سکولاریزاسیون در ایران از مشروطه تا انقلاب شوم ۵۷، جلال ایجادی - Gooya News

روندهای عرفی و غیر دینی سابقه طولانی در ایران دارد. اندیشه های عقلانی و عرفی و نیز رسوم و رفتارهای عرفی در تاریخ و فرهنگ ما فراوان بووده است. فردوسی و رازی و خیام و خواجه نظام الملک طوسی و ابوریحان بیرونی نمونه های برجسته از اندیشه سیاسی ایرانشهری و تفکر عرفی و خردگرا هستند. جشن های نوروز و یلدا و مهرگان و چهارشنبه سوری همان رسم و رفتار همگانی هستند که دارای طبیعت عرفی و غیرمذهبی هستند. این عناصر فکری و اجتماعی در بسیاری موارد با عناصر دینی و پراتیک های مذهبی درهم تنیده هستند. ولی بررسی دقیق اجازه می دهد تا پدیده های دینی و عرفی را از یک دیگر تشخیص داد. سلطه گری دینی توسط اقتدارگرایان دینی در دستگاه دینی و در دستگاه قدرت سیاسی، خود را به ذهن و ناخودآگاه ایرانی تحمیل کرده و در روانشناسی ایرانیان خود را عادی سازی نموده است. در بخش یکم به سکولاریزاسیون در اروپا پرداختیم، در بخش دوم به گیتی مداری از مشروطه تا انقلاب اسلامی می پردازیم و در بخش سوم به روند گیتی مداری از 1357 تا امروز می پردازیم و ضرورت یک حکومت لائیک پس از سقوط جمهوری اسلامی را به بحث می گذاریم.

در دوران مشروطه

رساله «یک کلمه» اثر میرزا یوسف خان تبریزی مستشارالدوله در 1874 میلادی منتشر شد. مستشارالدوله در دوره ۱۸۶۶-۱۸۶۹میلادی کاردار سفارت ایران در پاریس بود. او با توجه به پیشرفت فرانسه و اروپا تلاش کرد عوامل عقب‌ماندگی جامعه ایرانی را بفهمد و در یک کلمه مهم‌ترین دلیل عدم پیشرفت ایران را نبود قانون می داند. «یک کلمه» کتابی است که در سال ۱۲۴۸ خورشیدی، یعنی ۳۶ سال پیش از انقلاب مشروطه در پاریس نگاشته می شود و در 1249 خورشیدی در تهران چاپ شد. مستشارالدوله در نگارش کتاب خود، موضع هایی از قانون اساسی فرانسه و اعلامیه حقوق بشر و شهروندی فرانسه را انتخاب می کند و می کوشد به روحانیان و مسئولان ایران نشان بدهد که این قوانین مدرن با قرآن تضادی نداشته و می‌توان مسلمان بود و قانون را پذیرفت. همانگونه که او می گوید شاه و گدا در قانون برابر می باشند. کتاب «یک کلمه» به لحاظ فضای سنگین مذهبی نمی تواند خود را از دین جدا کند ولی به لحاظ جهت گیری آن دارای جنبه سکولار می باشد.

جنبش مشروطه که از سال 1284 خورشیدی شروع و در مرداد 1288 خورشیدی با پایان حکومت محمدعلی شاه و شکست استبداد صغیر پایان یافت. در زمان ناصرالدین ایرانیان با بازرگانی و تحصیل با غرب آشنا شدند و متوجه عقب ماندگی ایران و ضرورت پیشرفت شدند. در فضای سیاسی استبدادی و دینی آن زمان و نیز در بستر عقب ماندگی و خرافه پرستی در جامعه، رخنه روزافزون فرهنگ غربی میسر شد و سکولاریزاسیون شتاب گرفت. بدون تاثیرپذیری از فرهنگ غرب و رشد افکار قانونگرایی و ظهور یک لایه اجتماعی متوسط، دستاوردهایی مانند امضا فرمان مشروطیت، تشکیل مجلس شورای ملی و قانون اساسی مشروطه امکان پذیر نبود. درهمین جنبش مشروعه خواهان مانند شیخ فضل الله نوری علیه سکولاریسم و قانون گرایی برخاستند ولی با تلاش روشنفکران و نخبگان تغییر و تحول صورت گرفت. مشروعه خواهان طرفداران احکام دینی بودند حال آنکه مشروطه خواهان با ایجاد روزنامه ها و انجمن ها و طرح خواستها جهت محدود کردن قدرت مطلقه شاه به روند سکولاریزاسیون و عرفی مدد می رساندند. نخبگانی مانند میرزا تقی خان فراهانی امیرکبیر، میرزا حسین خان سپهسالار و میرزا ملکم خان نقش برجسته ای در بیداری ایرانیان داشتند. این افراد از اروپا و دوره عثمانی سلطان سلیم سوم شاهد مدرنیزاسیون بودند. بقول احمد کسروی آثار عبدالرحیم طالبوف و زین العابدین مراغه ای و توسعه مدرسه ها در بیداری، سکولار و مدرن شدن جامعه نقش مهمی بازی کردند. بقول ادوارد براون انقلاب 1905 روسیه و ایرانیانی که در قفقاز فعالیت داشتند تاثیر مهم در انقلاب مشروطه داشتند.

