هیچ‌جای پرونده جهانبانی عبارت «معلم‌خلبان» ندارد

هیچ‌جای پرونده جهانبانی عبارت «معلم‌خلبان» ندارد
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: دومین‌بخش از میزگرد بررسی کتاب «ژنرال چشم‌آبی» نوشته شاداب عسگری به بحث و گفتگو درباره چرایی اعدام نادر جهانبانی در دادگاه انقلاب، نفوذ بهاییت در ارتش ایران، بررسی بهایی‌بودن یا نبودن جهانبانی، سوابق پروازی و جداافتادن وی از رده پروازی و حضور درازمدتش در مشاغل ستادی اختصاص دارد.

در این‌بخش از گفتگو سیدکاظم موسوی رزمنده سابق و جانباز امروز که به پژوهش و تحقیق درباره تاریخ بهاییت مشغول است، ورود بحث شد و مطالبی را درباره نفوذ بهاییت در ایرانِ عصر رضاخان و سپس پهلوی دوم مطرح کرد.

پیش از این، دو مطلب در قالب پرونده «ژنرال چشم‌آبی» منتشر شده که در پیوندهای زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند.

* «نادر جهانبانی؛ اسطوره یا اسطوره‌سازی؟ / حکومت پهلوی جهانبانی را بازی نمی‌داد»

* «جمله جهانبانی در دادگاه دوم نشانگر پذیرش قصور است / ثابتی و آذربرزین درباره جهانبانی چه گفته‌اند»

قسمت اول میزگرد و گفتگو با شاداب عسگری و سیدکاظم موسویان نیز در پیوند زیر قابل دسترسی است:

* «تیم آکروجت را ارتشبد خاتمی تشکیل داد نه جهانبانی! / سقوط کایت فرمانده نیروی هوایی توطئه خود شاه بود»

در ادامه مشروح دومین‌قسمت از این‌میزگرد را می‌خوانیم؛

* آقای عسگری پیش از آن‌که سر به سمت آقای موسوی بگردانیم، یه‌سوال از شما دارم. شما در کتاب گفته‌اید جهانبانی برادران دیگری داشته که ارتشی بوده‌اند. اما به‌جز حسین هیچ‌کدام دستگیر و محاکمه نشدند...

نه. حسین و حمید دستگیر شدند...

* ولی پرویز دستگیر نشد.

احضار شد ولی دستگیر نشد.

* بنابراین به‌جز حسین و حمید، برادران نادر از نظر قضایی دستگیر و محاکمه نشدند.

بله.

* خب یک‌سری از برادران جهانبانی نظامی بودند که اصلاً دستگیر نشدند. یک‌سری دیگر دستگیر شدند که یکی‌شان حسین بود که حبس ابد گرفت. اما بعد از هفت‌سال عفو خورد و آزاد شد...

... بعد از شش‌سال.

* می‌خواهم جواب این‌شبهه را بدهیم که عده‌ای می‌گویند جهانبانی بی‌گناه زندانی شد و چون اتهامی نداشت، زندگی مجلل و موکت زیر پای اسب‌های اصطبلش را بهانه کردند. این‌عده می‌گویند چون از جهانبانی چیزی نداشتند به این‌اتهام محکومش کردند. در مقابل هم حسین را داریم که دستگیر و زندانی و سپس آزاد شد. چرا از بین خاندان جهانبانی که اکثریت‌شان هم نظامی بودند، فقط نادر اعدام شد؟

یک‌نکته را هیچ‌وقت نباید فراموش کنیم و آن‌نکته، علم قاضی است. در صحنه دادگاه اتفاقاتی می‌افتد و صحبت‌هایی می‌شود که قاضی به اجماع می‌رسد و حکم می‌دهد. درباره آقای جهانبانی چندمورد وجود داشته که باعث شکل‌گیری این‌علم قاضی شده است؛ یکی ارتباطش با خاندان شاه و تلاش برای تثبیت حکومت پهلوی بوده است.

