احیاگر سنًت مقتل خوانی در ایران

احیاگر سنًت مقتل خوانی در ایران
خبر آنلاین

صاحبنظران مرحوم آیة الله سیبویه را به عنوان شخصیتی که سنًت مقتل خوانی در ایران را در عصر کنونی احیا و زنده نمود ، بشمار می آورند.

از نکات جالب توجه زندگانی وی می‌توان به زنده کردن سنت مقتل‌خوانی به صورت درست و صحیح آن در ایران پس از انقلاب اشاره کرد، مقتل‌خوانی روز عاشورای این عالم بزرگ در حسینیه نجفی‌های مشهد که همه ساله به دو زبان عربی و فارسی انجام می‌شد، یکی از حزن انگیزترین مجالس عزاداری سیدالشهداء (ع) بود که جمع بسیاری از مردم در این مجلس حضور می‌یافتند.

آیة ‌الله سیبویه، نخستین مقتل‌خوان ایران است. پیش از این کسی به خواندن مقتل در روز عاشورا اهتمام نداشته است. سنتی که در کربلا و نجف، سالیان سال است اجرا می‌شود، با ورود شیخ به ایران، به شهر قم و سپس به مشهد منتقل گردید و مردم مشهد روز عاشورا، پای مقتل خوانی‌اش می‌نشستند و او هم با پشتوانه علمی و تاریخی، به ویژه حضور در مجالس مقتل خوانی مرحوم مقرًم در کربلاء ، که به نظر کرده سید الشهداء شهرت داشت و زبان و بیان او خود منبع موثق و قابل اعتماد نزد بزرگان دین و صاحبنظران تاریخی بشمار آمده و می آید ، از وی در این راستا شخصیتی بوجود آورد و از این پس بود که به زیبایی و حقیقت ، تاریخ و رخدادهای حزن آور روز عاشورای حسینی را بازگو می نمود ، آنچنانکه که گویی تو خود در صحنه رخداد حضور داری! و علاوه بر آن خوب روضه می‌خواند.

پیرمرد در میان مقتل‌خوانی، گاه از منبر پایین می‌آمد و عمامه‌اش را میان جمعیت پرت می‌کرد، بین مردم راه می‌رفت و روضه می‌خواند. روضه مشهورش برای حضرت علی اصغر (ع) که یک طفل شیرخواره به بغل می‌گرفت و با یک لیوان آب، روضه تصویری به راه می‌انداخت، زبانزد است. دیدن این شیخ روی‌سپیدکرده و قدخمیده با جسمی نحیف و حالی نزار در عزای روز عاشورا، حاضران و عزاداران انجمن را هم منقلب و فریاد یا حسین‌شان را بلندتر می‌کرد. او کسی نیست جزء آیة‌ الله محمدحسین سیبویه حائری، مردی که سال ۵۷ به کشور بازگشت تا مقتل‌خوانی روز عاشورا را در ایران پایه‌گذاری کند. اکنون او را به‌عنوان احیاگر مقتل‌خوانی در ایران می‌شناسیم و صاحبنظران اقرار می‌کنند که در مقتل‌خوانی کسی به گرد پای ایشان نمی‌رسید.

خاندان سیبویه حائری سابقه ۲۰۰ ساله میان علما دارند. مرحوم آخوند ملاعباس، از مشهورترین افراد در خاندان سیبویه بوده است که در ۲۰ سالگی با مرحوم آیت‌الله سیدکاظم یزدی به‌سوی عراق عازم می‌شود. ملاعباس ساکن کربلا می‌شود و پسر و نوه‌اش نیز در این شهر پا به دنیای فانی می‌گذارند تا خاندان سیبویه ۱۵۰ سال سابقه حضور در شهر کربلا را داشته باشد. با فوت ملاعباس، مقبره‌ای در صحن حرم حضرت اباالفضل (ع) به آن‌ها واگذار می‌شود. محمدحسین سیبویه نوه ملاعباس بوده است که بخشی از تحصیلات حوزوی‌ را در نجف کسب می‌کند و بخش دیگر آن را در کربلا دنبال می نماید . حاج‌شیخ محمدحسین در بیست‌سالگی و در شهر نجف ازدواج می‌کند و تمامی فرزندانش متولد این شهر بشمار می آیند.

آیت‌الله سیبویه از اساتید برجسته حوزه کربلا و نجف بهره برد
آیت‌الله حاج شیخ محمدحسین سیبویه حائری در سال ۱۳۰۶ هجری شمسی در بیت علم و زهد و تقوی در شهر مقدس کربلا دیده به جهان گشود. پدرش آیت‌الله العظمی حاج شیخ محمد علی سیبویه از مراجع تقلید حوزه علمیه کربلا و از شخصیت‌های برجسته شهر بود.