مجلس شورای ملی در 14 مهر 1285 گشایش یافت و پیش نویس قانون اساسی با الگوی قانون اساسی بلژیک و فرانسه تنظیم شد. برپایه قانون اساسی مجلس به عنوان نماینده مردم مسئول و مرجع نهایی تصمیم گیری در زمینه قانون، مقررات، بودجه، وام ها، قراردادها، امتیازات بود. مظفرالدین شاه در 8 دی 1285 قانون اساسی را امضا کرد. قانونگرایی در برابر احکام الهی قرار می گرفت و مسئولیت و عقلانیت انسان را توسعه می داد.

قانون اساسی مشروطه تا هنگامیکه به مواردی مانند آیین تشکیل و ادارهٔ نشست مجلس، برگزاری انتخابات و انجمن های ایالتی شهرها می پرداخت و مستقیم با مسائل فقهی کاری نداشت، تنش و بحران نمی آفرید، ولی زمانی که قانون اساسی که از دیدگاه برخی از آیت الله ها، دربردارندهٔ اصولی متضاد با شریعت اسلام بود، دیگر برای آنها قابل تحمل نبود. جدال ریز و درشت میان اراده قانونی انسانها از یکسو و از سوی دیگر آیه ها و احکام دینی در جریان بود. در واقع قانون گرایی بیانگر سکولاریسم در جامعه است ولی رجوع به دین و احکام آن نقض سکولاریسم است. آخوند شیخ فضل الله نوری معتقد بود قانون‌گذاری توسط بشر ناقض احکام شریعت است. این آیت الله و برخی آخوندها در رقابت با آیت الله ها و آخوندهای دیگر و برای تحکیم نفوذ خود، خویشتن را «نماینده واقعی» الله معرفی کرده و قانونگرایی بیرون از دین و فقه را محکوم می نموند.

در این زمان برای نخستین بار، از ضرورت انطباق دادن قوانین مجلس با اسلام و قرآن سخن به میان آمد و به پیشنهاد و اصرار شیخ فضل‌الله، ماده‌ای در متمم قانون اساسی گنجانده شد که بر اساس آن، شورایی از علمای شیعه برای نظارت بر مصوبات مجلس و اطمینان از انطباق این مصوبات با شرع در نظر گرفته شد. متمم قانون اساسی مشروطه در ۱۰۷ اصل توسط اولین مجلس شورای ملی در مهر 1286 خورشیدی منتشر شد و هدف اعلام شده این بود که کمبودهای قانون اساسی مصوبه دیماه 1385 جبران گردد. این متمم توسط محمدعلی شاه امضا شد. اصل اول متمم قانون اساسی مشروطه می گوید «مذهب رسمی ایران اسلام و طریقه حقه جعفریه اثنی عشریه است». به موجب اصل دوم آن حداقل ۵ نفر مجتهد طراز اول در تصویب مجلس نظارت داشته تا قانون برخلاف شرع اسلام به تصویب نرسد.

در سال ۱۲۸۶ جریان ضد مشروطه، به رهبری فضل‌الله نوری فعالیت خود را شروع کرد که مخالف پارلمان و مدافع اسلام بود. اعضای این جریان به اصول قانون اساسی و متمم آن، بویژه اصولی که به برابری همهٔ گروه‌های دینی و گسترش صلاحیت دادگاه‌های غیرشرعی اشاره داشت، معترض بودند و آنها را مخالف اسلام می‌دانستند. شیخ فضل الله نوری مشروطه طلبان را «کافر» خواند و در آذر ۱۲۸۶ او از مردم خواست تا برای دفاع از اسلام در میدان توپخانه گردهم آیند.

