پاسداشت «شب چله» به سبک گیلانی+ویدئو

پاسداشت «شب چله» به سبک گیلانی+ویدئو
ایسنا

ایسنا/گیلان در گیلان از دیر باز تاکنون، جشن شب یلدا گرامی داشته می شد و لابه لای وابِشته بِج، آوکونوس و خوج جنگلی، مثل ها و افسانه های گیلان به تالشی، گیلکی و تاتی و حتی ترکی بازخوانی می شد.

شب پایان می پذیرد، هرچقدر که طولانی باشد. حتی اگر بلندترین شب سال باشد، باز هم در سحرگاه روشنایی لبخند می زند. امید به روشنایی و نور، امید به زندگی  بهتر با نو شدن، با شعله های سرکش خورشید حتی اگر شب دیجور باشد و فلسفه سنت شب یلدا هم همین است. دور هم جمع شدن برای شادی لحظه طلوع دوباره خورشید، برای پیروزی روز بر تاریکی شب.

 
یلدا، زاده اندیشه ایرانی است که فلسفه زندگی اش بر نبرد مداوم خیر و شر استوار است. اندیشه ایرانی، نورِ خورشید را مظهر حیات و خیر می داند و در چنین شبی«الهه مهر» متولد می شود تا تیرگی شب را با گردونه ی مِهرش بدراند. «مهر» در طولانی ترین شب سال زاده می شود تا بر تاریکی غلبه کند.
 
در فرهنگ پهناور ایران، زایش نور از دل تاریکی شب، فرصتی می شود تا یک شب دورهم تا سحرگاه بیدار بمانیم و خورشید را به نظاره بنشینیم و در این شب نشینی هاست که پدربزرگ ها و مادربزرگ های ایرانی، فرصت دارند تا سنت ها، قصه ها و افسانه هایی را که از نیاکان خود آموخته اند، برای جوانترها و کوچکترها بازخوانی کنند.
 
قصه های کهن و اسطوره پهلوانان نامی، همچون؛ رستم کلاه چرمینه، قهرمان تالشی که در جنگ چالدران به شهادت رسید، قصه های هزار و یک شب شهرزاد قصه گو، اشعار حافظ، ورقی از گلستان سعدی و لابه لایش، مثل ها و خاطرات پدربزرگ ها و مادربزرگ هایی که به زبان و گویش مادری بازخوانی می شود و در پایان شب، تفالی به حافظ شیرازی تا هر که مکنونی در دل دارد، با رای خویش اشعار حافظ را تفسیر کند.


 لابه لای تنقلات موسوم به شب چره در شب چله، همانا فرهنگ غنی ایرانی است که از اعماق قرون جاری شده و به آیندگان می رسد. خوردن تنقلات، فصلی مشترک و نوع آن بسته به تنوع محصول هر منطقه متفاوت است و هندوانه گل سر سبد این تنقلات.

 در گیلان هم از دیر باز تاکنون، جشن شب یلدا گرامی داشته می شد و لابه لای وابِشته بِج، آوکونوس و خوج جنگلی، مثل ها و افسانه های گیلان به تالشی، گیلکی و تاتی و حتی ترکی بازخوانی می شد.
 
در گذشته، بانوی خانه طی سال، تخم کدو و هندوانه ای که در طول سال مصرف شده بود، جمع و خشک می کرد و همراه با دیگر دانه های کشت شده در طول سال همچون خرس باقالا(سویا)، شاهدانه و برنج برشته می کرد.
 
سالم ترین هندوانه های ضیابر و چمخاله در سبدهای حصیری از تلار خانه آویخته می شد تا برای شب چله سالم بماند.

 مردم گیلان هم مانند دیگر نقاط کشور عقیده داشتند خوردن هندوانه در شب چله باعث می شود فرد در تابستان تشنه نشود. اگر موقع شکستن هندوانه، دانه ای جوانه زده بود، عقیده داشتند، آن سال زمستان سختی در پیش است و حتما باران و برف زیادی می بارد و زمین ها در بهار پر محصول می شود و بیماری ها و آفات نباتی از بین می رود.
 
اگر در دیگر نقاط کشور مردم در شب یلدا، به دیوان اشعار حافظ تفال می زدند، در شرق گیلان مردم با پوست هندوانه شب چله برای خود فال می گرفتند. این سنت از چه زمانی رسم شده نمی دانیم. اما شاید وجود زمین های ماسه ای بندر چمخاله که هرسال زیر کشت هندوانه می رود، در این رسم بی تاثیر نباشد.


