سالگرد شورش مشهد، سه دهه اشاره رهبر و سرکوب اعتراضهای خیابانی
سالگرد شورش مشهد، سه دهه اشاره رهبر و سرکوب اعتراضهای خیابانی
- فرنوش امیرشاهی
- بیبیسی
منبع تصویر،
khamenei.ir
توضیح تصویر،
شورش مشهد در نهم خرداد ۱۳۷۱، اولین شورش معیشتی جدی در دوران رهبری آیتالله علی خامنهای لقب گرفت
شهر شبیه منطقهجنگزده شده بود. هر جا چشم میچرخاندی دود و آتش دیده میشد. کف خیابان پوشیده از خردههای شیشه بود. کرکره مغازهها پایین بودند. بقایای ماشینی سوخته و چپه، گوشه خیابانی رها شده بود. از رهگذران صدایی درنمیآمد.
"همه در بهت بودند.این تصویر مشهد، در خرداد سال ۷۱ و بعد از شورشی دو روزه بود که به شدت سرکوب شد"همه در بهت بودند.
این تصویر مشهد، در خرداد سال ۷۱ و بعد از شورشی دو روزه بود که به شدت سرکوب شد. اعتراضی که از محلهای حاشیهنشین شروع و به سرعت به تجمعی خشمگین و فراگیر تبدیل شد و بحرانی بزرگ را برای نظام جمهوری اسلامی رقم زد.
شورش مشهد در نهم خرداد ماه آن سال، اولین شورش معیشتی جدی در دوران رهبری آیتالله علی خامنهای لقب گرفت. رفتار حکومت خشونتآمیز بود. برای مقابله با تظاهرات سپاه را به میدان آوردند و در کمتر از ۱۱ روز روزنامهها نوشتند ۴ نفر اعدام شدند. آیتالله خامنهای آن زمان معترضان را «اراذل چاقوکش» توصیف کرد و از نیروهای انتظامی خواست «مثل علف هرز آنها را درو کنند».
درخواست رهبر جمهوری اسلامی، مقدمهای برای تجهیز و سازماندهی بیشتر نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی شد.
او طی بیش از سه دهه دوران رهبریاش، در هر بزنگاهی با ادبیاتی که هرگز تغییر نداده، با نادیده گرفتن معترضان، به آنها تاخته و از نیروهای امنیتی، نظامی و معتمد خود حمایت همه جانبه کرده است. همزمان، به اشاره و پشتیبانی آیتالله خامنهای، دستگاه سرکوب تقویت شده است.
منبع تصویر،
مستند شورش علیه سازندگی
توضیح تصویر،
اعتراضهای مشهد از محلهای حاشیهنشین شروع و به سرعت به تجمعی خشمگین و فراگیر تبدیل شد. تصویر از مستند شورش علیه سازندگی
بعلاوه،مقامهای حکومت سعی کردهاند از انتشار اخبار و تصاویر اعتراضهای خیابانی جلوگیری کنند و روایتی مطابق با قرائت مدنظر خودشان را نشر دهند. این کار در دهه هفتاد با جلوگیری از پوشش مستقل اخبار تظاهرات انجام میشد و در دو دهه اخیر با قطع اینترنت و بازداشت و تهدید روزنامهنگاران و فعالان در شبکههای اجتماعی.
- مشهد: شورشی که سرکوب شد
- از شورش کوی طلاب تا اعتراض به سهمیه آب؛ جرقههایی که شعلهور میشود
- اعتراضات سراسری دیماه ایران: شورش نان
- چرا انسانها شورش میکنند؟
با این حال پیگیری مصرانه این رویه، نتیجه مطلوب نظام را در پی نداشته است.
"برای مقابله با تظاهرات سپاه را به میدان آوردند و در کمتر از ۱۱ روز روزنامهها نوشتند ۴ نفر اعدام شدند"از دهه هفتاد به این سو، انباشت نارضایتیها، تعداد اعتراضهای خیابانی و طیف معترضان را سال به سال بیشتر و متنوعتر کرده است.
شورش مشهد چگونه شکل گرفت؟
اوایل دهه هفتاد خورشیدی،پیادهسازی سیاست تعدیل اقتصادی پس از جنگ، باعث رشد تورم شد. این نرخ در سال ۷۰ به ۲۰.۷ رسید و تا سال ۷۴، به ۴۹.۴ رسید. رقمی که بالاترین نرخ رسمی تورم در ایران نام گرفت و شوک بزرگی در اقتصاد برجا گذاشت.
آثار آن بیش از همه در سطح زندگی مردم تاثیر گذاشت و نارضایتیهایی را ایجاد کرد که در چندین مورد به خیابانها کشیده شد.
معروفترین آن در مشهد بود. در کوی طلاب مشهد، بولدوزهای شهرداری قصد تخریب بخشی از خانههای خیابان طبرسی را داشتند.
حاشیهنشینان مقاومت کردند. روایت شده آنها خانهای را خراب کردند و زنی زیر آوار ماند. مردم محل با ماموران شهرداری درگیر شدند.
