هم احمدی‌نژاد می‌خواست ریل مدیریت را عوض کند هم رییسی/دولت سیزدهم از فرصت تاریخی برای برنامه هفتم استفاده نکرد

هم احمدی‌نژاد می‌خواست ریل مدیریت را عوض کند هم رییسی/دولت سیزدهم از فرصت تاریخی برای برنامه هفتم استفاده نکرد
خبر آنلاین

زهرا علی‌اکبری- حتماً به یاد همه ما مانده است که در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری، بسیاری از نامزدها که اتفاقاً هم‌اکنون هم مناصبی کلیدی را در اختیار دارند، اعلام می‌کردند مشکل ایران نه تحریم که مدیریت است. حتی رئیس دولت سیزدهم هم‌چنین داعیه‌ای داشت.

در چنین فضایی، گفتگو با اندیشمندانی که بر مدیریت ایرانیان تمرکز کرده‌اند، برایمان مغتنم و ارزشمند است. دکتر فتح‌اله آقاسی زاده و سعید غلامی نتاج امیری، محققانی هستند که پیش از این کتاب ”هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه در ایران: آسیب‌ها و چالش‌ها” را به جامعه برنامه‌ریزی ایران تقدیم کرده‌اند...پس از این تجربه موفق، این محققان فرانگر متعهد، مبتنی بر سال‌ها تجربه اداری و تجارب مدیریت میانی، بر مؤلفه مدیریت در ایران تمرکز کرده‌اند و مایلند این گزاره را به حکمرانان منتقل کنند که مدیریت بسیار مهم است و راه توسعه ایران از مسیر اصلاح نظام اداری و مدیریتی خواهد گذشت... اما نگاه این محققان بنیادی‌تر است و در قالب‌های متعارف، نمی‌گنجد.

نگاه مستقل و متعهدانه محققان مدیریت ایرانیان، مثل همیشه یگانه هست. آن‌ها معتقدند مدیریت ایرانیان در تمام این سال‌ها خیلی متفاوت نبوده است بلکه غالباً به‌گونه‌ای تقریباً ثابت و همواره جاری، در ایران معاصر و متقدم سیطره داشته و دارد. دوره زمانی مدنظر پژوهشگران از عهد ناصری به این سو است. دوره جمهوری اسلامی هم به تبع در این مطالعه، جایی ویژه دارد که عموماً با اندکی اختلاف، و البته به دلایلی تاریخی و فرهنگی، با همان مدل همیشگی، طی طریق کرده است.

گزاره اصلی پژوهشگران این مصاحبه چنین است که ”مدیریت ایرانیان” مدیریتی مخصوص است. هرچند که وضع موجود آن در حوزه هایی بد شکل است اما غالباً پایدار هم مانده است. آنچه که این دو محقق در قالب ”مدیریت ایرانیان” آن را توصیف و صورت‌بندی نموده‌اند، نشان می‌دهد که مدیریت امروزی ایرانیان، عموماً در تضاد با آموزه‌های جهانی مدیریت و موازین جهان‌شمول مدیریت است...البته تا اینجای پژوهش، موضوع وضع مطلوب و مناسب ایران، مبهم است و به آینده و استمرار مطالعه منوط است. مشروح مصاحبه با فتح‌الله آقاسی‌زاده در پی می‌اید.

از گزاره‌ی ابتدایی شروع کنیم. مقصود شما از ”مدیریت ایرانیان” چیست؟

منظور ما از ”مدیریت ایرانیان” مجموعه رفتارها و یک چارچوب قابل توصیف از رفتارهای مدیریتی ایرانیان در سازمانی‌های حکومتی-دولتی هست که هم‌اکنون در ایران جاری و ساری است.

اما بگذارید از منظر مناسب‌تری، وارد این موضوع شویم. ما به اعتبار تجارب‎مان، علاوه بر تحصیلات دانشگاهی خود، بر مبنای نگاه و اندیشه خاص خود به حوزه کلان توسعه و برنامه‌ریزی سوق داده شده‌ایم. سازمان‌ها و حوزه شغلی و کاری ما چنان بود که ما را به موضوع توسعه و برنامه‌ریزی کشاند.

به‌هرحال تجربه کار در دستگاه‌های اجرایی، دانشگاه، سازمان برنامه و بودجه، مناطق آزاد، و نیز تجارب مدیریتی، آموزشی و پژوهشی، هر آدم کلان نگر، کل گرا، و اهل اندیشه‌ای را انگیزه‌مند می‌کند و او را نهایتاً به عرصه حکمرانی می‌کشاند. ما در چنین فضایی نخست به حوزه برنامه‌ریزی و اکنون به حوزه مدیریت ایرانیان تمرکز کرده‌ایم.