 زنده یاد پاینده محمود پاینده لنگرودی، نویسنده کتاب «فرهنگ گیل و دیلم» می نویسد در شب یلدا هرچند اشعار فولکوریک و اشعار ملی حافظ در شب چله خوانده می شود، ولی مردم در این شب با پوست هندوانه فال می گرفتند و این نوع فال گرفتن مخصوص مردم شرق گیلان بوده است: «فال پوست هندوانه هم یکی دیگر از آداب شب چله است. محل اتصال هندوانه به بوته را می برند و چهار قسمت می کنند و در یک دست می گیرند و نیت می کنند و از جلو به پشت سر می اندازند. اگر هر چهار قطعه به طرف سبز باشد خیلی خوب است.» و پاینده پیرامون دیگر حالت های افتادن پوست هندوانه توضیح می دهد که هرکدام چه نشانه ای برای نیت کننده دارد.
 
یکی از میوه های مخصوص گیلان در شب چله، ازگیل یا کونوس است و برای سالم مانده کونوس که میوه ای جنگلی است، روش های مختلفی داشتند. یکی از آنها تهیه «اوکونوس» بود.

بدین ترتیب که در نیمه دوم مهرماه کونوس های کال را می چیدند و آنها را در یک ظرف شیشه ای استوانه ای شکل می ریختند و با محتوی چند لیوان آب، نمک و گلپر می گذاشند تا شب چله بماند. اوکونوس را در شب چله می خورند و بخشی از آن را تا ایام نوروز نگه می داشتند.

 خوج یا همان گلابی جنگلی را هم به همین روش نگه می داشتند. خُوج به روش دیگری هم نگهداری می شد. خوج را در اواخر شهریور یا نیمه مهرماه می چیدند و آن را در میان کاه و کولوش برنج می گذاشتند و دوباره روی آنها را کاه می ریختند تا  هیچ نوری به آن نخورد این شیوه نگهداری خوج بود و باعث می شد اغلب خوج ها تا شب چله سالم و زرد باقی بمانند.

اگرچه بسیاری از بیجارهای گیلان در سال های اخیر تغییرکاربری داده شده است، اما هنوز کشت برنج، مهمترین محصول کشاورزی در گیلان است و تولید برنج به تبع، خوراکی ها و تنقلات مرتبط با آن را به همراه دارد.
 
وابشته بِج، برنج دوشاب، نان تمیجان، نان لاکو، نان کشتا و نان برنجی، و انواع حلوای تهیه شده با آرد برنج، قوت مردم گیلان بود و در مهمانی ها و مناسبت هایی همچون شب یلدا، مهمترین تنقلات برای پذیرایی بود.
 
«دوشاب برنج»، تنقلات دیگری است که از ترکیب برنج برشته شده همراه دوشاب اربه تهیه می شد. اربه دوشاب در واقع شیره غلیظ شده اربه یا همان خرمالوی جنگلی است که در گذشته در بسیاری از نقاط گیلان تهیه می شد. متاسفانه با از بین رفتن درختان اربه، تهیه این نوع شیره نیز محدود شده است.
 
محمد بشرا، پژوهشگر در حوزه مردم شناسی درباره آیین های شب چله در گیلان می نویسد: آیین های شب یلدا در سراسر ایران کما و بیش یکسان است. عمده تفاوت در نوع تناول شب چره (تنقلات) و یا نقل چیستانها و مثل هایی است که بسته به تنوع فرهنگی تفاوت دارد.
 
بسیاری از باورهای فرهنگی در مورد خوردن تنقلات شب چله، ریشه در فرهنگ معیشت مردم گیلان داشت. به عنوان نمونه اصرار در خوردن هندوانه به این خاطر بود که عقیده داشتند، تشنگی تابستان را فرومی نشاند. زیرا عمده کار در شالیزار در گرمای سوزان تابستان انجام می شود و طبیعتا عطش و تشنگی بر هر بجارکاری فشار می آورد. حتی عقیده داشتند اگر در شب چله هندوانه نبود، ماست شیرین می تواند جایگزین شود.
 
بشرا اضافه می کند: همانند مردم دیگر استانها خواندن متون ادبی گذشته در شب یلدا بسیار رایج بود. مثلا در شب نشینی های سیاهکل خواندن داستانهای شاهنامه و حسین کرد شبستری بسیار متداول بود.
 
شب نشینی شب یلدا در حقیقت آغازی بود برای شب نشینی های بلند زمستان. در گیلان در فصل زمستان مردم گاه سرزده و گاه به دعوت به خانه یکدیگر می رفتند و این شب نشین های زمستانه، فرصتی بود برای انتقال فرهنگ و آداب و رسوم به نسل جدید.
 
گیلان به لحاظ فرهنگی و زبانی بسیار متنوع است و شب یلدا فرصتی است تا سنت ها و آداب و رسوم گیلان در دورهمی های خانواده و دوستان انتقال یابد.

منبع خبر: ایسنا

اخبار مرتبط: پاسداشت «شب چله» به سبک گیلانی+ویدئو