مهربانی مردم داغ دل پدر و مادر روح الله را آرام کرد

مهربانی مردم داغ دل پدر و مادر روح الله را آرام کرد
خبرگزاری مهر

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ الناز رحمت نژاد: پنج شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۱ از صبح مشغول پوشش اخبار تجمع افرادی بودم که به بهانه چهلم حدیث نجفی فراخوان داده بودند، قرار بود این افراد در بهشت سکینه کرج سر مزار حدیث نجفی دور هم جمع بشوند و به اصطلاح یادبود و اعتراضی داشته باشند، اما این یادبود و اعتراض به مزار حدیث نجفی نکشید! بلکه در کمالشهر ورودی بهشت سکینه و اتوبان تهران کرج یادبودشان را گرفتند! یاد بودی که سر راه مردم و ماشین‌ها را بسته بودند، مردم را با سنگ می‌زدند تا از ماشین پیاده بشوند و به جمع اعتراض کننده ها بپیوندند!

نیروهای ارزشی و انقلابی را لباس شخصی صدا می‌زدند. این لباس شخصی‌ها را هر جا که می‌دیدند با سنگ می‌زدند و فیلم می‌گرفتند. مثل آن روحانی یاسر اسماعیلی و مامورهای نیرو انتظامی … تا اینکه نوبت به یک بسیجی می‌رسد! تا ساعت فکر می‌کنم ۱۵ همان روز من تا همین حد از به اصطلاح مراسم یادبود حدیث نجفی اطلاع داشتم. ساعت ۱۵ بود که آقای دانیال صالحی روابط عمومی سپاه ناحیه امام هادی (ع) کرج با من تماس گرفتند و گفتند: «خانم رحمت نژاد یک شهید دادیم. مشخصاتش می دم خبرش کار کنید.» مشخصات را برای من ارسال کردند: «سید روح الله عجمیان، بسیجی حوزه ۴۱۷ کمالشهر پایگاه بسیج حضرت ابالفضل (ع).

به آقای صالحی گفتم «این اطلاعات ناقص هست! شهید چند ساله بودن؟ نحوه شهادت چه طور بود؟ حداقل یه عکس هم از شهید به من بدید.» آقای صالحی از من خواستند منتظر اطلاعات تکمیلی و عکس باشم. تا من متن خبر را تنظیم کنم عکسی را همراه با یک سری توضیحات راجع به نحوه شهادت برای من ارسال کردند: «حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیری اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده‌ای از آنها سید روح‌الله عجمیان را که لباس بسیجی به تن داشت دوره کردند تا از دیدرس دوستانش دور باشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند. اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست! با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند و چاقو را از کمر تا شکمش فرو می‌کنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک به او نزدیک شود حدود ساعت ۱۲ ظهر پس از آغاز درگیری اغتشاشگران در بهشت سکینه، عده‌ای از آنها سید روح‌الله عجمیان را که لباس بسیجی به تن داشت دوره کردند تا از دیدرس دوستانش دور باشد. به گفته یکی از همراهانش، سید به سمتی حرکت می‌کرده که مهاجمان از بقیه دوستانش دور شوند و فقط سرگرم حمله به او باشند. به بلوار اصلی کمالشهر و مرکز شلوغی‌ها که می‌رسند، زن و مرد، چند نفره به او حمله می‌کنند و با لگد به بدن او می‌کوبند. جسمش را روی زمین می‌کشند و به زیر کامیون می‌اندازند. اما انگار عقده‌هایشان تمام شدنی نیست! با چاقو به راه می‌افتند و با چند ضربه از پشت، قلبش را می‌شکافند و چاقو را از کمر تا شکمش فرو می‌کنند. پیکر نیم جان و نیمه برهنه‌اش را به شکل صلیب در خیابان رها می‌کنند و حتی نمی‌گذارند کسی برای کمک به او نزدیک شود.»

