کوفی در کتاب «الفتوح» زمانه این رویداد را سال ۱۶ هجری پنداشته است.

هرچند که شمار دیگری از مورخان اسلامی از جمله خلیفه بن خیاط در تاریخ خود به نقل از ابن اسحاق و ابن کلبی و ابن عساکر در «تاریخ دمشق» به نقل از راویانش به درستی رجب سال ۱۵ هجری را تاریخ وقوع این جنگ دانسته‌اند. این در حالی است که در مآخذ تاریخی غیراسلامی یا غربی‌ای که از این نبرد دوران‌ساز یاده کرده‌اند چنین اختلافاتی بر سر زمان وقوع آن دیده نمی‌شود. هرچند خود مورخان از بیان این اختلافات روایی چندان ابایی نداشته‌اند، اما محققان آکادمیک امروزه بویژه در غرب آشکارا از این همه تناقض در شگفت شده‌اند.

طباطبایی در فصل دوم کتاب به روایت‌هایی می‌پردازد که بازسازی شده روایت‌های کهن هستند. در میان روایات مربوط به تسخیر سرزمین‌های قلمرو ساسانی به دست عرب گاه به روایاتی برمی‌خوریم که به نظر می‌رسد بازسازی «داستان‌پردازی شده» روایت‌های کهن‌تر باشند. این روایات نوپرداخته آنچه را در مآخذ قدیم‌تر درباره تسخیر برخی از سرزمین‌های ساسانی آمده است به شیوه‌ای اغراق آمیز و با شاخ و برگ بیشتر باز می‌گویند. در این فصل روایت‌های نوپرداخته از فتح اصطخر یا همان تخت جمشید و فتح زرنگ که امروزه در افغانستان واقع است، درج و بررسی نقادانه شده‌اند.

نقد روایت‌های سیف بن عمر از فتح قلمرو ساسانی / چرا تاریخ طبری ضعیف است؟

در فصل سوم کتاب این مباحث مطرح شده است: «نقد روش روایتگری طبری از رویدادهای تسخیر قلمرو ساسانی»، «سیف بن عمر تمیمی کیست؟»، «میزان و نحوه استناد طبری به روایت‌های سیف بن عمر»، «تاثیر طبری بر تاریخ نگاری پس از خود» و «نمونه‌هایی از روایت‌های سیف بن عمر در تاریخ طبری».

روایت‌های اسلامی درباره تسخیر قلمرو ساسانی از معدود راویانی است که اغلب اوقات از معدود راویان دیگر گزارش کرده‌اند. هنگامی که مشخص می‌شود که برخی از راویانِ این اخبار از سوی رجال شناسان سده‌های بعدی به دروغ گویی و افسانه پردازی متهم شده‌اند، کار پژوهش در این باره دشوارتر می‌شود

درباره فتوحات صدر اسلام مورخان غربی چنین گفته‌اند که سپاهیان عرب مسلمان نیمی از امپراطوری روم شرقی و سراسر شاهنشاهی ساسانی را فتح کردند و عمده این ماجرا تنها ظرف ۶ سال انجام گرفت. از این سخن می‌توان استنباط کرد که بسیاری از این رویدادها یا در گستره زمانی بسیار فشرده یا به صورت موازی و هم زمان در نواحی گسترده‌ای به وقع پیوستند. از این رو نباید انتظار داشت معدود راویانی بتوانند شرح چنین کشورگشایی‌های برق آسا و گسترده‌ای را گزارش کنند، بلکه توقع آن است که آنها را گزارشگران متعددی که در این رویدادهای پرشمار و گسترده حضور یا از آنها آگاهی مستقیمی داشتند، روایت کنند.

اما روایت‌های اسلامی درباره تسخیر قلمرو ساسانی از معدود راویانی است که اغلب اوقات از معدود راویان دیگر گزارش کرده‌اند. هنگامی که مشخص می‌شود که برخی از راویانِ این اخبار از سوی رجال شناسان سده‌های بعدی به دروغ گویی و افسانه پردازی متهم شده‌اند، کار پژوهش در این باره دشوارتر می‌شود.

یکی از این راویان سیف بن عمر تمیمی است. سیف بن عمر دو کتاب معروف دارد: «الفتوح الکبیر و الردّة» و «الجمل و مسیر عائشه و علی (ع)». مرحوم آیت‌الله سید مرتضی عسکری با بررسی اخبار سیف بن عمر متوجه شد که او ۱۵۰ شخصیت را به عنوان صحابی ساخته و در دل تاریخ جای داده است. سیف بن عمر از جمله قصه‌گویان بود و عجیب آنکه طبری همه قصه‌های او را به عنوان تاریخ حقیقی پذیرفته است و از جمله این قصه‌ها درباره فتح ایران است. طبری عمده روایت‌هایش درباره فتح قلمرو ساسانی را از دو راوی نقل کرده است و این هر دو راوی در همه این روایات منقول از ایشان، گزارش‌هایشان را از سیف بن عمر تمیمی روایت کرده‌اند.

سنجه‌های برای نقد تاریخنگاری در طول تمدن اسلامی

در نهایت در فصل چهارم کتاب نویسنده و پژوهشگر به غربالگری و نقد روایت‌های مورخان اسلامی پرداخته است. به باور طباطبایی ارزیابی روایت‌های تاریخنگارانی که درباره فتوح نخستین عرب و بویژه فتح قلمرو ساسانی به نگارش پرداخته‌اند، کار سرراست و ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. بسیاری از روایت‌های مورخان اسلامی درباره فتح سرزمین‌های قلمرو ساسانی، بلکه عمده این روایات گاه با یکدیگر ناسازگارند و گاه شاخ و برگ‌های خیالی و موهومی بر آنها افزوده شده و گاه چندان به افسانه‌های بی‌پایه درآمیخته‌اند که از اساس باورناپذیر می‌نمایند.

غربالگری چنین روایاتی فقط به کمک سنجه‌های درونی امکان پذیر نیست، بلکه گاه لازم می‌آید که چنین روایت‌هایی با سنجه‌های بیرونی نیز سنجیده شوند. مراد از سنجه درونی ابزاری برگرفته از خود روایت‌های تواریخ اسلامی است که به کمک آنها بتوان این روایت‌ها را درباره رویدادی خاص باهم یا به سیاق خود آنها مقایسه کرد و بدین سان برخی از آنها را بر بقیه ترجیح داد. مراد از سنجه بیرونی نیز ابزاری است بیرون از متن خود این تواریخ اسلامی که به کمک آن بتوان برخی از روایات موجود در این تواریخ را بر برخی دیگر مرجح دانست. تواریخ غیراسلامی، سکه‌ها و مهرها، خدای‌نامه‌ها و… از جمله سنجه‌های بیرونی‌اند. نویسنده در این فصل از این سنجه‌ها به خوبی در زمینه ارزیابی روایت‌های فتح قلمرو ساسانی بهره برده است.

کتاب دو پیوست هم دارد: «مثال‌هایی از کاربرد سنجه‌های پیشنهادی در نقد گزارش تاریخ تسخیر قلمرو ساسانی» و «آهنگ گروش ایرانیان به اسلام بر پایه پژوهش ریچارد بولت». این کتاب اثر فاخری است و می‌توان از آن برای امر تاریخنگاری اجتهادی بهره برد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: تسلیم یا اسلام؛ چرا تاریخ طبری ضعیف و غیرقابل استناد است؟