در این دوران تاریخی با تاثیر پذیری از غرب و از پیدایش شرایط اجتماعی و فکری تازه در ایران ما با تشدید تضادها روبرو هستیم. سکولاریزاسیون و گیتی مداری میخواهد جا باز کند ولی نیروهای دینی و سنت گرا مقاومت می کنند. طبق اصل بیست و هفتم متمم قانون اساسی، قوای کشور به سه قوه مقننه، قضاییه و اجراییه تقسیم می‌شد. بنابراین قدرت سیاسی بر اساس عقلانیت تعریف می شود ولی طرفداران مذهب در پی اعمال کنترل و قدرت آسمانی هستند. نخستین حزب‌های رسمی ایران؛ حزب دموکرات و اجتماعیون اعتدالیون در سال نخست فتح تهران تشکیل می شوند. به این ترتیب مدرن سازی جامعه سیاسی فعال می شود. ولی اسلامگرایان واکنش نشان داده و طرفداران جامعه عرفی را «کافر» می خوانند و «امت» اسلامی را در برابر افراد شهروند قرار می دهند.

دین حوزه دینی را آفرید تا آخوندها بر مغزها حکومت کنند. اسلامگرایان مکتب های دینی بوجود آوردند تا نوجوانان و جوانان قرآن و روایت های ضدعلمی بیاموزند و از عنصر عقلانیت دور باشند. تمام «رسالت» اسلام از زمان تجاوز به سرزمین ایرانیان جز خرافه و خشونت و نادانی و عقب ماندگی چیز دیگری نیست. اسلام همیشه وسیله سلطه گری و تبهکاری بوده است. قرآن فقط به انجماد روانی و فکری و کشتار می رسد. از این دین هیچ روزنه امیدی باز نمی شود و هیچ مغزی با دانش و فرهنگ آشنا نمی شود. اگر در زمان قاجاریه مدرسه مدرن بوجود آمد، این پدیده نتیجه شناخت دروان روشنگری در اروپا و رشد انقلاب صنعتی و فعالیت اقتصادی در سده های ۱۸ و ۱۹ میلادی بود. خواندن قرآن و نوشتن آیه ها و آموزش احکام دینی نمی توانست کارآیی داشته باشد. نیازهای صنعت و کشاوزی و پزشکی و کشورداری می طلبید تا ادبیات و فلسفه و حساب و هندسه و علوم و اخترشناسی در تربیت جوانان مورد توجه قرار گیرد.

دبیرستان ادب در جلفای اصفهان در ۱۲۴۰ خورشیدی توسط دکتر رابرت بروس انگلیسی بنیان نهاده شد. اولین دبیرستان دخترانه، «بهشت آئین»، 30 سال پس از دبیرستان ادب بوجود آمد. کشیش آمریکایی، پرکینز، در سال 1254 در ارومیه مدرسه دیگری برپا ساخت و کشیش فرانسوی، آوژن بوره، در سال 1255 در تبریز مدرسه تازه ای بوجود آورد. مدرسه متوسطه دارالفنون به ابتکار امیر کبیر در زمان ناصرالدین شاه برای آموزش علوم مانند پزشکی و جراحی و داروسازی و فن های جدید مانند توپخانه و سوارنظام و معدن شناسی و همچنین سه زبان فرانسه و انگلیسی و روسی در تهران بوجود آمد و در ششم دیماه 1230 خورشیدی گشایش یافت. این نهاد برای تدریس رشته های مختلف آموزگاران اتریشی استخدام شدند. در این دوران در سطح ابتدائی هنوز مکتب های سنتی رایج بودند. میرزا حسن رشدیه، پس از ایجاد مدرسه رشدیه در تبریز در سال 1268، اولین دبستان را به شیوه مدرن به راه انداخت. در این دوران در شهرهای گوناگون ایران مدرسه و دبستان مدرن توسعه یافت و نسل های جدیدی بشیوه عرفی تربیت شدند.

در تمام این دوران مشروطه، در جامعه شناسی ایران متوجه می شویم که رگه ها و گرایش های سکولار خود را بشکل نهادسازی، قانونگرایی، آموزش مدرن، رشد اندیشه های قانون گرا و توسعه نقد خرافه های مذهبی، نشان می دهند. آرام آرام سنت ها سست می شوند، اعتقاد دینی با عقل گرایی در ذهن فرد همسایه می شود، ارزش های عرفی و رجوع به قانون تعمیق می شوند.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: سکولاریزاسیون در ایران از مشروطه تا انقلاب شوم 57، جلال ایجادی - Gooya News