مبارزه آمریکا با تروریسم؛ دروغی بزرگ با پیامدهای حقوق بشری

خبرگزاری میزان – مبارزه با تروریسم، ادعایی است که آمریکا در ۲ دهه اخیر از آن به کرات برای مداخلات نظامی و غیرنظامی خود در دیگر کشور‌ها از آن استفاده کرده است؛ این ادعا تاکنون تلفات جانی و مالی زیادی برای کشور‌هایی در پی داشته که خود قربانی تروریسم بودند.

ادعای مبارزه با تروریسم آمریکا

حادثه پر بحث ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ در واقع مجوز آمریکا برای طرح ادعای مبارزه با تروریسم به صورت عمومی بود.

ایجاد ترس و تقویت باور‌های نادرست برای افکار عمومی داخلی از یک‌سو و در سطح جهانی از سوی دیگر با استفاده از امپراتوری رسانه‌ای گام نخست آمریکا در فراگیر و باورپذیر کردن دروغ خود مبنی بر مبارزه با تروریسم بوده و است.

این نسخه آمریکا تاکنون فرصت‌های متعددی برای جنگ علیه کشور‌های مختلف جهان را در قالب مبارزه با تروریسم با کمک گرفتن یا حمایت تحت‌اللفظی شماری از متحدان غربی خود فراهم کرده است.

با گذشت زمان و بررسی اسناد و شواهد و البته اعتراف مقام‌های آمریکایی مشخص شد که ادعا‌های مطرح شده از سوی آمریکا برای توجیه اقدام نظامی این کشور علیه کشور‌های هدف بر دروغ استوار بوده و اساس و پایه‌ای نداشته است؛ مهم‌ترین مورد در این زمینه، دروغ بودن ادعای وجود سلاح‌های کشتار جمعی در عراق دوره صدام، حمایت این کشور از تروریسم و رابطه نزدیک آن به گروه‌های تروریستی مانند القاعده است که مبنای حمله به این کشور قرار گرفت.

مبارزه با تروریسم؛ استراتژی متناقض یا همپوشان؟

همان‌طور که شواهد و مدارک نشان می‌دهند، آمریکا تحت هدایت روسای جمهور مختلف از جمهوری‌خواه تا دموکرات همواره رویکرد حمایتی خود از گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی را حفظ کرده است؛ دلایل متعددی برای اتخاذ این استراتژی وجود دارند، اما مهم‌ترین دلیل آن بهره‌برداری از آن‌ها در مواقعی است که خود دولت آمریکا قادر به انجام کاری دست‌کم در پوشش قانون نیست.

تنش‌آفرینی، ایجاد بی‌ثباتی، اجرای سیاست‌های بدخواهانه و جنگ‌افروزانه و ... از جمله دلایل و مهم‌ترین مصادیق آن نیز در حال حاضر سرقت نفت سوریه و ایجاد تنش در مناطقی مانند خلیج فارس هستند.

در عین حال، آمریکا از مدعیان بزرگ مبارزه با تروریسم بوده و است؛ این کشور تاکنون با دستاویز قرار دادن این ادعا به کشور‌های مختلفی حمله کرده، برخی از کشور‌ها را تحریم کرده، چالش‌های قانونی و حقوقی برای شماری از کشور‌ها ایجاد کرده، اموال برخی از کشور‌ها را مسدود کرده یا به سرقت برده، ...

در نگاه نخست، این دو رویکرد آمریکا متناقض به نظر می‌رسند، اما در واقع باید گفت که این دو رویکرد همپوشان و مکمل هم هستند.

در واقع، آمریکا از یک‌سو نیاز خود به دشمن فرضی برای مشروعیت بخشیدن به اهداف نامشروع و غیرقانونی و محقق ساختن استراتژی توسعه‌طلبانه خود را با ایجاد و حمایت از تروریست‌ها تامین می‌کند و از سوی دیگر از طریق ادعای مبارزه با تروریسم، تلاش می‌کند تا هرگونه اتهام مبنی بر حمایت از تروریسم را از خود رفع کند.

ضمن این‌که با این ادعا می‌تواند بخش دیگری از اقدام‌های نامشروع و تمایل خود به ماجراجویی‌های نظامی را توجیه کند.

هر دو هدف مذکور در یک مورد مشترک و مشابه هستند و آن هم تامین سود صنعت تسلیحات آمریکاست؛ چه حمایت از تروریست‌ها و چه مبارزه ادعایی با تروریسم به معنای فروش ده‌ها میلیارد دلاری تسلیحات آمریکایی است.