من عکس و نحوه شهادت را می‌دیدم، گریه می‌کردم و مدام زیر لب زمزمه می‌کردم: «روضه خوانت می‌شوم با روضه‌ای تک مصرعی، بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نبود …» همچنان که این شعر را زیر لب زمزمه می‌کردم خبر شهادت بسیجی سید روح الله عجمیان را منتشر کردم. بعد از انتشار خبر شهادت، عکس لحظه شهادت سید روح الله عجمیان با مداحی «غریب گیر آوردنت» در فضای مجازی دست به دست می‌شد. جمعه ۱۳ آبان فردای روز شهادت مردم در سراسر کشور به خصوص استان البرز برای اعتراض به اغتشاشات و جدا کردن راه خود از اغتشاشگران به راهپیمایی آمدند. دوشنبه ۱۶ آبان پیکر مطهر سید روح الله عجمیان با حضور گسترده مردم کرج در آستان مقدس امام زاده محمد (ع) تشییع و به خاک سپرده شد. راهپیمایی ۱۳ آبان و تشییع شهید عجمیان آنقدر باشکوه بود که مقام معظم رهبری در دیدار با مردم اصفهان از آن یاد کردند و فرمودند: «اغتشاشات را برای ملّت ایران یک تهدیدی دانستند اما ملّت ایران از این تهدید استفاده کرد. چه کار کرد؟ حقیقت خودش و جهت‌گیری خودش را نشان داد؛ کجا؟ در سیزدهم آبان. سیزدهم آبان امسال با همه‌ی سالهای قبل فرق داشت. یک عدّه معدود به خواسته آمریکا داخل خیابان‌ها آمدند، اما ملّت عظیم ایران در سیزدهم آبان آمدند علیه آمریکا شعار دادند؛ یک نمونه سیزدهم آبان است. یک نمونه دیگر تشییع این شهدا است. شهید روح‌الله عجمیان که یک جوان ناشناخته‌ای است، [ولی] در شهادت او یک جمعیّت عظیمی برای تشییع جنازه بیرون می‌آیند! عکس‌العمل مردم این است. از آن تهدید فرصت درست می‌کنند؛ یعنی مردم خودشان را نشان می‌دهند؛ میگویند: ما این جور هستیم. شما جوان ما را به شهادت می‌رسانید، همه‌ی ما پشت این جوانیم! درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی که دشمن می‌خواهد القا کند که ملّت ایران آمدند در خیابان، ملّت ایران علیه فلان است، ملّت ایران چنان کرد، امّا ملّت خودش را نشان داد. از این تهدید استفاده کرد، فرصت درست کرد.»

در سرکشی و بازدید از خانواده این شهید متوجه خانه کوچک و ساده اما پر از عشق و اخلاص سید روح الله عجمیان شدم. این خانه در یکی از شهرک‌های محروم و حاشیه‌ای کرج به نام شهرک امیرالمومنین (ع) قرار داشت. خانه که بیشتر از ۵۰ متر نمی‌شد و در آن به روی همه مردم و مسئولین باز بود، با آن دیوارهای آجری و عکس سید روح الله عجمیان روی حجله جلو در گواه یک چیز بود! خیلی‌ها فشار اقتصادی موجود در جامعه را دستاویزی برای اغتشاش می‌دانستند اما شهادت سید روح الله عجمیان از یک خانواده‌ای از دهک پایین جامعه، کارگر روز مزد بودنش و سکونتش در یکی از خانه‌های ساده محله‌های حاشیه نشین کرج گواهی داد فشار اقتصادی نباید اعتقادات و آرمان‌ها را تحت الشعاع قرار دهد و دهک پایین جامعه نه معترض اند و نه اغتشاگر! و چه زیبا امام راحل در وصیت نامه سیاسی الهی خود فرمودند: «شما طبقه جوان برومند زاغه نشین، بر آن اشخاص کاخ نشین شرافت دارید، و شما هستید که اسلام را حفظ کردید. یک موی سر این کوخ نشینان و شهید دادگان به همه کاخ‌ها و کاخ نشینان جهان شرف و برتری دارد. این پایین شهری‌ها و این پابرهنه‌ها اینها ولی نعمت ماها هستند.»

عصر سه شنبه ۹ آبان در آستانه اولین سالگرد شهادت سید روح الله عجمیان، علی عجمیان و پروانه عجمیان برادر و خواهر این شهید به خبرگزاری مهر آمدند تا در گپ و گفت شنیدنی ماجرای تولد سید روح الله در دهه فجر در کوهدشت تا کوچ کردن به کرج و فعالیت‌های سید در پایگاه بسیج حضرت ابوالفضل (ع)، روایت شهادت، برپایی دادگاه ۱۶ نفری که در شهادت سید روح الله دست داشتند و دیدار خانواده این شهید با رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) را مرور کنیم.

در ادامه مشروح گفت‌وگو با علی عجمیان و پروانه عجمیان را می‌خوانید؛

*خانم عجمیان در ابتدای گفت‌وگو از ماجرای تولد سید روح الله در دهه فجر تعریف کنید.

روح الله در دهه فجر، ۲۰ بهمن دو روز مانده به ۲۲ بهمن سال ۱۳۷۴ به دنیا آمد. مادرم نام روح الله که نام رهبر کبیر انقلاب اسلامی بود را برای پسرش انتخاب کرد؛ از ما مشورت گرفتند، نظر سنجی کردند، ما هم از انتخاب این اسم خوشحال شدیم. روح الله، روح اللهی زندگی کرد و مسیرش در زندگی مسیری بود که با روح الله عجین شده بود. انقلاب اسلامی را شهدا به سرانجام رسانده‌اند، روح الله برای این انقلاب و آرمان امام رفت.

منبع خبر: خبرگزاری مهر

اخبار مرتبط: مهربانی مردم داغ دل پدر و مادر روح الله را آرام کرد