آگاهید که ما بعد از دو دهه تجربه در سازمان برنامه و بودجه و مبتنی بر همین روحیه اندیشه ورزانه و پژوهشگرانه خود، و در قالب مطالعات اتفاقاً سازمانی خود مبنی بر مرور هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه که در قالب کتابی در سال ۱۳۹۹ توسط مرکز پژوهشی سازمان برنامه و بودجه هم منتشر شد، به این نتیجه رسیده بودیم که نظام متعارف برنامه‌ریزی بلندمدت و پنج‌ساله توسعه ما، فراوان بدشکلی و بدکارکردی دارند و باید نزدیک بودن زمان زوالش را اعلام کنیم. اما در کمال تأسف و سوگ، کسی در دولت نوآمده سیزدهم و حتی در حکمرانی، این گزاره را جدی نگرفت و ما اکنون با برنامه پنج‌ساله هفتمی مواجه هستیم که نهایتاً با اتکاء به تکنیک‌های مدارا و رواداری و آمیخته به نقدها و انتقادات فراوان دولت و مجلس از همدیگر، نگارش و تدوین و تصویب شد. حتی دولت سیزدهم هم که در یک فرصت تاریخی بی‌نظیری که به‌هرحال به دستش آمده بود، می‌توانست زمان را مغتنم بشمارد و با تکیه بر برنامه‌ای که آن را برنامه دولت مردمی نام نهاده بود، طرح نویی در برنامه بنیان نهد و برنامه هفتم را با برنامه دولت مستقر منطبق نماید، از درک و توان این کار هم عاجز بود!

البته ما به درستی این را دریافته بودیم که نهاد مجلس و گاه مدیران عالی سازمان برنامه و بودجه (هر دو رکن مهم)، به مناسک و فرایند ویترینی برنامه علاقمندند و آن را برای سازمان‌ها و نهادهای خود مفید تشخیص می‌دهند. به‌هرحال اگر این مناسک نباشد، باید کارهای عمیق‌تری را دنبال کنند که کار دشواری است و به دو یا چهارسال عمر مدیریتی یا مجلسی و کوتاه‌مدتشان، وصال نمی‌دهد!

شما دیده‌اید که برنامه هفتم در زمان جناب میرکاظمی تدوین شد اما جناب منظور آن را با همراهی معاون اول محترم جناب مخبر، رونمایی و به مجلس تقدیم نمودند.

همه ما آگاهیم که عمر مدیران سیاسی و عالی ما کوتاه‌مدت است و فرصت‌های تجربه‌اندوزی و نقش‌آفرینی هم به تبع کوتاه شده است. بنابراین رفتارهای ویترینی و مناسکی که به تشریفات شباهت یافته، برای دولت‌مردان گاه تازه به منصب رسیده، مطلوبیت دارد.

به علاوه داده‌کاوی‌های رفتاری، ما را به چنین برداشتی رسانده است که مجلسی‌ها هم با این ایستگاه‌ها، اهداف تبلیغاتی سیاسی و محلی عموماً خیراندیشانه خود را دنبال می‌کنند و شاید بر این گمان هستند که برنامه، ابزار و ایستگاهی برای شکل‌دهی به ارتباطاتشان با قوه بسیار مهم مجریه برای توسعه عمران محلی و حوزه انتخابیه‌شان است. اساساً برای نمایندگان مجلس که گاه نقشی اساسی در برخی حوزه‌های کلیدی و بنیادهای داخلی و خارجی ندارند، همین آداب و ایستگاه‌ها نیز می‌تواند از جمله ابزار باقیمانده برای تعامل و مطالبه گری با دولت مستقر محسوب شود. به‌هرحال نمایندگان محترم مجلس باید بتوانند سنگی از پیش پای مردم حوزه انتخابیه خود بردارند و آب و راه و جاده و فاضلابی را بسامان برسانند که اندکی از مطالبات مردم در این بوروکراسی عریض و طویل و عجیب دولتی پوشش داده شود...و چنین مشی‌ای در نمایندگی، قطعاً به ارتباط وثیق با وزراء و دولتی‌ها منوط است...

این فهم و برداشت از ناکارآمدی و کم ‌خاصیت بودن برنامه‌نویسی‌های پنجساله از منظری واقع‌گرایانه- آرمانی را ما به‌نوعی در کتاب هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه هم اعلام کرده‌ایم.امیدوار بودیم کسی به آن‌ها توجه کند که در کمال ناباوری، کسی یا نهادی در حاکمیت و دولت بدان توجهی نکرد. ما ندیدیم نوآمده‌ای از گذشته بپرسد و توشه‌ای از گذشته بیاموزد. گویی در ایران امروز، اندیشه‌ورزی‌های معطوف به اصلاح فرایندها و کارکردهای عملیاتی و اجرایی در سازمان‌های ستادی ایستاده بر صدر هم، محلی از اعراب ندارد!