حمایت از تروریست‌ها در همه سطوح

نگاهی به شواهد و تحولات سال‌های گذشته نشان می‌دهد که یکی از مهم‌ترین کارت‌های بازی سیاسی آمریکا، تروریسم است و این کشور با ایجاد و حمایت از گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی از آن‌ها در جهت تامین منافع خود استفاده می‌کند.

تمایل وسواس‌گونه آمریکا به تروریسم و تروریست‌ها سبب شد که چهره واقعی این کشور در این زمینه با وجود تبلیغات فراوان برای همه جهان آشکار شود.

تروریسم سازمان یافته صهیونیستی نقطه اوج حمایت آشکار آمریکا از تروریسم است؛ از دیدگاه آمریکا همه جنایت‌های تروریستی این رژیم علیه فلسطینی‌ها دارای توجیه است و همین دیدگاه رژیم صهیونیستی را در تشدید جنایت‌های تروریستی خود گستاخ‌تر می‌کند.

گروه تروریستی داعش که آمریکا با به راه انداختن کارزار پر سر و صدا و پوچ ائتلاف بین المللی علیه داعش مدعی مبارزه با آن شد، گروهی است که براساس اسناد و شواهد موجود مورد حمایت آمریکا قرار داشت؛ این حمایت‌ها در اشکال میدانی، آموزشی، لجستیکی، نظامی، اطلاعاتی و تسلیحاتی در جریان بوده است.

برخی از سیاستمداران آمریکایی مانند «رند پاول» اعتراف کرده‌اند که سیاست‌ها و اقدام‌های آمریکا عامل ایجاد پناهگاهی برای تروریست‌ها در غرب آسیا بوده است.

گروهک تروریستی منافقین به عنوان گروهی که دستشان به خون بیش از ۱۷ هزار شهروند ایرانی آلوده است، از جمله تروریست‌های مورد حمایت آمریکا هستند.

گروه‌ها و گروهک‌های ریز و درشت در غرب آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، ... همگی نتیجه سیاست به اصطلاح مبارزه با تروریسم آمریکا هستند و ارتباطاتی با این کشور دارند.

«نوام چامسکی»، دانشمند آمریکایی می‌گوید که واشنگتن از تروریسم برای حمایت از دولت‌های دوست و دست‌نشانده خود استفاده می‌کند، زیرا استقلال این کشور‌ها به معنای تهدید منافع آمریکاست.

«ویلیام اُدِم»، رئیس آژانس امنیت ملی آمریکا در زمان ریاست جمهوری «رونالد ریگان» با منتقدان آمریکا در این زمینه هم‌داستان است و تروریسم را نه یک دشمن بلکه یک تاکتیک می‌داند.

وی می‎گوید: با توجه به سابقه درازمدت آمریکا در حمایت از تروریسم و استفاده از تاکتیک‌های تروریستی باید گفت که ادعا‌های آمریکا مبنی بر مبارزه با تروریسم فقط این کشور را در چشم جهانیان دو رو‌تر نشان می‌دهد.

حمایت آمریکا از تروریسم؛ مصداق نقض حقوق بشر

حمایت آمریکا از گروه‌های تروریستی در اشکال مختلف به دلیل پیامد‌های متعاقب آن یکی از مهم‌ترین مصادیق نقض حقوق بشر از سوی این کشور است.

آمریکا در حالی برای تامین منافع خود دست به ایجاد یا حمایت از گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی می‌زند که اقدام‌های این گروه‌ها و سازمان‌ها جان و مال مردم نقاط مختلف را هدف می‌گیرد.

بررسی نقض‌های حقوق بشری انجام شده از سوی گروه‌های تروریستی مورد حمایت آمریکا فهرستی بلند را به دست می‌دهد که قربانیان زیادی در مدارس، بیمارستان‌ها، شکنجه‌گاه‌ها، ... برجای گذاشته است.

البته آمریکا علاوه بر حمایت از گروه‌ها و سازمان‌های تروریستی به عنوان بعد فیزیکی تروریسم از طریق اعمال تحریم و حمایت از تحریم‌های مختلف اعمال شده از سوی متحدان خود علیه کشور‌های مستقل به نوعی خود را در زمره کشور‌های دارای تروریسم دولتی قرار می‌دهد و از این طریق به شکلی گسترده حقوق بشر را نقض می‌کند.

انتهای پیام/

منبع خبر: خبرگزاری میزان

اخبار مرتبط: مبارزه آمریکا با تروریسم؛ دروغی بزرگ با پیامدهای حقوق بشری