اخبار درختان بید

قاچاقچیان درختان بید در ازنا دستگیر شدند

باشگاه خبرنگاران - ۱۴ مرداد ۱۴۰۰
به گزارش  گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از خرم آباد، رئیس پناهگاه حیات وحش سفید کوه ازنا گفت: ماموران یگان حفاظت پناهگاه حیات وحش سفید کوه ازنا حین گشت و کنترل در حوزه استحفاظی، دو خودرو حامل چوب قاچاق درخت بید را توقیف کردند. قنبر زاده گفت: صاحبان این خودرو‌ها که حامل...
شناسایی عامل قطع درختان بید جنگلی در اراضی ملی سپیدان
باشگاه خبرنگاران

شناسایی عامل قطع درختان بید جنگلی در اراضی ملی سپیدان

باشگاه خبرنگاران - ۲۲ آبان ۱۳۹۹
با تلاش به موقع نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی شهرستان سپیدان متخلف قطع درختان بید جنگلی در اراضی ملی رودشیر این شهرستان شناسایی و دستگیر شد. به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز،  سید عبداله بحرینی سرپرست اداره منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان سپیدان،گفت: در پی دریافت گزارشات دوست داران... با تلاش به موقع نیروهای یگان حفاظت منابع طبیعی شهرستان سپیدان متخلف قطع درختان بید جنگلی در اراضی ملی رودشیر این شهرستان شناسایی و دستگیر شد
مهار آتش در اراضی شامات حاشیه رود ارس
ایسنا

مهار آتش در اراضی شامات حاشیه رود ارس

ایسنا - ۲۰ دی ۱۴۰۲
ایسنا/آذربایجان شرقی رئیس پارک ملی ارسباران از مهار آتش در اراضی شامات حاشیه رود ارس داخل منطقه حفاظت شده ارسباران توسط نیروهای واکنش سریع یگان حفاظت محیط زیست خبر داد. حاتم شیرچنگ با حضور در این عملیات اطفاء حریق در گفت‌وگو با خبرنگاران اظهار کرد: مطابق گزارش دوست‌داران محیط... در این آتش‌سوزی حدود ۲ هکتار از اراضی شامات طعمه حریق گردیده و درختان بید، سنجد، گز، تمشک، نارون و گیاهان علفی یک‌ساله و چندساله مانند نی و لویی و
گران‌ترین آثار هنری سال را بشناسید
ایسنا

گران‌ترین آثار هنری سال را بشناسید

ایسنا - ۹ دی ۱۴۰۲
فهرست گران‌ترین آثار هنری فروخته‌شده در سال ۲۰۲۳ درحالی منتشر شده است که رقم کلی ۱۰ اثر گران فروخته‌شده امسال در مقایسه با سال گذشته با کاهش مواجه شده است. به گزارش ایسنا و به نقل از آرت‌نیوز، در سال ۲۰۲۰، تنها دو مورد از ۱۰ اثر هنری گران‌قیمت... «تالاب نیلوفرهای آبی» (۱۹۱۹) اثر «کلود مونه» ۷۴ میلیون دلار  این نقاشی «برکه نیلوفرهای آبی»‌ نام دارد و بر روی بومی با عرض دو متر خلق شده است و همچون سایر نقاشی‌های این مجموعه بازتاب‌های نور بر آب، نیلوفرهای آبی و درختان بید را به تصویر می‌کشد
شاهکار نقاشی پس از چند دهه راهی حراجی می‌شود
خبر آنلاین

شاهکار نقاشی پس از چند دهه راهی حراجی می‌شود

خبر آنلاین - ۱۳ آبان ۱۴۰۲
یکی از تابلوهای نقاشی که «کلود مونه»‌، استاد چیره‌دست فرانسوی سبک امپرسیونیسم خلق کرده است و از سال ۱۹۴۸ میلادی در مجموعه‌های هنری خصوصی دست به دست شده است، با قیمت تخمینی ۳ میلیون یورو معادل ۳.۲۲ میلیون دلار در مه جاری میلادی در حراجی واقع در پاریس ارائه... این تابلو نقاشی منظره که «درختان بید، ژیورنی»(Les Saules, Giverny) نام دارد، در سال ۱۸۸۶ میلادی توسط این هنرمند خلق شد، درحالی در بازار هنر فرانسوی ارائه می‌شود که در سال‌های اخیر نقاشی‌های این هنرمند در بازار هنر فرانسه بسیار کمیاب شده‌اند
این نیلوفرها پرطرفدارند
ایسنا

این نیلوفرها پرطرفدارند

ایسنا - ۱۲ آبان ۱۴۰۲
«کلود مونه»‌ به عنوان نقاش پیشگام سبک امپرسیونیسم و هنرمند چیره‌دست هنر مدرن را بیشتر به دلیل خلق تابلوهای نقاشی در قالب مجموعه به ویژه مجموعه مشهور «نیلوفرهای آبی» می‌شناسیم. نقاشی‌های این هنرمند با موضوع نیلوفرهای آبی همواره در حراجی‌ها مورد توجه قرار گرفته و به قیمت‌های قابل‌توجهی به... این نقاشی «برکه نیلوفرهای آبی»‌ نام دارد و بر روی بومی با عرض دو متر خلق شده است و همچون سایر نقاشی‌های این مجموعه بازتاب‌های نور بر آب، نیلوفرهای آبی و درختان بید را به تصویر می‌کشد
«محفل شعر عروج» برگزار شد
خبرگزاری مهر

«محفل شعر عروج» برگزار شد

خبرگزاری مهر - ۱۴ خرداد ۱۴۰۲
به گزارش خبرگزاری مهر، به مناسبت فرا رسیدن سالروز رحلت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، «محفل شعر عروج» با همکاری معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب و ادبیات ایران، شنبه (۱۳ خردادماه ۱۴۰۲) در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد. در بخش ابتدایی... * رضا اسماعیلی «امام، آنکه دلش چشمه‌سار معنا بود تمام زندگی‌اش یک قیام زیبا بود نگاه شرقی او چلچراغی از رؤیا به سقف شب‌زده مشرق معما بود دلش مترجم آواز روشن خورشید لبش مُفسر لبخند صبح فردا بود دو چشم روشن او یک دوبیتی زیبا درون دفتر احساس سرخ گل‌ها بود دلش انار ترَک خورده پر از آتش گدازه‌های دلش دانه دانه پیدا بود تمام زندگی‌اش بوی سادگی می‌داد کسی به سادگی او نبود، آیا بود؟ دوباره آمد و آئینه را تبسم کرد امام آینه‌های بهارسیما بود کسی به پینه دستان ما نمی‌خندید امام حامی ما پا برهنگان، تا بود قسم به چشمه ز چشمان او نشد سیراب دلم که عاشق آن بیکرانه دریا بود شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد غروب او چو طلوعش قشنگ و زیبا بود» * محمدرضا سهرابی‌نژاد (شعر نخست) «مست از می مینای الستی ای مرد از نسل خلیل حق‌پرستی ای مرد تا نغمه توحید جهانگیر شود بت‌های زمانه را شکستی ای مرد!» (شعر دوم) «گلویم را غمی سنگین فشرده دلم مثل شقایق زخم خورده به رویش جامه ابری کشیدند بمیرم من! مگر خورشید مرده؟!» (شعر سوم) «در سینه دلسوخته جز آه نباشد بی آه کسی را به خدا راه نباشد گلبانگ دلاویز اذان را اثری نیست در گوش سحرخیز گر آگاه نباشد محرم شود آن مجرم، اگر دست درازش از دامن پر مهر تو کوتاه نباشد فانوس نیرزد به پشیزی چو شبانگاه در کوچه پرپیچ و خمی چاه نباشد خورشید چه‌سان جلوه کند در شب تاریک در چرخ اگر آینه ماه نباشد از داغ جگرسوز تو بی‌شک به لب مرگ خورشید جهانتاب، به‌جز آه نباشد» * حجت‌الاسلام والمسلمین سید سلمان علوی «ای انقلاب سبز زمین، ربنای تو وی التهاب سرخ زمان، اشک‌های تو ای سجده‌ات قیام، طواف تبر به دوش ای بندگی تمام تو و ماجرای تو قرآن بخوان و شوکت شب را به هم بزن ای رایت حماسی عرفان، ردای تو بنویس خون که غوطه زنم در برابرت بنویس جان که جامه درم در هوای تو آغاز انتظار، طلوع تمام توست وان شیوه‌های شرقی صبح‌آشنای تو حالی نوید نفحه موعود می‌رسد زان اقتدار ریخته در اقتدای تو ما را پیمبری است که بعد از تو مانده با میراثی از صدای تو و ردّ پای تو در گل نشسته فتنه‌ی فرعون و قصه‌ای‌ست طغیان آب‌های جهان را عصای تو ما با پر ولایتی از جنس العجل پرواز کرده‌ایم به دولت‌سرای تو حالا هوا، هوای تو… ای صبح منتظر ماییم و آستانه‌ی کهف الورای تو» * محمود اکرامی‌فر «ای که آئینه تماشای تو را کم دارد کوچه آواز قدم‌های تو را کم دارد خاک همخانه خورشید شود، اما حیف چند سالی‌ست که جا پای تو را کم دارد سنگ هم لایق پروانه شدن هست، ولی نفس گرم مسیحای تو را کم دارد ابر تا خاک کف پای شهیدان گردد نمی از غیرت دریای تو را کم دارد عشق، این لطف خداداد پس از رفتن تو آفتابی است که فردای تو را کم دارد ما که در سایه خورشید تو هستیم، اما شب، نماز تو، دعاهای تو را کم دارد در نبود تو گل صحبت مردم این است کوچه آواز قدم‌های تو را کم دارد» * مبین اردستانی (شعر نخست) «دنیا بدهکارست تا دنیاست به این دل بی آینه تنها دیروزهای بی تو فرسودن امروزهای بی تو بودن را دیروزهامان بی تو لب تشنه امروزهامان بی تو جان بر لب خورشیدی و دیروز و امروزم بی تو برایم دیشب و امشب طومار تنهایی و غم هستند هر شب به هم پیچیده ی دردند این کوچه‌های بی تو سرگردان تا صبح دنبال تو می‌گردند دلخوش به ماهم در شب شبهه دلخوش به ماهم در شب تردید ماهت غریب افتاده در برکه کی می‌رسد صبحی که برگردید؟» (شعر دوم) نشست خستگی‌اش را تکاند روی درخت شکسته پرهایش را نشاند روی درخت پرنده از دل مجروح و حال رنجورش چه‌ها که برایم نخواند روی درخت دم غروب که شد با نسیم آوازش پرنده‌های جهان را کشاند روی درخت هوای لانه خود کرد و بالهایش را ز گرد و رنگ تعلق تکاند روی درخت پرنده بود، رها بود، مثل ما که نبود پرنده‌تر شد و پر زد و نماند روی درخت» * علیرضا قزوه «پیوسته مرگ پیش نگاهش چو عید بود نامش سپید باد که راهش سپید بود هم قفل شوم وحشت شب را شکست و هم دروازه بهشت خدا را کلید بود هم آن شگفت گوشه چشمی به تاک داشت هم سایه‌ای برای درختان بید بود عرفات عاشقانه عین‌القضاتی‌اش شیرازه بند لمعه شیخ شهید بود آن مرد پیش از آنکه بمیرد به عرش رفت آن مرد پیش از آنکه بمیرد، شهید بود» * حمیده پارسافر «نشسته غم به تماشای آسمان، بی تو غبار می‌وزد از متن کهکشان بی تو چگونه گریه نبارد به گونه‌های زمین چگونه نور دهند این ستارگان بی تو دلم شبیه جماران بی تو دلگیر است گرفته نای مرا بغض بی امان بی تو قسم به روح بلندت، به یادِ جاویدت که غم نمی‌رود از خاطراتمان بی تو چگونه سرخ نبارد دلی که دلتنگ است چگونه می‌شود ای خوبِ مهربان، بی تو؟» * سید وحید سمنانی «صدای عبور تو را کوچه باور ندارد زمین در عطش مرده و سایه‌گستر ندارد شکوه تو در آینه می‌تراود، ولی آه! دل من شکسته‌ست و تصویر بهتر ندارد ترک می‌خورد طرح بغض زمین در شب شک عطش می‌شود سیل اشکم و آخر ندارد و پرسیدم از آسمان، «ناگهان او چرا رفت؟» - چرا رفت؟ گفتم که، اینجا کبوتر ندارد اقاقی شکوفا شده سایبان نگاهش ولی کوچه دیگر درخت تناور ندارد» * پروانه نجاتی «بر من ببار ای عطش باستانی‌ام من تشنه‌کام بارقه‌ای آسمانی‌ام روز گذشت قافله عشق از این دیار بر دامنش نشست غبار جوانی‌ام تا در دلم دمیده شد آن روح اعتقاد گم شد در آستان حضورش نشانی‌ام نامش طلوع صبح و سلامی دوباره بود اینک هلاک آن نفس آسمانی‌ام چشمش طلایه‌دار بهاری شکفته بود بر شاخه‌های بی‌بر و خشک خزانی‌ام ای روح جاودانه این قرن، کیستی کاینگونه در مدار خدا می‌کشانی‌ام با واژه‌های معنوی خویش روز و شب از گرد و خاک بی‌خبری می‌تکانی‌ام رفتی و داغ عشق تو در دل نشسته است سر باز کرده بعد تو زخم نهانی‌ام عصر تو روزگار بلوغ شهادت است مرد حماسه، مرد خطر، جاودانی‌ام» * غلامرضا کافی «مهین یادگارا زمین را زمان را بلندا نگارا همین را هم آن را بلندا نگارا مهین یادگاری تو این خاک خونرنگ غیرت نشان را زهی صیت نامت ز عالم فراتر زهی عطر یادت گرفته جهان را حنیف مقدم خلیل معاصر که در هم شکستی ستمکارگان را تو زنجیر زجر زبونان بریدی هم از یاوه گویان بریدی زبان را سر سرکشان را به چنبر کشیدی که گردن شکستی تو گردن کشان را ستم می‌گریزد ز درگاهت آری که درخاک غلتیده آن آستان را صلابت تو از کوه داری؟ زهی سهو که کوه از تو دارد شکوه گران را هم از شانه‌های تو دارد نشانی اگر صخره بر خود نبیند تکان را گره خورده با دین چنان صیت نامت که فریاد تو یاد آرد اذان را سلاح تو ایمان قرین تو قران بریدی امان شاه صاحبقران را نه تیغ و نه ترگ و نه هی‌های لشکر نه در کف گرفتی عنان وسنان را نه اسبان تازی ز جیحون جهاندی نه تسخیر کردی قلاع فلان را نه بازو شکستی نه بارو گشودی نه در بند کردی فلان خاندان را نه تاج زمرد نه تخت زبرجد نه بر تن قبا دوختی پرنیان را چه کردی که این خیل مشتاق محروم به درگاه تو تحفه آورد جان را حکومت به دل‌ها مرام شما بود که لرزاند تا بن دل حاکمان را زهی فکر وتدبیر پیرانه ی تو که در شورش آورد خیل جوان را بزرگا اماما تو را دوست داریم و هم نزهت نهضت جاودان را گران بود داغ تو بر خلق زیرا گرفتی تو از خلق خواب گران را تو گفتی به اعجاز کشف و شهودت که اسلام گیرد کران تا کران را زمان چشم دارد به آن روز موعود تماشای موعود صاحب زمان را که خاک از فراوانی سبزه و گل خجالت دهد باغسار جنان را جهان از تماشای او گر بگیرد بسوزاند از غمزه‌ای کهکشان را ببخشد به یعقوب‌ها چشم بینا بگیرد ز ایوب‌ها امتحان را بسی راز ناگفته را سر گشاید بشوید هم از گرگ کنعان دهان را بزرگا اماما تو را دوست داریم و آن انقلاب بزرگ جهان را!»