* این یک اتهام است؟

مورد دیگر در صحبت‌های آقای سپهبد شاپور آذربرزین در کتاب «فرماندهی و نافرمانی» است که اشاره مستقیم کرده که جهانبانی ۲۲ میلیون دلارِ سال ۵۷ را حیف و میل کرده است. در واقع سپهبد ربیعی حیف و میل کرده و ایشان سکوت کرده است گفته شد ایشان در راستای تثبیت حکومت پهلوی اقدام کرده است. مورد دیگر در صحبت‌های آقای سپهبد شاپور آذربرزین در کتاب «فرماندهی و نافرمانی» است که اشاره مستقیم کرده که جهانبانی ۲۲ میلیون دلارِ سال ۵۷ را حیف و میل کرده است. در واقع سپهبد ربیعی حیف و میل کرده و ایشان سکوت کرده است.

* یعنی جهانبانی حیف و میل نکرده، ربیعی این کار را کرده؟

بله. ولی چشمانش را بر ماجرا بسته است.

* در آن‌برهه ربیعی چه درجه‌ای داشت؟ جهانبانی چه درجه‌ای داشت؟

هر دو سپهبد بودند. ربیعی فرمانده نیروی هوایی بود و جهانبانی معاون طرح و برنامه. مسئول ماجرا هم ایشان بوده که گزارش‌ها را براساس اراده فرمانده نیرو هوایی تنظیم کرده که در نهایت منجر به حیف و میل شدن ۲۲ میلیون دلار شده است. بحث دیگر مساله زنای محصنه بود. آقای جهانبانی با دختر تیمور بختیار به اسم گلنار بختیار ارتباط داشت. شوهر گلنار که یک‌سرهنگ بود وقتی از این‌مساله باخبر شد، او را طلاق داد.

* یعنی یکی از اتهامات جهانبانی که فساد فی الارض است و او را به‌عنوان مفسد فی الارض معرفی کرده، این‌مساله بوده؟

یکی دیگر از بحث‌ها هم این بود که ایشان بنا به اراده و علم، دختر مسلمانش را به عقد یک مسیحی درآورده است.

* این هم جزو اتهامات بود؟

مواردی که گفتم، جزو علم قاضی بودند. می‌دانید که زن مسلمان نمی‌تواند به عقد مرد غیرمسلمان در بیاید. وقتی پدری به این‌مساله رضایت دهد، جرمش چیست؟

گلنار دختر جهانبانی هنوز هم گاهی صحبت‌هایی می‌کند که به شوخی شبیه هستند.

* انوشیروان پسر جهانبانی...

این‌ها از دو مادر مختلف هستند. دخترش از زن دومی است و انوشیروان از زن اولش است که طلاقش داد. راجع به جهانبانی مسائل زیادی مطرح بود که باعث می‌شدند قاضی دادگاه به آن علم قاضی که اشاره کردم برسد. مثلاً از ۱۲ تا ۲۲ بهمن اتفاقاتی در نیروی هوایی افتاده بود و دستگیری‌هایی انجام شده بود. تعداد زیادی همافر و درجه دار را گرفته بودند و به کیش و خاش برده بودند که اگر انقلاب پیروز نمی‌شد، همه اعدام می‌شدند.

* در خلبان‌ها هم یک یا چند نفر را داشتیم که در صورت پیروزنشدن انقلاب بنا بود اعدام شوند. خلبان اف‌چهار بود...

خضرایی؟

* نه. خلبانی بود که تبعید شده بود. یادم آمد مسعود اقدام بود.

خضرایی هم بوده است. در همه این‌اتفاقات و شب حمله به مرکز آموزش‌های نیروی هوایی، جهانبانی حامی نیروهای عمل‌کننده بوده...

* یعنی نیروهای سرکوب‌کننده؟

بله. نیروهای گارد. رئیس مرکز آموزش‌ها سپهبد اکبر کمپانی تبریزی دستور می‌دهد اسلحه‌خانه‌ها را باز کنید! علم قاضی خیلی مهم است. این‌طور نیست من از قیافه یا درجه کسی خوشم نیاید و حکم اعدامش را بدهم. از طرف دیگر، نادر از نظر جایگاه، در مقابل برادرانش حسین و حمید هیچ بوده است. حسین برای خودش یلی بوده است؛ باجناق شاپور غلامرضا بود.

* حسین همان‌کسی است که در سرکوب ماجرای سمیرم حضور داشته؟!