حجة الاسلام حاج شیخ ابراهیم سیبویه فرزند او می‌گوید:
«آیت‌الله سیبویه پس از گذراندن دوره ابتدایی و مقدمات حوزوی در شهر کربلا، عازم شهر نجف اشرف می‌شود و از محضر اساتید برجسته آن زمان استفاده می‌کند. او در حوزه علمیه کربلا در دروس سطح از محضر اساتیدی چون حضرات آیات حاج آقا شیخ علی ساوجی، طبسی حائری، شیخ جعفر رشتی، شیخ محمد خطیب، آقا شیخ محمد رضا اصفهانی، شیخ یوسف خراسانی و مرحوم والدشان استفاده می‌کنند.
سپس در نجف اشرف، سطوح عالیه حوزه را در محضر بزرگانی همچون حضرات آیات حاج شیخ مجتبی لنکرانی (کفایه )، سید احمد اشکوری، شیخ صدرای بادکوبه‌ای و حاج سید محمد باقر محلاتی فراگرفته و در دروس خارج فقه و اصول آیات عظام سید ابوالقاسم خوئی، امام خمینی، سید حسن بجنوردی، میرزا باقر زنجانی و حاج میرزا حسن یزدی شرکت می‌کنند که ثمره آن نگارش تقریرات دروس خارج آن اساتید است که برخی از آنها به چاپ رسیده است.»

او در ۱۵ سالگی تبلیغ را شروع می‌کند و با اجازه پدرش شب‌های جمعه در چهار فرسخی کربلا به زبان عربی مبلغ دین می‌شود. بعد از مدتی، نجفی‌ها او را برای برگزاری مراسم تبلیغ در مسجد شیخ‌ طوسی دعوت می‌کنند که با استقبال زیاد روبه‌رو می‌شود؛ این زمان دوره تبعید امام به نجف است. چنین مشهور است که مرحوم آیة الله حاج سید مصطفی خمینی یک روز او را می‌بیند و می‌گوید: «من به‌همراه آقا ، ( مرحوم امام خمینی) شب‌ها روی بام می‌نشینیم و از منبر شما بهره می‌بریم.» سیدمصطفی آنجا به ایشان می‌گوید: «بلندگوی شما نجف را پُر کرده است.» ادامه این جلسات موجب می گردد از او برای مقتل‌خوانی هم دعوت شود و چندسالی در روز عاشورا در کربلا مقتل می‌خوانده است.

آیت‌الله سیبویه متولد سال ۱۳۰۶ شمسی در شهر مقدس کربلا بودند که بعد گذران دوران ابتدایی عازم نجف شدند و به تحصیل در علوم حوزوی پرداخت. پدر ایشان آیت‌الله حاج شیخ محمد علی سیبویه از علما و مراجع زمان خود بشمار می آمد . ایشان از تبار مادر نواده آیت‌الله حاج شیخ محمد باقر اصفهانی بود.
مرحوم آیت‌الله سیبویه از شاگردان زبده مرحوم آیت‌الله خوئی(ره) به‌شمار می‌رفت که پیش از این از محضر استادانی همچون پدر خویش در مبحث ادبیات، فقه، اصول و تفسیر و نیز آیات حاج شیخ جعفر رشتی در بحث منطق و معالم ، و حاج شیخ محمد علی سُنقُری ، و حاج شیخ محمد خطیب ، در درس شرح لمعه بهره گرفت.

دروس رسائل و مکاسب را نزد آیة الله حاج شیخ محمدرضا اصفهانی و حاج شیخ یوسف حائری خراسانی و نیز درس تفسیر را بر خوان گسترده علمی مرحوم آیة الله العظمی سید محمدهادی میلانی شرکت نمود . پس از آن از محضر آیات حاج سید احمد اشکوری در مکاسب و حاج شیخ مجتبی لنکرانی در کفایه و دروس حاج شیخ صدرای بادکوبه‌ای و حاج سید محمدباقر محلاتی کسب فیض نمود. وی در ادامه مبحث خارج خود را با حضور در درس آیت‌الله حاج میرزاحسن یزدی و پس از آن آیت‌الله میرزاحسن بجنوردی و میرزاباقر زنجانی پی گرفت و در دروس آیت‌الله خوئی و مرحوم امام(ره) نیز شرکت کرد.
آیت‌الله سیبویه در حوزه نجف به تدریس علوم حوزوی پرداخت و با فعالیت در مسجد شیخ طوسی(ره) ، آن‌جا را به پایگاهی علمی مذهبی در تبلیغ معارف دین و مذهب شیعه تبدیل کرد .
بیاد دارم که در جلسات درس اخلاق او صدها جوان حضور می یافتند تا آنجا که می توان اظهار داشت ، شاگردان حلقه های درس اخلاق وی ، از این پس خود جوانانی مهذًب و متدین و ولایتی بار آمده که برخی از آنان رو به سوی حوزه گزارده و برخی دیگر که به دانشگاه گام نهادند ، خود محوری برای تربیت جوانان دانشگاهی شدند. به بیانی دیگر حلقه های درسی مرحوم آیة الله سیبویه در مسجد شیخ طوسی ، از شهرت بسزایی در آن هنگام برخوردار گردید. وی سالی سه بار پیاده به کربلا می رفت

