اخبار ابژکتیویسم

جُنگ اصفهان: آنچه رفت، آنچه ماند

رادیو زمانه - ۲۷ مرداد ۱۴۰۱
در نگاه اوّل ممکن است به نظر آید سخن گفتن از حلقه‌ی ادبی جُنگ اصفهان، پیش از هر چیز، از یک دیرماندگی نشئت گرفته باشد. چرا که همه چیز در این باره گفته شده است: مؤسسان حلقه، اعضای دائمی و موقّتش، گروه اوّل، مشارکت کنندگان در گروه دوم، کسانی... همین جا معلوم می‌شود ارزش آن روزها «ابژکتیویسم رئالیستی» بوده است

“عُرف”؛ نقطه‌ی تلاقی اخلاق و سیاست!

کلمه - ۲۹ آذر ۱۳۹۹
چکیده :احسان شریعتی در حیات اجتماعی بشر منطقه‌ای هست که نقطه‌ی تلاقی دو سپهر «حقوق» (اصول انتزاعی) و «اخلاق» (اصول درونی ـ فردی) است و می‌توان آن‌را سنت اخلاق عملی جمعی یا «عُرف» به‌معنای موسع، شامل آداب و رسوم و.. نامید که معرّف منش و خُلق‌وخوی یک قوم است و... مشکل از آنجا پیدا می‌شود که «تفکیک عقلانی سپهرها» در عصر مُدرن، از سویی «حاکمیت» دولت را بتدریج مطلق می‌سازد و از دیگر سو به اتمیزاسیون جامعه‌ی مدنی بیانجامد و موجب جهشی کیفی ناشی از فروپاشی جامعه طبقاتی کاپیتالیستی به جامعه‌ی توده‌ای و تبدیل نظام احزاب به اقتدارگرایی تک‌حزبی که جملگی از نتایج نهایی انشقاق و شکاف میان انسان و هستی، انسان و قدسی، و انسان و انسان است و (پیامد غایی سوبژکتیویسم و واژگون شدنش در ابژکتیویسم ابزاری)، و ازهم‌گسیختگی «کلیّت زیبای» نظم اخلاقی جمعی (یونانی باستان) و در انتها به روان‌گسیختگی (اسکیزوفرنی) در اخلاق سیاسی می‌انجامد و به‌جای آن تمامیت انواع تمام‌خواهی‌های راست و چپ‌(نمای) افراطی (از امپریالیسم و برده‌داری تا توتالیتاریسم‌های می‌نشیند
عُرف؛ نقطه‌ی تلاقی اخلاق و سیاست!
خبر آنلاین

عُرف؛ نقطه‌ی تلاقی اخلاق و سیاست!

خبر آنلاین - ۲۸ آذر ۱۳۹۹
می‌توان آن‌را سنت اخلاق عملی جمعی یا «عُرف» به‌معنای موسع، شامل آداب و رسوم و.. نامید که معرّف منش و خُلق‌وخوی یک قوم است و یونانیان آن‌را «اتوس» می‌نامیدند و به‌زبان هگلی و در نظام او Sittlichkeit ( mores, moeur، آداب‌ورسوم،شیوه‌های عمل و رفتار اخلاقی هنجاری ـ ارزشی، و عُرف)... مشکل از آنجا پیدا می‌شود که «تفکیک عقلانی سپهرها» در عصر مُدرن، از سویی «حاکمیت» دولت را بتدریج مطلق می‌سازد و از دیگر سو به اتمیزاسیون جامعه‌ی مدنی بیانجامد و موجب جهشی کیفی ناشی از فروپاشی جامعه طبقاتی کاپیتالیستی به جامعه‌ی توده‌ای و تبدیل نظام احزاب به اقتدارگرایی تک‌حزبی که جملگی از نتایج نهایی انشقاق و شکاف میان انسان و هستی، انسان و قدسی، و انسان و انسان است و (پیامد غایی سوبژکتیویسم و واژگون شدنش در ابژکتیویسم ابزاری)، و ازهم‌گسیختگی «کلیّت زیبای» نظم اخلاقی جمعی (یونانی باستان) و در انتها به روان‌گسیختگی (اسکیزوفرنی) در اخلاق سیاسی می‌انجامد و به‌جای آن تمامیت انواع تمام‌خواهی‌های راست و چپ‌(نمای) افراطی (از امپریالیسم و برده‌داری تا توتالیتاریسم‌های می‌نشیند