بله. البته سرکوب نبود. برای ضمانت رفته بود. آن‌موقع ستوان دو بود. همسر حسین نماینده مجلس بود. حسین جهانبانی جزو ۲۷ نفری بود که وقتی شورای فرماندهی ارتش تشکیل شد، حکم پیوستن ارتش به انقلاب را امضا کردند. پس چرا او را نگرفتند؟

از عملکرد ۱۰ روزه آقای جهانبانی به عنوان معاون در ستاد نیروی هوایی چه‌کسی صحبت کرده که چه کار کرد و چه‌قدر از حمله به اعضای نیروی هوایی حمایت کرد؟ ایشان یکی از موافقان بمباران اسلحه‌سازی در خیابان پیروزی بود. دستورش را بختیار به ربیعی داده بود که ربیعی به بختیار می‌گوید آقای نخست‌وزیر دیر شد! * البته حسین را گرفتند دیگر!

یک‌سال بعد گرفتند. خصومت شخصی که نبود. بحث علم قاضی خیلی مهم است. بحث زنای محصنه را هیچ‌جای دیگر مطرح نکرده‌اند. یا مثلاً غیر از کتاب آقای آذربرزین که برای اولین‌بار اشاره کرده و من هم برای بار دوم در کتابم به آن اشاره کرده‌ام، کجا بحث ۲۲ میلیون را مطرح کرده‌اند؟ از عملکرد ۱۰ روزه آقای جهانبانی به عنوان معاون در ستاد نیروی هوایی چه‌کسی صحبت کرده که چه کار کرد و چه‌قدر از حمله به اعضای نیروی هوایی حمایت کرد؟ ایشان یکی از موافقان بمباران اسلحه‌سازی در خیابان پیروزی بود. دستورش را بختیار به ربیعی داده بود که ربیعی به بختیار می‌گوید آقای نخست‌وزیر دیر شد!

* ظاهراً آذربرزین با این‌تصمیم مخالفت می‌کند.

بله. جهانبانی یکی از موافقان این‌تصمیم بود.

* یعنی این هم یکی از اتهاماتش بود؟

ببینید ممکن است به‌صورت موردی از اتهامات نبوده باشد ولی وقتی عنوان مفسد فی‌الارض و تثبیت‌کننده حکومت پهلوی را به کار می‌برند، یک‌مجموعه را شامل می‌شود. نکته خیلی مهم این است که در دادگاه به آقای جهانبانی می‌گویند موارد اتهامی شما این است، از خودت دفاع کن! ایشان هم می‌گوید «من حرفی ندارم. آماده اعدام هستم!»

* این را واقعاً گفته؟

بله. گفته.

* این مربوط به دادگاه دوم است که علنی برگزار شد؟

نه. دادگاه اول و دومش در یک‌روز برگزار شده است. این‌حرف در جلسه دوم بوده است. این‌ها اول بازجویی می‌شدند. بعد برایشان دادخواست می‌نوشتند و بعد دادگاه برگزار می‌شده است. تا اوایل سال ۵۸ دادگاه‌ها در یک‌روز برگزار می‌شدند؛ از صبح تا شب.

جهانبانی در جلسه اول می‌گوید حرفی ندارم. دفعه دوم هم می‌گوید من حرفی ندارم آماده اعدامم. همین حرف باعث می‌شود قاضی به این جمع بندی برسد که متهم اتهامات و حکم را پذیرفته است. حالا این‌که این‌مساله از حماقتش بوده یا از صداقتش، مشخص نیست! سرلشکر پاکروان در دادگاه گفت من اتهامات و حکم را قبول دارم. فرمانده حکومت نظامی تبریز هم که اسمش خاطرم نیست، صراحتاً می‌گوید من دستور کشتن ۱۷ نفر را داده‌ام و باید تاوانش را بدهم.

اما سکوت جهانبانی طوری تفسیر می‌شود که گویی عملی قهرمانانه بوده است. ایشان آدم غُد، گوشت‌تلخ و نسازی بوده است. هیچ‌کدام از دوستانش از او تعریف نمی‌کنند.

* این را طبق گزارش‌های ساواک و ضداطلاعات می‌گویید؟

بله. اما هنوز کلامی راجع به مسائل پروازی جهانبانی صحبت نکرده‌ام.

