کسی که "عبای دیکتاتور بی‌رحم" را بر دوش خواهد انداخت - Gooya News

کسی که "عبای دیکتاتور بی‌رحم" را بر دوش خواهد انداخت - Gooya News
گویا

کیش شخصیت و روش زمامداری بی‌رحمانه خامنه‌ای آن چیزی است که جانشین او باید پس از ریختن آخرین مشت خاک بر گور دیکتاتور مرده در موردش تصمیم بگیرد

مجتبی دهقانی - ایندیپندنت فارسی

چهره درهم فرورفته، صدای خش‌دار و بی‌حوصلگی در بیان؛ این‌ها را می‌توان در سخنرانی‌های دو سال گذشته علی خامنه‌ای، رهبر جمهوری اسلامی، دید و شنید. خامنه‌ای از آخرین بازمانده‌های گروهی است که در حلقه یاران روح‌الله خمینی بودند و قدرت را پس از ۵۷ در قبضه گرفتند. او که در بدو تشکیل جمهوری اسلامی، سیاستمداری کم‌فروغ و درحاشیه بود، خیلی زود با حذف و ترور رقبا، خود را به صندلی کنار خمینی رساند و در نهایت با شعبده اکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۸، به‌عنوان رهبر دوم جمهوری اسلامی معرفی شد.

حالا او ۳۴ سال است که مالک‌الرقاب قدرت در جمهوری اسلامی است اما به نظر می‌رسد‌ به‌زودی خرقه تهی خواهد کرد و مانند همه دیکتاتورهای تاریخ «جز نامی از او باقی نمی‌ماند». این همان چیزی است که خامنه‌ای در دو دهه گذشته تلاش کرد با آن در ستیز باشد. او لاجرم با مرگ نمی‌تواند هماوردی کند ولی در تلاش است تا پس از مرگ، تنها «یک نام جدید در فهرست دیکتاتورهای مرده» نباشد. از این رو برای علی خامنه‌ای، فرایند گزینش جانشین بیش از آن که با مناسبات قدرت پیوند داشته باشد، پروژه‌ای شخصی است؛ پروژه‌ای که خروجی آن باید تداوم میراث رهبری او باشد؛ بی‌ کم‌وکاست و در همان جهت.

ردپای این پروژه را در سخنرانی خامنه‌ای در اسفند ۱۴۰۲ هنگام دیدار با اعضای دوره پنجم مجلس خبرگان رهبری می‌توان به وضوح دید. او در سخنانی کم‌سابقه، مهم‌ترین وظیفه مجلس خبرگانی را که قاعدتا در گزینش رهبر کاره‌ای نخواهد بود و تنها مهر رسمی‌ آن پای قباله جانشینی خواهد خورد، چنین اعلام کرد: «مجلس خبرگان در گزینش‌ها و انتخاب‌هایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی موردغفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلمات و ثوابت است.»

خلاصه این گزاره که خطاب به اعضای خبرگان رهبری بیان شد، این است: رهبر سوم کسی خواهد بود که روش و منش مرا ادامه دهد. آنچه من کردم، نامش اصول ثابت جمهوری اسلامی است و هر کسی که خیال تجدیدنظرطلبی به سرش بزند، در آینده پس از مرگ من، جایی در قدرت نخواهد داشت.

«کنگره بیستم» در کار نخواهد بود

رهبر سالخورده جمهوری اسلامی این درس را از تاریخ فرا گرفته که تجدیدنظرطلبی جانشینان همزاد دیکتاتورها است. جوزف استالین که روزگاری نماد قدرت مطلقه در اتحاد جماهیر شوروی بود، وقتی قلبش در لحظه‌ای نامنتظر از حرکت ایستاد، به سرنوشتی دچار شد که خامنه‌ای نگران تکرار آن است. قاعدتا او هم مانند استالین با وحشت شخصی‌ از مرگ دست‌وپنجه‌ نرم می‌کند ولی وحشت بزرگ‌تر خامنه‌ای نه آن لحظه محتوم ایستادن ابدی قلب و مغزش، که بر آمدن کسی مانند نیکیتا خروشچف پس از آن است که پیکر بی‌جانش در گور گذاشته می‌شود.

مطالب بیشتر در سایت ایندیپندنت فارسی

نیکیتا خروشچف، جانشین استالین، در کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی یک سخنرانی محرمانه ایراد کرد که خیلی زود به رسانه‌های غربی راه یافت؛ یک سخنرانی احساسی که محور آن انتقاد بی‌پروا از زمامداری استالین، بی‌رحمی و کیش شخصیت او بود. سخنرانی خروشچف روندی را در اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد که بسیاری از تاریخ‌دانان آن را آغاز فروپاشی آن حکومت می‌دانند و این همان چیزی است که خامنه‌ای از تکرارش در جمهوری اسلامی می‌ترسد.

گویی همه دیکتاتورها از یک سرشت‌اند. کیش شخصیت و روش زمامداری بی‌رحمانه خامنه‌ای هم آن چیزی است که جانشین او پس از ریختن آخرین مشت خاک بر گور دیکتاتور مرده، باید در موردش تصمیم بگیرد: اینکه با انتقاد از رهبر مرده برای خود اندک اعتباری به دست آورد یا سایه رهبر مرده را بر سرش نگه دارد.

منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: کسی که "عبای دیکتاتور بی‌رحم" را بر دوش خواهد انداخت - Gooya News