همراهی با کاروان پیاده روهای آیة الله ، نیاز به هماهنگی با مسوولان تعیین شده از سوی مرحوم سیبویه بود ، زیرا که کاروان پیاده روی به سوی کربلای او علاوه بر نظم خاصً ، از امکانات ویژه ای برخوردار بود که در آن هنگام می توانم اظهار نمایم که تنها کاروان منظم و مرتب و با امکانات استراحتی و چادر و غذا و جز این ها بود که مرحوم سیبویه در فواصل راه و در هنگام اطراق و استراحت ، جلسه های درس اخلاق و نیازهای جوانان به آموزه های مکتب اهل بیت را برپا کرده و جوانان و همراهان از بُعدهای گوناگون در پیاده روی به سوی کربلا بهره می گرفتند.

آیة الله سیبویه در حوزه علمیه کربلا ونجف اشرف به تدریس فقه و اصول و تفسیر وعقاید و اخلاق پرداخت و به امر تبلیغ اهتمام جدی نمود و در مسجد شیخ طوسی در نجف در حدود ۴۰ سال به وعظ و بیان اخلاق و معارف اسلامی برای عموم مردم به ویژه جوانان پرداخت .
یکی از خصوصیات مطرح وی توجه و بهادادن به تبلیغ، منبر و روضه‌خوانی بود که خود در نجف و در مشهد به آن اهتمام می‌ورزید.

وی در سال ۱۳۵۸ شمسی در سفری به ایران، خدمت مرحوم امام خمینی رسید و امام به ایشان فرمود که حضور شما در عراق ضروری است؛ بدین ترتیب بود که هنگام بازگشت به عراق، عمال حکومت وبعثیان، مانع ورود ایشان به کشور عراق شدند و سرانجام برخلاف تقاضای عده ای از اهل علم مبنی بر سکونت ایشان در یزد، عازم مشهد مقدس شد و به تدریس در حوزه علمیه مشهد پرداخته و در سال ۱۳۶۰ مدرسه علمیه امام حسین(ع) را تاسیس نمود و در آن به تدریس سطوح عالی (مکاسب و رسائل و کفایه) و دروس خارج فقه و اصول اشتغال یافت و صدها شاگرد فاضل و محقق تربیت نمود. معظم له دارای اجازات در نقل حدیث از مراجع تقلید همچون آیة الله خویی و مرحوم امام خمینی ، آیة الله سید محسن حکیم و شیخ آقا بزرگ تهرانی ودیگر مراجع بود.

آیت‌الله سیبویه، نخستین مقتل‌خوان ایران است. پیش از این، کسی به خواندن مقتل در روز عاشورا اهتمام نداشته است. سنتی که در کربلا و نجف، سالیان سال است اجرا می‌شود، با ورود شیخ به ایران، به شهر قم و سپس به مشهد منتقل گردید و مردم مشهد روز عاشورا، پای مقتل خوانی‌اش می‌نشستند و او هم الحق والانصاف خوب روضه می‌خواند. پیرمرد در میان مقتل‌خوانی، گاه از منبر پایین می‌آمد و عمامه‌اش را میان جمعیت پرت می‌کرد، بین مردم راه می‌رفت و روضه می‌خواند. روضه مشهورش برای حضرت علی اصغر (ع) که یک طفل شیرخواره به بغل می‌گرفت و با یک لیوان آب، روضه تصویری به راه می‌انداخت، زبانزد است. دیدن این شیخ روی‌سپیدکرده و قدخمیده با جسمی نحیف و حالی نزار در عزای روز عاشورا، مستمعان را هم منقلب و فریاد یا حسین‌شان را بلندتر می‌کرد. او کسی نیست جزء آیت‌ الله محمدحسین سیبویه حائری، مردی که سال ۵۷ به کشور بازگشت تا مقتل‌خوانی روز عاشورا را در ایران پایه‌گذاری کند. اکنون او را به‌عنوان احیاگر مقتل‌خوانی در ایران می‌شناسیم و صاحبنظران اقرار می‌کنند که در مقتل‌خوانی کسی به گرد پای ایشان نمی‌ رسید!