* خب آقای موسوی از این‌جا شروع کنیم که درباره پروژه نفوذ، عده‌ای بهاییت را موضوعی اعتقادی و دینی می‌دانند ولی کسانی مثل شما و آقای عسگری که کار تاریخ می‌کنید، می‌دانید این‌طور نیست. ماجرای خیلی مهم‌ترش که در بررسی زندگی جهانبانی به آن می‌رسیم، نفوذ شدید بهاییت در ارتش رضاخان است. سرنوشت بهایی‌ها در ارتش چه شد؟

موسوی: بحث بهاییت از ابتدای شکل‌گیری‌اش، بحث نفوذ بوده است؛ به ویژه بعد از اعدام علی‌محمد باب، این‌ها بحث نفوذ را جز برنامه‌های کاری خودشان گذاشتند. آمدن رضاخان هم به خاطر این بود که انگلستان به این‌جمع‌بندی رسید که با بودن حکومت قاجار نمی‌تواند به اهدافش دست پیدا کند. به همین دلیل قاجار را به زیر کشیدند و پهلوی را جایگزین کردند.

* یک پرانتز کوچک! نظر رضاخان درباره بهاییت چه بود؟ مثبت بود؟

بله. مثبت بود. حالا به آن خواهیم رسید. اما شکل‌گیری کودتا به این برمی‌گردد که انگلستان دنبال یک‌فرد نظامی می‌گشت.

* کودتای اسفند را می‌گویید!

بله. کودتای اسفند ۱۲۹۹. انگلستان دنبال این بود که فردی نظامی در راس کار قرار بگیرد. محمدرضا آشتیانی‌زاده نماینده مجلس شورای ملی در خاطراتش اشاره کرده که منزل رشیدیان‌ها بود که عین‌الملک با رئیس سرویس اطلاعاتی انگلستان در ایران، ارتباط برقرار کرد و او از عین الملک خواست فردی را به او معرفی کند که دو ویژگی داشته باشد: اول قزاق باشد و دوم این‌که شیعه اثنی عشری داغ نباشد. یعنی خیلی...

عسگری:... خیلی حزب‌اللهی نباشد.

موسوی: بله. یعنی روی اعتقادات شیعی تعصب نداشته باشد. عین‌الملک با مشورت در درون تشکیلات بهاییت به رضاخان می‌رسد و او را به انگلیسی‌ها معرفی می‌کند. آن‌ها هم یکی دوسال او را بررسی می‌کنند و می‌بینند گزینه خوبی است و از او حمایت می‌کنند. شکل‌گیری کودتای اسفند ۱۲۹۹ رضاخانی_انگلیسی به همین‌ماجرا برمی‌گردد و بهایی‌ها یکی از پایه‌های جدی این‌جریان بودند. قدرت نداشتند. دقت کنید که بهاییت قدرت ندارد ولی به عنوان ابزار در دست استعمار وارد صحنه شده است...

بهایی‌ها اگرچه در دوره رضاخان خیلی دیده نشدند اما دوره محمدرضا به‌ویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد بیشتر دیده می‌شوند. یکی از آن‌ها حبیب‌الله شیبانی است. یک‌سوال این‌که آقای اعلایی چه کاره بود؟ آیا یک فرد عادی بود؟ نه. بلکه لیدر بهایی‌ها بود؛ یک‌لیدر تشکیلات بهاییت. این‌فرد این‌قدر نفوذ داشت که توانست خیلی‌ها را به دستگاه حاکمه دولت پهلوی‌ها وارد کند. یکی از کسانی که او واردشان کرد، ایادی بود. ایادی در فرانسه دامپزشکی می‌خواند. پدر آقای جهانبانی از رضاخان خواست ایشان تغییر رشته بدهد و وارد بحث پزشکی انسانی شود * و دولت در سایه بوده است...

بله. در دولت رضاخان یکی‌دو نفر بهایی داریم. یکی از آن‌ها حسن بالیوزی است. از این‌جا بود که بهایی‌ها در هیئت حاکمه ورود می‌کنند...

* البته این‌که می‌گویید یکی‌دو نفر، ظاهر قضیه است و اگر ریشه خیلی‌ها بررسی شود احتمالاً به بهاییت یا یهودیت‌شان برسیم!

