از ایجاز تا مسافت فرار از حملات، طاهره بارئی - Gooya News

دوستان می‌گویند کوتاه تر بنویس
طویل ست عریضه‌ات
می‌پرسم مگر خط حمله وبمباران آتش بیار نیست؟
مگر طول مدت «بس کنیم!»
از ناچیزی ویرگولی گرفته دست بالاتر؟

زمین شعر من هم دوستان،
نباید مگر پهن شود بر روال همین مسافات؟
«بدو بدو»‌ی فراریان از حریق خانمان سوز را
نباید مگربنشاند جای ایجاز؟

«حس عدم امنیت»‌ی مدام و موهوم
اگر که داس برداشت
شهر‌ها که هیچ
آدمها که هیچ
علفهای سر راه را هم بی بهره نگذاشت از درندگی دندان خود
وخاک را چنان فشرد در مشت
که مورچگان هم آمدند به فریاد
ایجاز و ابیات کوتاه چه صدائی خواهد داشت
جز سرفه هائی هراسیده
رو در روی این روانی بیمار
بله! روانی بیمارگفتم
با تمارض یا این بهانه
که تنش مور مور میشود از حس عدم امنیت
و همسایه‌اش
و همسایه همسایه‌اش
و همسایه همسایه همسایه‌اش را
باید به اتهام عوامل رخنه این مورمور
از زیر باران تعرض گذرانده
کوتاه نکند از سر آنها دست تجاوزش را
آیا نیاز به تیمارستان ندارد و دکتر روان پریشان؟
پیش از انتقال رسمیش به دادگاه لاهه و سازمان ملل

دوستان
زمان دُم در آوردن کذب و دروغ از هر طرف
که به روزش میکنند با هزار دست وهزار دستگاه
و دراز تر میشود لوله‌ها و کانال‌ها و ارتباطاتش
زیر کدام تاریخ بیهقی و چگونه میتوان این هزار پا را مخفی داشت

با استناد به کدام عکسها و گزارشات می‌توان نوشت شعری
آنگاه که بیرحمی و کشتار بی برو برگرد
خزان زده بخاک می‌ریزد
خبرنگاران و رپرتر‌ها
حتی شاعران را

تنها حقیقت دلهای پاک برایمان مانده
پناهگاهمان
و ایستگاه رادیوئی مان
و گر نه، وقتی که سر باز میزند
شمار کشتگان سازمان مللی
که روزی قرار بود در جایگاه مام ملل گرد هم آید
و امروز حق وتوی پدران را علم میکند
فراتر می‌رود از اشگ ندبه گران پشت دیوار
با کدام وسیله نقلیه می‌توان به تاریخ بیهقی رجعت کرد؟

به تاریخ چهل سال اخیر اما میتوان!
مجموعه‌ای از کوره راههای تمام ناشدنی و پا‌های برهنه و دستهای رنجور
افغانی‌های صاحب نبوغی که بنائی میکنند
و سرزمنشان، بلخ و بامیشان را داده‌اند دو دستی خدمت عقده‌ای‌های ملا عمر
با زرادخانه‌ای که نمانند خدای ناکرده بیکار
اتوبانی زده‌اند سراسری اسمش را گذاشته‌اند حجاب بانان
که زیر گرفته بی هیچ اغماض
تمام خواستهای مردم را

ترس و لرز کودکان نیمه برهنه سوری را دیده‌ام
در قطاری که گریختگان منقلب را منتقل میکرد
با چند پاکت پلاستیک و جامه‌ای اندک
اینها را دیده‌ام
حرف زده‌ام
هیچ روزنامه و تلویزیونی مستندی نشر نداد از آنها
نباید مردم می‌فهمیدند
نباید احساساتی میشدند
باید هر کس از خاورمیانه میآمد بوی جهل و ترقه میداد در ذهنشان
و انزجار بر میانگیخت در دِماغشان
نبایست می‌پرسیدند خانه‌های سوریه که حیاطشان بوی تند گل سرخ و نارنج میداد
یکباره چرا در ایستگاهای قطارشهر یخ زده‌ای در آلمان تبدیل شدند به گرد و غبار
و فراریان نمی‌فهمند چرا کارت هویتی که صادر می‌شود برایشان
به تروریست تغییر داده نام فامیلشان را
به صاحبان پیامبری آماج خنده‌ها
که کتابش را رونویسی کرده
از روی دین با وقار و تمام کمالات و جمالات آنها
نمی‌فهمند چرا خط سیاه کشیده‌اند
روی جنسیت مهمان نوازی و سخاوتشان
عکسشان را به عنوان ولگردان تاریکی و تعّدی
چاپ کرده‌اند روزنامه‌ها
زبانشان بند آمده که بگویند
«او همه عیب تو گیرد
تا بپوشد عیب خود»

باغهای سیب و ترنج و پرتقال لبنان، بهشت خاورمیانه
ویران شدند با داس علیّتی
به نام خارش ِ تن از إحساس عدم امنیت
اما ترس و لرز دوستان لبنانی را دیده‌ام
نگران خانواده و خاک خود
که مبادا هنوز تاوان لازم نداده ودیعه کافی نسپرده باشند
از چشم فاقدان حس امنیت
و محکومشان کنند به بلعیدن دود خمپاره
به راحتی آب خوردن

باید اندازه ابیات شعر را
با دنبال کردن مادرانی تخمین زد
که فرزندان خونین روی دست
از بیابانهای غزه پا به گریز نهاده‌اند
ما داریم به جرم قدمتمان نابود میشویم
هر چه متعلق به ماست بایستی کور شود با انگشت اشاره اهریمنان
ما شایسته روی جلد مجلات نیستیم
آنجا جای «بازی گر» انست
نان به نرخ نازل تراز روز خورندگان
آنها که بتوانند نقش بازی کنند
یعنی دروغ بگویند
و مردم را دور بطالت بچرخانند
آنها مسئولیت وقت گذرانی مردم را به عهده دارند
باید وقتی خبر بمباران غزه پخش میشود
بتوانند لبخند «مکش مرگ ما» ئی بمالند روی لبشان

دوستان با سکسسکه و بریده بریده
چگونه می‌توان استخراج کرد
تناقضاتی چنان غیر قابل هضم را از تاریخ بیهقی

من فکر میکنم هر آنکس که می‌نالد از بی اعتمادی به همگان
به هزار زبان فاش میکند که خود او نیست لایق اعتماد
می‌گوئید نه، بپرسید از روانکاوان
او به تختی در بیمارستان روانی نیازمند است
و پزشکی با روح کمک به انسانهای در خطر
که بستری شدن مادام العمر کف دست بیمار چسبانده
منع هر نوع آلت قتاله دردسترس او را
برساند به قلم تصویب

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: از ایجاز تا مسافت فرار از حملات، طاهره بارئی - Gooya News