مرحوم سیبویه روضه‌ را ترسیم می‌کرد!
ویدئویی از مقتل‌خوانی حاج شیخ در عزای حضرت علی‌اصغر (ع) موجود است که بسیار جانسوز است. فرزندش در خصوص این مراسم می‌گوید:
«حاج شیخ چهار ساعت روی منبر می‌نشست و بی‌وقفه مقتل را می‌خواند. مقتل به هرکدام از شخصیت‌های کربلا که می‌رسید، چند دقیقه‌ای مجلس به دست مداح سپرده می‌شد تا روضه آن خوانده شود. همیشه میهمانانی از کشورهای مسلمان هم حضور داشتند؛ حاج‌ شیخ میان اعراب نیز به مقتل‌ خوانی مشهور بود. رسم بر این بود پیش از عاشورا، کودکی از سادات را که به شش‌ ماهگی رسیده باشد، آماده مراسم می‌کردند. حاج‌ شیخ، عبایش را می‌کند و به مجلس می‌آمد. روز واقعه و هنگام رسیدن مقتل به حضرت علی‌اصغر (ع) مجلس از جا کنده می‌شد. مقتل‌خوانی که به طفل شش‌ ماهه کربلا می‌رسید، از منبر پایین می‌آمد و طفل شش‌ ماهه‌ای را به آغوش می‌کشید و چرخی در مجلس می‌زد. بزرگانی مانند آیات فلسفی، مروارید، سیدباقر شیرازی، سیدباقر حجت، فقیه سبزواری و جز این ها از بزرگان حوزه علمیه مشهد پای این مقتل‌خوانی می‌نشستند و گوش می‌دادند. مداح به زبان عربی نوحه می‌خواند و آیت‌الله سیبویه با کودک در مجلس دور می‌زد و به‌سوی علمای مجلس می‌رفت.این ماجرا، داستان کودکی را که از تشنگی روی دست‌های پدرش جان داد و گلویش با تیر سه‌ شعبه شکافته شد،برای اهل مجلس تداعی می‌کرد.همه به گریه می‌افتادند. حاج‌ شیخ به منبر بازمی‌گشت تا مقتل‌خوانی را ادامه بدهد.»

اکنون آیة ‌الله سیبویه جایگزین مرحوم مقرم، مقتل‌خوان معروف کربلا شده بود .
جای دیگری از مقتل که حاج‌ شیخ را بسیار تکان می‌داد، رسیدن به عبارت «الشِمر جالِسٌ عَلی صَدرِه» بود که تحمل از مقتل‌خوان کهنسال می‌گرفت تا ناخودآگاه عمامه‌اش را به زمین بیندازد و به سر و بدن خودش ضربه وارد کند. آن‌هایی که به منبر نزدیک بودند، دست ایشان را می‌گرفتند تا لطمه نخورد. فرزندش می‌گوید:
«عراق مهد مقتل‌خوانی بود و حاج‌ شیخ تلاش می‌کرد، هر سال در مراسم مقتل‌خوانی مرحوم عبدالرزاق مقرم در روز عاشورا حاضر شود. در سال‌ ۱۳۵۰ با فوت مرحوم مقرم که مقتل‌خوان معروف کربلا بود، علما و بزرگان شهر، به‌دنبال فرد مناسبی بودند که بتواند این وظیفه را به‌خوبی به انجام دهد. تنها کسی که می‌توانست چهار ساعت روی منبر بنشیند و با زبان عربی فصیح، مقتل را بدون کم‌وکاست بخواند، مرحوم سیبویه بود. آن زمان به درخواست علما، حاج‌ شیخ، جامه مقتل‌خوانی بر تن می‌کند تا یکی از بهترین مقتل‌خوان‌های عراق و بعدها ایران شود. مقتل مقرم که میان بزرگان دینی مشهور است، نسخه‌ای است که توسط سیبویه با زبان عربی فصیح خوانده می‌شود. چند سالی مقتل‌خوانی کربلا به دست حاج شیخ اداره شد تا زمانی که به ایران آمد و این سنًت را در مجلس روز عاشوراء ابتدا در قم و سپس در مشهد احیا نمود .»
مرحوم آیة الله پس از یک استقرار چهار ساله درقم ، به مشهد هجرت نمود و در کوچه امام‌رضا ۴۹ ساکن گردید .
البته حضور این عالم که به درجه اجتهاد رسیده است، در ایران نقطه قوت است، اما ایشان ترجیح می‌دهد که وقتش را صرف علوم دینی کند و به همین‌ دلیل مدرسه امام‌حسین (ع) را در کوچه میرعلم خان محله چهارباغ تأسیس و آغاز به شاگردپروری و تربیت می‌کند. او سال‌ها درس خارج را در مدرسه علمیه امام‌حسین (ع) تدریس و شب‌های سه‌شنبه، جلسه تقسیر قرآن برای کسبه و بازاری‌ها برگزار می‌کند. مقتل که حاج‌ شیخ تبحر زیادی در آن دارد، چهار سال در قم و پس از آن به دعوت حسینیه نجفی‌ها در کوچه چهارباغ خوانده می‌شود. از آنجا که فارسی‌زبانان نیز از علاقه‌مندان نشستن پای منبر حاج شیخ هستند، او بخش‌هایی از مقتل را به زبان فارسی هم ترجمه می‌کرد.»

