هفتاد و دو شمع به احترام واژهها
تعداد بازدیدها: ۱۲ شیما حقیقی: سیام اردیبهشتماه، سالروز تولد احمدرضا احمدی است. شاعری که دوستان و دوستدارانش، علاوهبر آثارش، شخصیت و بزرگواری او را نیز میستایند. اولین کتاب احمدرضا احمدی در ۲۰ سالگی با یاری دوستانش به اسم طرح منتشر شد و پس از آن سالها، آثارش در زمینه شعر و ادبیات کودک جایگاهی خاص و ویژه به او و آثارش داد. بهتر از آنکه ما درباره او بنویسیم، این است که سراغ دوستان و همکارانش برویم تا از احمدرضا احمدی صحبت کنند و در آستانه ۷۲ سالگیاش از او بگویند، گروهی از خودش گفتند و گروهی برای خودش. فراتر از ارزشهای بیتردید محمد علی سپانلو: سلام به تعجب که گلکاری ابتدای قریه بود...
"شاعری که دوستان و دوستدارانش، علاوهبر آثارش، شخصیت و بزرگواری او را نیز میستایند"بیدرنگ و بدون امضا احمدرضا احمدی را به یاد میآوریم. و این درست است که در نخستین برگهای ورودش به جهان شعر فارسی، همین حس -حس شگفتزدگی- اثر او را مشخص میکرد؛ چند لحظه تعجب و سپس چراغها در روح آدمی روشن میشود. چه کسی جز او میتواند این همه به ظاهر ساده و بدیهی حرف بزند و در عین حال تقلیدناپذیر باشد؟ اه چه سبک بود پاییز/ من و ساعتم زیر باران زرد خفته بودیم/ تنها قلبم بیدار بود و کار میکرد... نیم قرن پیش در سالهای میانی مدرسه دارالفنون احمدرضا به سراغم آمد و یادآور شد که در سال دوم ابتدایی مدرسه ادب همکلاس بودهایم. من شکلی مبهم از کودکی خوشلباس اما گوشهگیر را باز میدیدم که لابد ربطی به جوان خوشقیافه، شوخ و آتشپاره سالیان بعد نداشت.
سپس در پایان دبیرستان ما دو نفر همراه چند نفر از نویسندگان نوپایی که اندک آوازهای بلند یافتند، گروه هنری «طرفه» را برساختیم. دیری نپایید که ما نیز با همه تفاوت سبک و نوع نگاه به ادبیات، جزو برگزیدگان نسل خویش در دهه ۴۰ نامبردار شدیم. البته مسیر احمدرضا دشوارتر بود، چراکه یکسره خلاف جریانپسند روزگار شنا میکرد. حتی امروز نیز نمیتوان به قطع و یقین گفت که چرا اثر احمدرضا به دلها مینشیند؛ چون مسلم میدانم که نه به خاطر حسن غریب و معنی بیگانه در واژگان اوست، نه به خاطر تهرنگ فلسفی یا طنز عمیقی که غمنامه را در اثرش متعادل میکند و نه به دلیل هذیانهای هنریاش، که مقلدان او را به پرت و پلا میافکند؛ اثر احمدرضا دلنشین است چون فراتر از این ارزشهای بیتردید که نام بردم، شعر احمدرضا از نوعی طلسم، نوعی جادو یا سحر حلال سرچشمه میگیرد که در تمام شعرهای خوب دنیا وجود دارد. همراه شما آرزو دارم که قلبش همچنان بیدار باشد و آفتاب خود را به تاریکیهای زمانه ما بیفشاند.
