قسمت دویست و یازده آپارتمان بی‌گناهان

پندار - ۳ آبان ۱۴۰۱

   سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و یازده 211Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۱

آپارتمان بی گناهان

۶۱-۳

آن شب مراسم خواستگاری بایرام از اوکشان است و و خان و نریمان پنهانی حکمت را به خانه ممدوح می برند چون اوکشان گفته بدون حضور حکمت بله را نمی گوید. حکمت اول می گوید اوکشان را به بایرام نمی دهد اما وقتی اوکشان می گوید دیگر غذاهای مورد علاقه حکمت را برایش درست نمی کند حکمت از ترس فورا بله را می گوید. اسات می خواهد خبر بارداری گلبن را به همه بدهد اما گلبن حرف را عوض می کند و اسات ناراحت می شود.

شب ناجی به صفیه که بی وقفه در حال نظافت است می گوید: «برای هر روزی که تنهات گذاشتم ازت عذر می خوام. حالم خوبه. دیگه نباید بترسی.» او دستش را به طرف صفیه دراز می کند.

"حکمت اول می گوید اوکشان را به بایرام نمی دهد اما وقتی اوکشان می گوید دیگر غذاهای مورد علاقه حکمت را برایش درست نمی کند حکمت از ترس فورا بله را می گوید"صفیه یک قدم به سمت او برمیدارد اما حسیبه توی گوشش زمزمه می کند: «اگه فلج بشه چی؟» و او دستش را عقب می کشد.

فردا صفیه با دیدن یک پر پرنده که روی پیانو افتاده عصبی می شود و تصمیم می گیرد در اتاق را ببندد. تحمل ناجی تمام می شود و می گوید: «بسه دیگه! داری هم ما رو هم خودت رو اذیت می کنی. باید درمان بشی. نمی تونم وایسم و اینو تماشا کنم.» صفیه قبول نمی کند و ناجی می گوید: «تا وقتی درمان رو قبول نکنی تا وقتی نتونم مثل شوهرت وارد این خونه بشم برنمی گردم. خیلی دوستت دارم صفیه ولی دلم طاقت نداره.

ما داریم بهت بدی می کنیم.» و از آنجا می رود. خیال حسیبه فورا ظاهر می شود و می گوید: «بهتر. بذار بره. اگه دوستت داشت نمی رفت.» با رفتن ناجی انگار دنیا روی سر صفیه خراب می شود.

یک هفته می گذرد و صفیه هر شب به انتظار ناجی یک لباس خواب روی تخت او می گذارد. اما ناجی برنگشته است.

"اسات می خواهد خبر بارداری گلبن را به همه بدهد اما گلبن حرف را عوض می کند و اسات ناراحت می شود.شب ناجی به صفیه که بی وقفه در حال نظافت است می گوید: «برای هر روزی که تنهات گذاشتم ازت عذر می خوام"گل ها پژمرده شده اند. صفیه دیگر نمی تواند چیزی را تمیز کند و همه اشیای خانه را با مشما می پوشاند و هر روز در یک اتاق را می بندد. او حتی دیگر نمی تواند به حمام برود و هر روز آشفته تر می شود.

خان سراغ ناجی می رود و از او می خواهد به خانه برگردد چون حال صفیه خوب نیست اما ناجی می گوید تا صفیه درمان را قبول نکند برنمی گردد. خان می گوید: «چطور می تونی انقدر بی رحم باشی و ازش بگذری؟» ناجی می گوید: «کسی که ازش نمی گذره منم. شمایید که تسلیم شدید.

من دارم به خاطرش می جنگم. دوری ازش داره نابودم می کنه. گاهی برای بالا رفتن باید از ریشه زد.» خان می گوید: «نباید از تو اون زیرزمین می آوردم بیرون. اون موقع قرار بود نباشی الان هم نیستی.»

اوضاع خانه هر روز بدتر می شود. حال صفیه هم همینطور.

"نمی تونم وایسم و اینو تماشا کنم.» صفیه قبول نمی کند و ناجی می گوید: «تا وقتی درمان رو قبول نکنی تا وقتی نتونم مثل شوهرت وارد این خونه بشم برنمی گردم"صفیه دیگر زباله ها را توی اتاق سابق گلبن نگه می دارد. بعد از مدتی در آشپزخانه را هم می بندد و حکمت و نریمان را به خانه گلبن می فرستد. خان صفیه را جلوی عکس خانوادگیشان می برد و می گوید: «ما خوشبخت بودیم. به خودت بیا. بدون تو این خانواده از بین میره.» اما صفیه تصویر مادرش را هم توی عکس در کنار خودشان می بیند.

خان به در خانه جیلان می رود تا از او کمک بخواهد اما جیلان می گوید کمرد دیگری در زندگی اش هست.

او بعد از رفتن خان در آغوش بارکین گریه می کند و می گوید: «چیزی که گفتم برای نفرتش از من کافی بود. دیگه برنمی گرده!»

صفیه مدت هاست تنهاست و چیزی جز شیر نمی خورد. او دیگر نمی تواند به حمام برود و به هیچ کس اجازه نزدیک شدن را نمی دهد. فقط خان کنارش مانده است.

بعد از دوماه حمام پر از ظرف های کثیف شده و اتاق گلبن پر از کیسه های زباله.

"اگه دوستت داشت نمی رفت.» با رفتن ناجی انگار دنیا روی سر صفیه خراب می شود.یک هفته می گذرد و صفیه هر شب به انتظار ناجی یک لباس خواب روی تخت او می گذارد"صفیه دیگر نمی تواند کثیفی و خارش بدنش را تحمل کند و به حمام می رود و با یاد نوازش های ناجی موهایش را قیچی می کند. در همین موقع گلبن وارد خانه می شود و با دیدن خواهرش وحشت می کند و به طرف او می رود تا مانعش شود اما صفیه او را هل می دهد و نقش زمین می کند.

گلبن با گریه و سراسیمه وارد اتاق قرمز می شود و به خان دکتر که نگران شده می گوید: «به دادم برسید. خواهرم داره می میره. التماستون می کنم نجاتش بدید.»

آن روز وقتی در خانه به صدا در می آید و صفیه آن را باز می کند دکتر را می بیند که با لبخند و مصمم آنجا ایستاده و با تردید به او خیره می شود.

قسمت بعدی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و دوازده ۲۱۲ قسمت قبلی - سریال آپارتمان بی‌گناهان قسمت دویست و ده ۲۱۰ Next Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۲ Previous Episode - Apartemane Bi Gonahan Serial Part ۲۱۰.

منابع خبر

اخبار مرتبط

پندار - ۲۰ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
پندار - ۱۷ فروردین ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۳ شهریور ۱۴۰۱
رادیو زمانه - ۱۹ آذر ۱۳۹۹