عشقی که عاقبت، ثمرش انقلاب شد

باشگاه خبرنگاران - ۱۳ خرداد ۱۴۰۲
به مناسبت فرا رسیدن سالروز بزرگداشت بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، «محفل شعر عروج» با همکاری معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانه کتاب و ادبیات ایران، در سرای کتاب خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.  شاعران انقلاب خود را فرزندان امام (ره) می‌دانند در...‌ای صبح منتظرماییم و آستانه‌ی کهف الورای تو» * محمود اکرامی‌فر«ای که آئینه تماشای تو را کم داردکوچه آواز قدم‌های تو را کم دارد خاک همخانه خورشید شود، اما حیفچند سالی‌ست که جا پای تو را کم دارد سنگ هم لایق پروانه شدن هست، ولینفس گرم مسیحای تو را کم دارد ابر تا خاک کف پای شهیدان گردد‌نمی‌از غیرت دریای تو را کم دارد عشق، این لطف خداداد پس از رفتن توآفتابی است که فردای تو را کم دارد ما که در سایه خورشید تو هستیم، اماشب، نماز تو، دعا‌های تو را کم دارد در نبود تو گل صحبت مردم این استکوچه آواز قدم‌های تو را کم دارد» * مبین اردستانی (شعر نخست)«دنیا بدهکارست تا دنیاستبه این دل بی آینه تنها دیروز‌های بی تو فرسودنامروز‌های بی تو بودن را دیروزهامان بی تو لب تشنهامروزهامان بی تو جان بر لب خورشیدی و دیروز و امروزمبی تو برایم دیشب و امشب طومار تنهایی و غم هستندهر شب به هم پیچیده‌ی دردند این کوچه‌های بی تو سرگردانتا صبح دنبال تو می‌گردند دلخوش به ماهم در شب شبههدلخوش به ماهم در شب تردید ماهت غریب افتاده در برکهکی می‌رسد صبحی که برگردید؟» (شعر دوم)نشست خستگی‌اش را تکاند روی درختشکسته پرهایش را نشاند روی درخت پرنده از دل مجروح و حال رنجورشچه‌ها که برایم نخواند روی درخت دم غروب که شد با نسیم آوازش پرنده‌های جهان را کشاند روی درخت هوای لانه خود کرد و بالهایش راز گرد و رنگ تعلق تکاند روی درخت پرنده بود، رها بود، مثل ما که نبودپرنده‌تر شد و پر زد و نماند روی درخت» * علیرضا قزوه«پیوسته مرگ پیش نگاهش چو عید بودنامش سپید باد که راهش سپید بود هم قفل شوم وحشت شب را شکست و همدروازه بهشت خدا را کلید بود هم آن شگفت گوشه چشمی به تاک داشتهم سایه‌ای برای درختان بید بود عرفات عاشقانه عین‌القضاتی‌اششیرازه بند لمعه شیخ شهید بود آن مرد پیش از آنکه بمیرد به عرش رفتآن مرد پیش از آنکه بمیرد، شهید بود» * حمیده پارسافر«نشسته غم به تماشای آسمان، بی توغبار می‌وزد از متن کهکشان بی تو چگونه گریه نبارد به گونه‌های زمینچگونه نور دهند این ستارگان بی تو دلم شبیه جماران ِ بی تو دلگیر استگرفته نای مرا بغض بی امان بی تو قسم به روح بلندت، به یادِ جاویدتکه غم نمی‌رود از خاطراتمان بی تو چگونه سرخ نبارد دلی که دلتنگ استچگونه می‌شود‌ای خوبِ مهربان، بی تو؟» * سید وحید سمنانی«صدای عبور تو را کوچه باور نداردزمین در عطش مرده و سایه‌گستر ندارد شکوه تو در آینه می‌تراود، ولی آه!دل من شکسته‌ست و تصویر بهتر ندارد ترک می‌خورد طرح بغض زمین در شب شکعطش می‌شود سیل اشکم و آخر ندارد و پرسیدم از آسمان، «ناگهان او چرا رفت؟»- چرا رفت؟ گفتم که، اینجا کبوتر ندارد اقاقی شکوفا شده سایبان نگاهش

گیلان؛ گنجینه طبیعت، هنر و تمدن

باشگاه خبرنگاران - ۴ فروردین ۱۴۰۲
صنایع دستی آثار و تولیدات برگرفته از فرهنگ، هنر ، بینش و ذوق مردم هر منطقه است که تمام مراحل ساخت آن‌ها با دست و ابزار‌های دستی انجام می‌شود. در ساخت این صنایع از مواد اولیه بومی آن محل استفاده می‌شود و همه، آن کالا را نشانی برای معرفی... وجه تسمیه «مروار بافی» از نام گونه‌ای از درختان بید است
۲ میلیارد تومن جهت اتمام عملیات آبخیزداری در اشنویه هزینه شد
خبرگزاری دانشجو

۲ میلیارد تومن جهت اتمام عملیات آبخیزداری در اشنویه هزینه شد

خبرگزاری دانشجو - ۲۳ بهمن ۱۴۰۱
به گزارش گروه استان‌ها خبرگزاری دانشجو، مصطفی چترآذر رییس اداره منابع طبیعی و آبخیزداری اشنویه گفت: عملیات آبخیزداری در حوزه آبخیز «سه کانی» در قالب عملیات مکانیکی احداث سازه‌های ملاتی در فاز سوم از محل اعتبارات ملی ردیف محرومیت زدایی به اجرا در آمده است.   وی اضافه کرد:... متخلف طی مدت اخیر و شبانه اقدام به قطع اشجار جنگلی (بید) ‌در حاشیه رودخانه‌های شهرستان کرده و در عین قطع و بارگیری درختان بید در مسیر رودخانه گدار دستگیر شد