اما در باب چرایی ورود ما به عرصه مدیریت، خواهش می‌کنیم به این توضیح تکمیلی توجه فرمایید.

در خلال نگارش کتاب هفتاد سال برنامه‌ریزی توسعه در ایران و به‌عنوان یکی از نتایج آن مطالعه که مبتنی بر تأمل و تفکر و در مشارکت با اهل نظر و بصیرت بوده است، ما به این نتیجه و دریافت رسیده بودیم که ابزار و مؤلفه مهمی بنام نظام اداری و مدیریت دولتی در عرصه عمومی در این کشور وجود دارد که می‌تواند تمام رشته‌های بافته‌شده نظام حکمرانی را پنبه کند یا در مقابل، تمام رشته‌ها را مستحکم کند. سوگمندانه باید اعلام کنیم که تلاش‌های چند دهه‌ای خود دولت‌ها هم برای اصلاح نظامات اداری و مدیریت تحت فرمانشان، به ثمر ننشسته است. هر رئیس دولتی آمده، ادعاهایی را مطرح نموده اما نهایتاً مدیریت دولتی ما که گویی فردگرایی در آن هژمونیک شده است، کاملاً وابسته به رئیس و فرمان دار، شخصی و شخصی‌تر شد و میوه‌ای که باید از این درخت بزرگ و پهن‌پیکر، به دست نیامد.

خوشبختانه ما تجارب عمیق تلخ و شیرینی از دولت‌های اخیر پیش چشم داریم و همه ما نهاده‌ها و ستاده‌های آن‌ها را در آزمایشگاه بزرگ دولت دیده‌ایم. به‌طور خاص همه ما می‌دانیم که جناب احمدی‌نژاد و تا اندازه‌ای جناب رئیسی هر دو مایل بودند ریل مدیریت را عوض کنند که گاه کردند، اما باز هم رخدادی خاص به‌جز در برخی فرایندها و اقدامات مثل تغییر این مدیر و آن معاون، حاصل نشد.

چرا این‌طور شد؟ چرا با همه قبض و بسط‌ها و همه حذف و برکناری‌ها و همه ریزش‌ها و رویش‌ها، اتفاقات چشمگیری شکل نگرفت و چرا دستاوردها در حدی بسیار پایین‌تر از انتظار و عموماً محدود به عمر چهارساله یا هشت‌ساله این دولت و آن دولت رخ داد و نهایتاً هم ریل‌های مدیریت عمومی، مثل قبل برقرار ماندند؟

در واقع، این مانایی گاه نومیدکننده ما را به این مطالعه کشاند.

همه اندیشمندان بر این نکته تصریح کرده‌اند که مدیریت امر مهمی است، آن هم در حکومت‌هایی چون ما که گاه مرگ و زندگی رعایا به دولت و حکومت وصل است و اثر کارگزاران دولتی در هر قله و دامنه‌ای هویدا هست. به علاوه افراد در این کشور خود سیستم هستند! به عبارتی افراد مستظهر به قدرت فردی یا اداری خویش، سیستم را به دست می گیرند.

بنابراین ما به این نتیجه رسیدیم که باید حتماً بر مدیریت ایرانیان و نظام اداری تمرکز کرد چرا که بنظر چنین فرضیه‌ای قابل صورت بندی است که ایرانیان گونه و سویه‌ای از مدیریت را دنبال می‌کنند که آن‌ها را به اینجا کشانده است.

با چنین سابقه و زمینه‌ای ما وارد یک حوزه پژوهشی پرحرف و حدیث شدیم و مایل بودیم سهم خود را به خودمان و کشورمان ادا کنیم. شاید اندکی بیشتر از دیگران، بر دانش و یافته های این حوزه موضوعی مهم بیفزاییم.

ما هر دو برای این موضوع دغدغه داشتیم و به چنین پژوهشی رغبت داشتیم. هر دو دغدغه تعالی و توسعه ایران را داشته و داریم. لذا به‌واسطه بیش از دو دهه سابقه زیست اداری، بر خود وظیفه دانستیم تا تازه‌ترین تلاشمان را برای اصلاح نظام اداری به عرصه عمومی بکشانیم و این‌گونه بود که گام در پروژه فکری اندیشه ورزی در مدیریت ایرانیان نهادیم. تکیه ما هم در مجموعه نظام اداری، عمدتاً معطوف مدیریت، کارگزاران و مدیران در این نظام است و البته مؤلفه‌های دیگری که مقدمتا ما در قالب ۴۰ مؤلفه در قالب عنوان کلی ”مدیریت ایرانیان” آن را صورت‌بندی کرده‌ایم.

منبع خبر: خبر آنلاین

اخبار مرتبط: هم احمدی‌نژاد می‌خواست ریل مدیریت را عوض کند هم رییسی/دولت سیزدهم از فرصت تاریخی برای برنامه هفتم استفاده نکرد