بله. یکی از بحث‌ها در این‌باره ارتش است. بیشترین فرماندهان ارتش نوینی که رضاخان تشکیل داد، بهایی بودند. البته غیربهایی هم داشتیم اما از این‌جا که شروع کنیم، می‌بینیم در دستگاه رضاخانی چه نفوذی صورت گرفته است. بهایی‌ها اگرچه در دوره رضاخان خیلی دیده نشدند اما دوره محمدرضا به‌ویژه بعد از کودتای ۲۸ مرداد بیشتر دیده می‌شوند. یکی از آن‌ها حبیب‌الله شیبانی است. یک‌سوال این‌که آقای اعلایی چه کاره بود؟ آیا یک فرد عادی بود؟ نه. بلکه لیدر بهایی‌ها بود؛ یک‌لیدر تشکیلات بهاییت. این‌فرد این‌قدر نفوذ داشت که توانست خیلی‌ها را به دستگاه حاکمه دولت پهلوی‌ها وارد کند. یکی از کسانی که او واردشان کرد، ایادی بود. ایادی در فرانسه دامپزشکی می‌خواند. پدر آقای جهانبانی از رضاخان خواست ایشان تغییر رشته بدهد و وارد بحث پزشکی انسانی شود. در نتیجه آمد و یکی دوسال پزشکی خواند و بعد مدرک‌نگرفته به ایران برگشت. از این‌موارد زیاد داریم.

تشکیلات بهاییت خودش مستقل نیست. جریانی در زیرمجموعه یک‌قدرت بالاتر یعنی استعمار است. بعد هم که صهیونیست‌ها حاکم شدند، ذیل آن‌ها قرار گرفت. سال ۱۳۶۳ برای آخرین‌بار تلاش کردند بهاییت را در ایران رسمی کنند. پیش‌تر چندبار تلاش کرده بودند.

* یعنی زمانی که ما در جنگ بودیم؟

بله. علتش هم این است که قرار نبود انقلاب و بعد جنگ شود. این‌ها پیش‌تر در دوره پهلوی به این‌نقطه رسیده بودند که شاه دارد می‌میرد. احتمال می‌دادند در مسیر انتقال قدرت در سال ۱۳۶۳ بمیرد. می‌خواستند بهاییت را رسمی کنند.

* ولی با انقلاب و جنگ این‌نقشه به هم خورد؟

بله. انقلاب این‌نقشه را کاملاً به هم ریخت.

* آیا می‌توان امان‌الله جهانبانی و خاندانش را که چندنفر از فرزندانش در مدرسه بهایی‌ها تحصیل کرده‌اند، بهایی دانست؟

نه. من سندی که این‌ها بهایی بوده‌اند ندیده‌ام. ولی با آن‌ها رفاقت و سمپاتی زیادی داشته‌اند و از کارشان پشتیبانی و حمایت می‌کردند.

* خود نادر در مدرسه بهایی‌ها تحصیل نکرد. دونفر از برادرانش...

عسگری: دو برادر و یک‌خواهرش در آن‌مدرسه تحصیل کردند.

* اسمش چه بود؟

موسوی: مدرسه تربیت.

* ولی خودش در آن‌مدرسه تحصیل نکرد.

عسگری: علت داشت. چون مدرسه تربیت در سال ۱۳۱۳ منحل شد. ولی دو عمو و دو برادر و یک‌خواهرش در تربیت تحصیل کردند. امان‌الله نسبت به بهایی‌ها هیچ‌مشکلی نداشت و در تعامل کامل با آن‌ها بود.

* خب بعد از سال ۱۳۶۳ که نتوانستند بهاییت را رسمی کنند چه شد؟

موسوی: انقلاب پنبه این‌ها را زد. چون تا پیش از انقلاب در خیلی از مراکز و نهادها نفوذ کرده بودند؛ عرصه‌های نظامی‌، فرهنگ، هنر، اقتصاد، مباحث اجتماعی و … ولی نتوانستند به‌دلیل نگاه خود مردم و جامعه، پایگاهی دست‌وپا کنند و به جایی برسند. بهایی‌ها نه آن‌زمان و نه هیچ‌وقت دیگر که توسط استعمار شکل گرفتند نتوانستند بین مردم پایگاهی پیدا کنند.

* پس بحث جهانبانی و بهاییت تا همین‌جا جلو می‌آید و بیشتر از این...

بله. چیزی ندارد.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: هیچ‌جای پرونده جهانبانی عبارت «معلم‌خلبان» ندارد