"اولین کتاب احمدرضا احمدی در ۲۰ سالگی با یاری دوستانش به اسم طرح منتشر شد و پس از آن سالها، آثارش در زمینه شعر و ادبیات کودک جایگاهی خاص و ویژه به او و آثارش داد"همان آفتابی که آواز مردم ایران را میشناسد و ستایشگر زیبایی و آزادگی او است. من نیز با یادآوری این سطرهای احمدرضا احمدی، به رفیق دیرینهام درود میفرستم. آوازت آفتاب را از مه به روشنایی ترجمه خواهد کرد آواز مردمان را خواهد شناخت آنها را تقلید خواهد کرد و آنها را نخواهد شکست * متنی که سپانلو در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۹۰ نوشت و هم در اختیار فرهیختگان قرار داد و هم روانه مراسم بزرگداشت احمدرضا احمدی در بندرعباس شد. تجلیلشدهترین شاعر زنده ۳۰ سال گذشته آیدین آغداشلو: دوستی دیرین من و او عمری ۵۰ ساله دارد و از آغاز راهش، در همان سالها، نوشتم که شاعری متولد شده که جهان را به گونهای خاص خود میبیند و تعریف میکند. هنوز هم همان است و ترنم مداوم و بیوقفه او پیمان همیشگیاش با شاعری را همچنان محکم و یکسره نگاه داشته است.
احمدرضا احمدی این شایستگی و بخت بلند را داشته است که تجلیلشدهترین شاعر زنده ۳۰ سال گذشته ما باشد. که حتی کسانی که از مبحث و معنای شاعری دور بودهاند، او را میشناسند و محترم میدارند. هر کتابی که از او منتشر میشود، در مدت کوتاهی نایاب میشود و مجموعه اشعارش، بیاغراق، به چند هزار صفحه میرسد. رمز این محبوبیت را جز در حس غنی و جستوجوگری و پیشگامی و شاعرانهگیاش، باید در فروتنی بیحد او سراغ گرفت که بیهیچ افاده و ادایی، همیشه مردم را سخت دوست داشته و میپاید. و میدانم تا سالهای دراز اینچنین خواهد ماند و اینچنین خواهد برود.
"بهتر از آنکه ما درباره او بنویسیم، این است که سراغ دوستان و همکارانش برویم تا از احمدرضا احمدی صحبت کنند و در آستانه ۷۲ سالگیاش از او بگویند، گروهی از خودش گفتند و گروهی برای خودش" و عمرش دراز باد. مشورت توام با بدبینی احمد طالبینژاد: احمدرضا احمدی آدمی بسیار ساده و در عین حال پیچیدهای است و دوستان زیادی در همه عرصههای هنری دارد. دوستی او با اشخاصی مانند فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان بیانگر این مطلب است. من همیشه در کارهای مطبوعاتی با او مشورت میکردم با اینکه در آن زمان، بدبینی زیادی نسبت به مسائل مطبوعاتی داشت ولی همیشه از مشورت با ایشان راضی بودهام، گرچه خود من هم این سالها نسبت به این مسائل بدبین شدهام. علاوه بر حوزه ادبی، احمدی در سینما هم فعالیت داشته، بازی او در فیلم پستچی به کارگردانی مهرجویی نشاندهنده آشنایی او با مقوله سینما به لحاظ عملی و زیباییشناسی است.
ناخودآگاه کودکی ما احمد اکبرپور : میان داستان کودک و شعر بزرگسال او تفاوت زیاد است. او در شعر به کشف و شهود خاصی رسیده، شعرهای او علاوه بر آسانی با امضای خود اوست، به طوری که همیشه قسمتی از شعرش در ذهنم هست: «تو مرا اشتباه صدا زدی و زمستان شد». او در داستان کودک هم فضای خاصی را به وجود آورده که گاهی همراه با چالش و سوژههای تکراری است و باعث میشود که گاهی، منتقدان ادبیات کودک، او را به تکرار و تقلید متهم کنند ولی به عقیده من، تقلید او از آثار پیشین خودش است. کارهای او ناخودآگاه کودکی خود ما است. و این عناصر در کودکی خود او نیز هست و گویی پنجره کودکی او هنوز بسته نشده و شاید کمتر نویسنده کودکی باشد که بتواند این پنجره به دنیای کودکی را باز نگه دارد.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران