گلوله ظهرگاه بر سینه «پیچک»

تا آخر ماند
با تجاوز رژیم عراق به ایران و تحمیل جنگی نابرابر به انقلاب نوپای اسلامی، غلامعلی پیچک عازم جبهه‌های نبرد شد. از آنجا که لیاقت و شجاعت او در درگیری‌های کردستان به فرماندهان محرز بود به‌عنوان فرمانده محورغرب کشور منصوب شد. پیچک توان بالای نظامی خود را در این محور به منصه ظهور رساند و با ارائه طرح‌های دقیق و واقع‌بینانه نظامی، حیرت نیروها را برانگیخت. به‌رغم سن کم از ذهنی نقاد و خلاق برخوردار بود و از این رو موفق شد بهترین طرح‌های عملیاتی را با توجه به شناسایی منطقه ارائه و اجرا کند. او اغلب شناسایی‌ها را خودش انجام می‌داد و تا عمق بیش از ۳۰کیلومتر در پشت جبهه دشمن نفوذ می‌کرد. با اجرای عملیات‌های موفق درمحور غرب، کم‌کم شهرت و آوازه‌اش درغرب پیچید. توانمندی نظامی و قامت خاص پیچک از او شخصیتی دوست داشتنی ودرعین حال پر از ابهت ساخته بود. درعملیات «بازی‌دراز» آخرین کسی بود که از ارتفاعات عقب‌نشینی کرد.
 
هنر پیچک
سردار اسماعیل کوثری از همرزمان شهید پیچک روایت می‌کند: «سال۶۰ من از سومار به سرپل ذهاب رفتم. در نهایت اصغر وصالی که گروه دستمال‌سرخ‌ها را راه انداخته بود به گیلانغرب رفت. اردیبهشت هم که از راه رسید، عملیات بازی‌دراز شروع شد آن هم با یک موفقیت کامل در مقطعی که اوج اختلاف ارتش و سپاه با تصمیمات بنی‌صدر وجود داشت. هنر پیچک این بود که سپاه و ارتش را با هم هماهنگ کرد و باعث شد عملیات بازی‌دراز ــ که باید حتما به خاطر آن از شهید شیرودی یاد کنیم ـــ با موفقیت روبه‌رو شود. فرماندهی عملیات بازی دراز در ماه‌های اول جنگ کار هرکسی نبود، چون در آن مقطع نه امکاناتی داشتیم و نه سازمانی. کار ما در آن زمان نه با مدیریت وابستگی به قدرت‌ها جلو می‌رفت و نه با اشتباه و خامی بلکه با توکل به خدا و تدابیر پیچک و باقی فرماندهان پیش می‌رفت. به‌ویژه در ۱۰ماه اول جنگ که کار خیلی سخت بود چه در جبهه جنوب و چه در غرب. پیچک در عملیات مطلع‌الفجر در نوک پیکان گردان وارد نبرد علیه دشمن شد و در منطقه قاسم‌آباد در ارتفاعات «برآفتاب» با نیروهای دشمن تن به تن درگیر شد و نزدیک ظهر روز ۲۰آذر۱۳۶۰ بر اثر اصابت گلوله به گلو و سینه‌اش به شهادت رسید.
 
مخلصانه‌ترین اقدام‌ها در دشوارترین روز‌ها 
رهبر معظم انقلاب درباره‌ غلامعلی پیچک فرمودند: «درود خدا و فرشتگان و صالحان بر سردار شجاع و صمیمی و فداکار اسلامی غلامعلی پیچک. شهیدی که در دشوارترین روز‌ها مخلصانه‌ترین اقدام‌ها را برای پیروزی در نبرد تحمیلی انجام داد.»شهیدی که پاییز ۱۳۳۸ در تهران به دنیا آمد. مادرش روایت می‌کند: «این پسر از بس هوش زیادی داشت، من و پدرش مجبور شدیم از چهارسالگی او را به دبستان بفرستیم. این کار ما چند دلیل داشت؛ اول نمی‌خواستیم زیاد در کوچه‌ها سرگردان باشد، دوم، مدرسه‌ای را سراغ داشتیم به اسم دبستان آهنگ سخن که اولین بار غلامعلی را در چهارسالگی به آن مدرسه فرستادیم تا به صورت مستمع آزاد در کلاس اول بنشیند. منتها وقتی در آخر سال، معلمان از غلامعلی امتحان گرفتند در همه درس‌ها نمره ۲۰ گرفته بود. به همین علت، او در هفت سالگی تحصیلاتش تا مقطع سوم دبستان را با بهترین معدل پشت‌سر گذاشت.»
 
نگاه عمیق‌ به زندگی
هوش بالا و علاقه‌اش به کتاب، خیلی زود نگاه عمیق‌تری به زندگی و آدم‌های اطرافش داد. در همان سال‌های دبیرستان بود که از طریق یکی از معلم‌هایش با مسائل سیاسی روز آشنا  و به تدریج پایش به محافلی باز شد که حرف‌های سیاسی در آنجا رد و بدل می‌شد. سال ۱۳۵۳ پایش به مسجد الحسین در خیابان ایرانمهر باز شد و در گروه شاگردان استاد محمد جواد شرافت قرار گرفت. طی سال‌های ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۶ رژیم پهلوی به‌شدت نیرومند به نظر می‌رسید و فعالیت گروه‌های مخالف رژیم، صرفا در قالب برگزاری جلسات مخفی و انجام حرکت‌های مقطعی، مثل پخش اعلامیه و شب نامه خلاصه می‌شد. در این برهه مسجدالحسین به‌دلیل آن‌که از نیرو‌های بالقوه خوبی برخوردار بود در این گونه امور حضور و فعالیت چشمگیرتری داشت.
 
نام گروه؛ حزب‌ا...
پیچک پس از اخذ مدرک دیپلم، خرداد۱۳۵۶ در کنکور سراسری شرکت کرد. دردانشکده انرژی اتمی، وابسته به سازمان انرژی اتمی ایران، قبول شد. او از اوایل زمستان۱۳۵۶ با پیوستن به جمع گروه چریکی مخفی به نام صف به رهبری شهید محمد بروجردی دامنه فعالیت‌هایش علیه رژیم شاه را وسعت بیشتری داد. وی خیلی زود بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، دقیقا روز‌های آغازین اسفند۱۳۵۷ وارد پادگان جمشیدیه شد و زیر نظر سیدعلی‌اصغر موسوی معروف به «کریم امامی»، سعید گلاب‌بخش معروف به محسن چریک و علی قربانی آموزش‌های چریکی را دید. اسم گروهی را که آموزش می‌دیدند هم خود پیچک، حزب‌ا...گذاشته بود. او اواخر اسفند همان سال برای ادامه خدمت به پادگان عشرت‌آباد، معرفی شد. پیچک در همان اسفند۵۷ در بخش فرهنگی سپاه منطقه۶ درکنار پاسدارانی مثل احمد متوسلیان به فعالیت مشغول شد. غلامعلی در کسوت پاسدارای از انقلاب، هرمأموریتی را انجام می‌داد. از روز‌های هرج و مرج ابتدایی تا اشغال پاوه. در پاوه با شهید اصغر وصالی مسئولیت چند عملیات و پاکسازی شهر را به‌عهده می‌گیرند. هر مرحله اززندگی او تا قبل از شروع جنگ، مبارزه با عناصر ضدانقلاب بود. آزادی بانه، نجات خلق ترکمن، درگیری‌های کردستان از او یک چریک واقعی ساخته بود.
 