آیة الله سیبویه نخستین مقتل‌خوان ایران در عصر کنونی بشمار می آید ، و ظاهرا چنین بنظر می رسد که پیش از وی کسی به چنین سنًت زیبا و حسنه ای دست نزده است.
آنچه مقتل‌خوانی حاج شیخ را خاص می‌کند، این است که نخستین مقتل‌خوان ایران است. پیش از این، کسی به خواندن مقتل در روز عاشورا اهتمام نداشته است. سنتی که در کربلا و نجف، سالیان سال است اجرا می‌شود، با ورود حاج‌ شیخ به ایران، به شهر قم و سپس مشهد منتقل می‌شود. پس از آن، افراد دیگر هم به مقتل‌خوانی روی آوردند .
حاج‌ شیخ در زمان مقتل‌خوانی، انگار واقعه روز عاشورا را مجسم می‌کرد. انگار همان هنگام، زمین کربلا روبه‌روی چشمانش گشوده می‌شد و اتفاقاتی را که برای خاندان پیامبر (ص) می‌افتاد، می‌دید. این تجسم، سوزی به صدای حاج شیخ می‌انداخت که همه حاضران در مجلس ایشان را هم منقلب می‌کرد. گویی که با سلولهای پیکرش این شور عاشورایی، چگونه از نهاد شیخ بلند می‌شود. البته آیة الله سیبویه توجه داشت که نکته‌های ظریف مقتل از قلم نیفتد و بعضی از جملات را تفسیر می‌کرد تا آگاهی را هم به سوز بیانش بیفزاید. لحن عربی جان‌سوز آیت‌الله سیبویه و تسلط او به این زبان که میان علما معروف بود نیز از دیگر ویژگی های آن مرحوم بود که کسی دیگر نتوانست آن را تکرار کند.

عشق بی‌اندازه حاج‌ شیخ به شهیدان کربلا، شوری بود که در سرش افتاده بود و به همین راحتی از سر نمی‌رفت. سالی سه بار پیاده از نجف به کربلا می‌رفت. حاج‌ شیخ به فرزندانش نصیحت کرده بود که پس از مرگ، یک نوار ضبط‌ شده از صدای مقتل‌خوانی را روی سینه‌اش در قبر بگذارند تا شفیع او در روز قیامت شود. هنگامی‌که آیت‌ الله سیبویه پس از چهار سال بیماری و دوری از مقتل‌خوانی دفن شد، فرزندان به وصیت پدر عمل کردند. شیخ روزی گفته بود: «گاهی در تنهایی برای خود روضه می‌خوانم. در این ۸۰ سال که منبر رفته و روضه خوانده‌ام، روضه اسیری حضرت زینب (س) بیشتر او را می‌سوزاند.»

او دوازدهم آبان ماه سال ۱۳۹۴ خورشیدی مصادف با بیستم محرم الحرام سال ۱۴۳۶ هجری قمری در سن ۸۸ سالگی با دنیای فانی وداع گفت. پیکر آیت‌الله سیبویه با حضور باشکوه علما، مسئولین و عموم مردم مشهد مقدس از محل حسینیه نجفی‌های مشهد به سمت حرم مطهر رضوی تشییع و پس از اقامه نماز از سوی آیة ‌الله حاج سید جعفر سیدان در آرامستان خواجه ربیع مشهد به خاک سپرده شد.

روحش شاد و یادش مانا

تهران
٢٩ رجب ١٤٤٤ هجری
اول اسفند ١٤٠١ شمسی

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: احیاگر سنًت مقتل خوانی در ایران