حافظ راهنمای اهل کرم، منوچهر تقوی بیات - Gooya News

غزل ۱۷۶

بحر مجتث مثمن مخبون مقطوع مسبغ

مفاعلن فعلاتن مفاعلن فع لان

۱- رسید مژده که ایام غم نخواهد ماند
چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند

۲- من ار چه در نظر یار خاکسار شدم
رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

۳- چو پرده دار به شمشیر می‌زند همه را
کسی مقیم حریم حرم نخواهد ماند

۴- چه جای شکر و شکایت ز نقش نیک و بد است
چو بر صحیفۀ هستی رقم نخواهد ماند

۵- سرود مجلس جمشید گفته‌اند این بود
که جام باده بیاور که جم نخواهد ماند

۶- غنیمتی شمر ای شمع وصل پروانه
که این معامله تا صبحدم نخواهد ماند

۷- توانگرا دل درویش خود به دست آور
که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

۸- برین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند

۹- ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ
که نقش جور و نشان ستم نخواهد

درباره ی غزل ۱۷۶؛ این غزل به موضوع و کاری همگانی و اجتماعی می پردازد زیرا در بیت سوم از پرده دار، نگهبان، همگان یعنی "همه" سخن می گوید. برخی از پژوهشگران دیوان حافظ نوشته اند که او این غزل را هنگامی که در یزد بوده درباره ی دربار و رفتار شاه شجاع مظفری نوشته است. حافظ به هر بهانه و هر گاه اگر غزلی سروده، جهان بینی و اندیشه های بلند و ژرف فلسفی خود را در آن غزل گنجانیده است، پس نمی توان این گونه اندیشه های او را ستایش یا مدح کسی دانست.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: حافظ راهنمای اهل کرم، منوچهر تقوی بیات - Gooya News