شیپور جنگ
با به صدا درآمدن شیپور جنگ در شهریور۱۳۵۹ پیچک از یک‌سو همچنان درمحور‌های عملیاتی استان کردستان درگیر نبردی نابرابر با گروه‌های شبه‌نظامی تجزیه‌طلب بود. درهمین روزها در تشکیلات ستاد عملیات غرب کشور سپاه زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید مبنی بر این‌که قراراست به پیشنهاد شهید بروجردی، فرمانده ستاد عملیات غرب کشور پیچک راازکردستان به جبهه سر پل ذهاب منتقل و مسئولیت فرماندهی محور راست آن جبهه در نبرد با یگان‌های تابع سپاه دوم ارتش بعث را به او واگذار کند. 
 
فرمانده عملیات غرب سپاه
از روز اول اسفند۱۳۵۹ با حکم شهید محمد بروجردی، مسئولیت فرماندهی عملیات ستاد غرب سپاه به غلامعلی پیچک محول شد. در اواخر فروردین۱۳۶۰ بود که ازطرف شورای عالی دفاع مقرر شد به صورت همزمان، عملیاتی در جبهه جنوب و جبهه غرب انجام گیرد. به همین منظور، سرتیپ قاسم ظهیرنژاد، فرماندهی وقت نیروی زمینی ارتش و ابوشریف فرماندهی وقت واحد عملیات ستاد مرکزی سپاه از تهران به غرب آمدند و با محمد بروجردی و سرهنگ محمود بدری برای ابلاغ آن مصوبه جلسه‌ای برگزار کردند و مصوب شد تا در منطقه بازی‌دراز عملیاتی آغاز شود. پیچک درمدت کوتاهی توانست طرح کلی عملیات بزرگ بازی دراز را آماده کند. این عملیات در اواخر اردیبهشت۱۳۶۰ به پایان رسید. برای فاتحان نبرد بازی‌دراز چه هدیه‌ای از ملاقات امام خمینی بالاتر؟ آنها رهسپار تهران و هنگامی که با امام روبه‌رو شدند، سر از پا نمی‌شناختند. عکس‌های این دیدار هنوز هم از معروف‌ترین تصاویر دفاع‌مقدس است.

فراز پایانی
اما فراز پایانی عمر غلامعلی پیچک در روز‌های آذر۱۳۶۰ به عملیات مطلع الفجر گره می‌خورد. روز‌هایی که شهید پیچک دلگیر از اتفاقات پیش آمده در فرماندهی از مسئولیت برکنار می‌شود. بعد تصمیم می‌گیرد تنها به‌عنوان یک رزمنده در کنار بقیه رزمندگان در عملیات شرکت کند. ۲۰آذر نوبت رزمندگان جبهه غرب بود تا با عملیات در جبهه سرپل ذهاب و گیلانغرب پیروزی طریق‌القدس را کامل کنند. در این روز در دو محور صخره‌های موازی و شیاکوه این عملیات آغاز شد. در محور صخره‌های موازی عملیات شکست خورد و رزمنده‌های ایرانی در همان گام‌های اولیه زمین‌گیر شدند. چند هزار رزمنده ایرانی در شیاکوه محاصره بودند و جبهه ایران تا یک شکست فاجعه‌آمیز فاصله زیادی نداشت. پیچک در همان ساعات اولیه عملیات در محور دوم ـــ یا همان دیواره‌های موازی ـــ‌که کار گره خورد، دلش نیامد تنها تماشاچی صرف باشد، بلافاصله درصدد برآمد تا ضمن اعزام نیروی پشتیبانی به خط، معادله موجود را به سود نیرو‌های خودی تغییر بدهد. زدن به خط کور و گره خورده دیواره‌های موازی، شامل بلندی‌های برآفتاب، قاسم‌آباد، تنگه کورک و حاجیان در آن شرایط در حکم رفتن به کام مرگ بود ولی شهید پیچک به‌خوبی متوجه عمق وخامت اوضاع عملیات شده بود. خودش برای این کار داوطلب شد. او نیرو‌ها را به سمت خط جلو برد و سرانجام در حوالی ارتفاع برآفتاب به شهادت رسید.

منبع خبر: جام جم

اخبار مرتبط: گلوله ظهرگاه بر سینه «پیچک»