وضعیت سنجی ۴۲۵ - دلایل زنده بودن جنبش انقلابی "زن ،زندگی، آزادی"، ژاله وفا - Gooya News

۲۵ شهریور ۱۴۰۲، سالگرد شهادت مهسا(ژینا) امینی است که در پی آن جنبشِ بزرگی که جنبش «زن، زندگی، آزادی» نام گرفت، آغازشد.

شهادت ژینا در عصر روز جمعه 25 شهریور، نقش جرقه را ایفا کرد و احساسات و وجدان جمعی را نشانه گرفت و موجی از نفرت از این خشونت عریان در باره دختری از این سرزمین به مثابه نماد تمامی ظلمهایی که بر سر دختران و زنان ایران از طرف نظام ولایت مطلقه فقیه رفته است، پدید آورد و این نفرت عمومی بدل به جنبشی انقلابی گردید که ستون پایه های این نظام و راس خیمه آنرا هدف قرار داده است و جهانی را متحیر خود کرد و چون دفاع از حق زندگی و زیست در آزادی هدف جنبش ما مردم بود و در شعارها منعکس، وجدان جهانی در شکل رسانه ها و انجمنها و شخصیتهای مختلف در سطح جهان به دفاع از جنبش ما مردم، برخاستند و با پیامهای خود دفاع از حق زندگی در آزادی برای مردم ایران را خواستار شدند.

بعد از گذشت یکسال، بسیار دیده شده که برخی این پرسش را مطرح می کنند که آیا این جنبش هم مانند سایر جنبشها در نظام ولایت فقیه خاموش شده است؟ در اولین نگاه بنظر می رسد که نظام حاکم ظاهراً با سرکوب شدید و ایجاد رعب و وحشت حاصل از اعدامها توانسته است به جنبش پایان دهد. هرچند جنبش زن، زندگی، آزادی تاکنون خسارات بسیاری را از قبیل اعدامها، سرکوب و خشونتها، مسمومیت‌ها، دستگیریها، خودکشی‌های پس از زندان، نقص عضوها، ساچمه باران کردن بدنها و عمدا چشمان جوانان و دیگر خشونت ها و فشارهای ناجوانمردانه که آخرینش قتل جواد روحی در زندان بوده است، متحمل شده است، اما عوامل بسیاری گویای این امرند که این جنبش هم زنده است و هم درعمق جامعه در حال گسترش و پیشرفت .

در ذیل دلایل زنده بودن جنبش زن، زندگی، آزادی را از دید خود می آورم:

1- از دید نگارنده، اصولا هیچ جنبشی را نمی شود خاموش کرد. هر جنبش اعتراضی نتیجه آگاهی و معرفت بخشی از جامعه به حقوقشان و اعتراض به سلب آن حقوق و انتقال آن آگاهی به سایر اقشارجامعه است. این انتقال زمینه شکل گیری و تقویت وجدان جمعی را بوجود می آورد. بیداری و آگاهی از جنس حقند و حق را نمی توان از بین برد. منتهی می شود مدتی با ناحق و خشونت سرکوب آنرا از دیدها پوشاند و آفتاب حق برای همیشه مستور نمی ماند. اما به میزانی که هر جنبشی در شعارهایش نمایانگر حقوق همه جمهور مردم است همگانی و سراسری می شود و مراحل خود را تا سرمنزل مقصود سالم طی خواهد کرد. اما در دو حالت امکان ایستایی موقتی ویا مخدوش شدن چهره جنبشها وجود دارد:

الف: زمانی که بخشهایی از جنبش از لحاظ نظری در نظامی آشیانه دارند که سلطه بر مردم بر قرار کرده از اینرو ناحقوند است. در این حالت جنبش ایستایی و نه پویایی را بخود تحمیل می کند و به پیش نمی رود. چرا که پای را در سمنتی گیر انداخته که با حقوق جمهور مردم سازگاری ندارد. همانند جنبش سبز 88 که شعار "رای من کو " جنبش را در چهارچوب نظام نگاه می داشت و "رهبری" آن نیز متاسفانه آینده ای را که برای مردم تصویر می کرد "دوران طلایی امام بود" ! البته بعد از آن، خوشبختانه آقای موسوی حتی در حصر غیر قانونی و تحمیلی و ناعادلانه و طولانی در مقابل نظام حاکم مقاومتی شجاعانه کرد و جنبش انقلابی "زن، زندگی، آزادی " را که محل عمل و خواستش بیرون از نظام قرار داشت را پشتیبانی کرد.

ب: و یا زمانی که بخشی از اپوزیسیون وابسته به قدرتهای خارجی (داخل و یا خارج از کشور) که خود را بزور به جنبش تحمیل می کند، با ترویج خشونت گرایی و رجوع به قدرتهای خارجی، برای مدتی می تواند چهره مسالمت آمیز و مستقل جنبش را مخدوش کنند و چه بسا موجب دلسردی بخشی از جامعه شوند.

همانگونه که در زمانی که جنبش "زن، زندگی ،آزادی" در داخل از کشور آماج حمله و سرکوب شدید نظام قرار داشت، در خارج از کشور گرایشی از پهلوی طلبهای بیگانه با آن جنبش، که نه با مسالمت جویی و دمکراسی خواهی آن جنبش همسویی دارد و نه خواهان رفع تبعیض از زنان کشور است و نگاهش به جنبش تنها سوء استفاده ابزاری برای مطرح کردن خود و انحراف افکار عمومی جهان از جنبش است، به بهانه حمایت از جنبش اما در نظر و عمل کاملا متضاد با جنبش، مبلغ نوعی از افراط گرایی و لمپنیسم و خشونت گرایی و ترویج ضد فرهنگ فحاشی و پرخاشگرایانه در تظاهرات حامیان جنبش و نیز شایعه پراکنی و تحریف اخبار داخل جنبش آنجور که رخ میداد و نیز مراجعه به قدرتهای خارجی شد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: وضعیت سنجی ۴۲۵ - دلایل زنده بودن جنبش انقلابی "زن ،زندگی، آزادی"، ژاله وفا - Gooya News