از پادکست رد شوید و به خواندن ادامه دهیدپادکسترادیو فارسی بیبیسیپادکست چشمانداز بامدادی رادیو بیبیسی – دوشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۱
پادکست
پایان پادکست
علی جنتی، استاندار وقت خراسان، در مصاحبهای با وبسایت انتخاب، اتفاقهای آن روز را چنین روایت کرده است: «نیروی انتظامی یک اتوبوس نیرو به محل حادثه فرستاد. آنها از گاز اشکآور استفاده کردند. از آنجا که باد به جهت مخالف میوزید، گاز اشکآور به طرف نیروی انتظامی بازگشت.
"او طی بیش از سه دهه دوران رهبریاش، در هر بزنگاهی با ادبیاتی که هرگز تغییر نداده، با نادیده گرفتن معترضان، به آنها تاخته و از نیروهای امنیتی، نظامی و معتمد خود حمایت همه جانبه کرده است"نیروها هم برای اینکه خودشان سالم بمانند به اتوبوسها پناه بردند و بچههای مدرسه هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند. نیروی انتظامی ابتدا شروع به تیراندازی هوایی کرد. در این میان یک سرباز یا درجهدار به سمت افراد تیراندازی کرد و دو دانشآموز کشته شدند.»
خون مردم به جوش آمد. پیکر بچهها را روی دست گرفتند و به سمت شهر رفتند. لحظه به لحظه به تعداد آنها اضافه شد.
ظرف چند ساعت چند پاسگاه نیروی انتظامی و اداره کل دادگستری را تسخیر کردند.
تا غروب، ساختمانهای دولتی، کتابخانه و تعداد زیادی از ایستگاههای پلیس در آتش سوختند. شهر در غافلگیری نیروهای امنیتی، دو روز غارت و تخریب شد.
به دستور مقامها، سپاه و بسیج به مشهد رفتند و ظرف دو روز شورش را سرکوب کردند. هیئتی قضایی به سرپرستی ابراهیم رئیسی،هم روانه مشهد شد. دستکم ۳۰۰ نفر بازداشت و ۴ نفر به فاصله بسیار کوتاهی از حادثه اعدام شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ خرداد ماه آن سال در سرمقالهای نوشت: «سرعت عمل قوه قضائیه خوب بود.
"منبع تصویر، مستند شورش علیه سازندگیتوضیح تصویر، اعتراضهای مشهد از محلهای حاشیهنشین شروع و به سرعت به تجمعی خشمگین و فراگیر تبدیل شد"اما آیا این تنها جایی بود که باید سرعت عمل به خرج میداد؟ آیا در همکاری با مسئولان اجرایی، خصوصا مقابله با کسانی که با تقسیم و فروش زمین و احداث بنای غیرقانونی در آن زمینه حوادث آینده را فراهم میکردند، به مسئولیتش عمل کرده؟»
لحن آیتالله خامنهای، بعد از این واقعه بسیار تند بود. او همه اتفاقها را زیر سر «ضد انقلاب و دشمن خارجی» در همراهی با "اوباش" توصیف کرد: «قضیه، کاملاً روشن است. ضد انقلاب وارد ماجرا میشود. منتها از زمینههای فاسد و مردابهای گندیده استفاده میکند. این اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجب نکنند.
چنین افرادی وجود دارند. یک قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، که اقلیّت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند.»
این سخنان مقدمهای شد تا سپاه به منظور مقابله با تکرار چنین اعتراضهایی گردانهای عاشورا و الزهرای سپاه را تشکیل دهد و مانورهای شهری افزایش یافت.
از آن وقایع هرگز خبر مستقل و تصویری منتشر نشد. تعداد کشتهشدگان و میزان خسارتها هم مشخص نیست. رسانههای آن زمان فقط اخبار رسمی را پوشش دادند.
"تصویر از مستند شورش علیه سازندگیبعلاوه،مقامهای حکومت سعی کردهاند از انتشار اخبار و تصاویر اعتراضهای خیابانی جلوگیری کنند و روایتی مطابق با قرائت مدنظر خودشان را نشر دهند"
روزنامه سلام دو هفته بعد از ماجراهای مشهد در سرمقالهای نوشت: «مردم حق دارند بپرسند چرا حوادث لسآنجلس روزها تیتر اول روزنامهها و صدا و سیما میشود، ولی وقایع اراک و مشهد و شیراز به سکوت برگزار میشود؟»
اراک، شورشی که سانسور شد
قبل از وقایع مشهد، ایران شاهد چند اعتراض خیابانی دیگر هم بود که به گستردگی آنچه در بزرگترین شهر مذهبی ایران اتفاق افتاد نبود.
از جمله ۲۶ فروردین سال ۷۱ که گرانیها مردم شیراز را به خیابانها کشاند و با آن برخورد شد.
چهار روز بعد هم در اراک، به نوشته نشریه روزگار نو، باز هم قصد مقامهای شهری برای تخریب خانههای حاشیهنشینان، کبریت به انبار باروت خشم مردم انداخت.
بین مردم و ماموران درگیری شد و «کودک خردسالی کشته شد». حادثهای که بر التهابها افزود و اعتراضها را شعلهورتر کرد. در مدت کوتاهی تعدادی از ساختمانهای دولتی به آتش کشیده شدند و تعدادی از مغازهها غارت شدند.
نیروهای سپاه برای مقابله با معترضان به اراک اعزام شدند.
روزنامه سلام سه روز بعد از این ماجرا در ستون پاسخ به خوانندگان نوشت: «منابع خبری روزنامه عبارتند از خبرگزاری جمهوری اسلامی، واحد مرکزی خبر و خبرنگار روزنامه در محل. لکن از آنجا که در خصوص حادثه اراک که ساعتها به طول انجامید و خسارت فراوانی به بار آورده بود، هیچیک از منابع خبری رسمی، گزارشی منتشر نکردند.گزارش خبرنگار محلی ما نیز که شرح حادثه با جزئیات در آن منعکس شده بود، بدین جهت به چاپ نرسید که هیچ یک از مراجع رسمی حاضر به تایید آن نشدند.»
قزوین و شعار «مرگ بر این مجلس ضد بشر»
وضعیت قزوین که تا مرداد سال ۷۳ بخشی از استان زنجان بود، از دستکم یک دهه قبل از آن معطل تصمیمگیری در تقسیمات جدید کشوری بود. در این تاریخ با اینکه دولت و مسئولان کشوری با استان شدن قزوین موافق بودند، لایحه آن در مجلس وقت با تفاوت چند رای رد شد.
این ماجرا جرقهای بود که هیزم به آتش نارضایتی قزوینیها ریخت. جادهها بسته شد.
"از دهه هفتاد به این سو، انباشت نارضایتیها، تعداد اعتراضهای خیابانی و طیف معترضان را سال به سال بیشتر و متنوعتر کرده است"بعضی سینماها، بانکها، ادارههای دولتی و پمپبنزینها خسارت دیدند و اوضاع از کنترل خارج شد.
مردم شعار میدادند: «مجلستان نیست به جز شور و شر/مرگ بر این مجلس ضد بشر»
آیتالله خامنهای فرمان داد که هیچ اغماضی در برخورد با مخالفان نشود و این بار لشگر سیدالشهدا سپاه به میدان آمد.آنها به روی معترضان آتش گشودند و موجی از دستگیری و برخورد آغاز شد. به دنبال آن نیز یک راهپیمایی با حضور امام جمعه قزوین در محکوم کردن آنچه «عاملان اغتشاش» عنوان شد، برگزار شد.
اسلام شهر و «انگشتهای گندیده دشمن»
مشابه همین سرکوب در اسلام شهر تکرار شد. پانزدهم فروردین ۷۴، همزمان با رکوردزنی بیسابقه تورم، کرایه حمل و نقل در این شهر غافلگیرانهرشد معناداری پیدا کرد. این موضوع ساکنان منطقه را خشمگین کرد و مردم به خیابانها آمدند.
شهرهای رباط کریم، سلطان آباد و صالحآباد نیز به معترضان پیوستند.
بعضی ادارههای دولتی و بانکها آسیب دیدند. در خیابانها لاستیک آتش زده شد و مردم جاده ساوه به تهران را بستند.
با ورود قرارگاه ثارالله سپاه که مسئول تامین امنیت تهران بود،به سرعت با تظاهرات برخورد شد. از این اتفاق نیز آمار رسمی از تعداد بازداشتیها و کشتهشدگان منتشر نشد، اما شاهدان عینی از برخورد خشونتآمیز ماموران امنیتی با معترضان خبر داده بودند.
- اعتراضات آبان ۹۸ چه تاثیری بر آیتالله خامنهای گذاشته است؟
- اعتراضات آبان ۹۸ چرا آغاز شد و چگونه 'جمع' شد؟
- گفتمان امنیتی رهبر؛ 'مثل علف هرز درو کنید'
آیتالله خامنهای یک روز بعد، باز هم اعتراضها را «خرابکاریهای دشمن» از طریق وارد کردن «انگشت گندیده خودشان در کشور» خواند چون «از جمهوری اسلامی، ناراحتند و میخواهند بکوبندش».
بعد از این وقایع بود که قرارگاه ثارالله تهران، به طور رسمی مسئول برخورد با اعتراضهای خیابانی شد.
نقش نیروهای سرکوب در اعتراضهای ۷۸ چه بود؟
وظیفهای که در اعتراضهای تیر ماه سال ۷۸ با برخوردهای خشونتآمیز انجام داد. بویژه آنکه آیتالله خامنهای از آنها خواسته بود «عناصر مفسد و محارب» را بر جای خود بنشانند.
جرقه شروع آن اعتراضسراسری پنج روزه را نیروهای انصار حزبالله، معروف به لباس شخصیهای نزدیک به راس هرم قدرت، زدند. آنها به تجمع دانشجویان در درون کوی دانشگاه تهران و در اعتراض به توقیف روزنامه سلام حمله کردند.
"شورش مشهد چگونه شکل گرفت؟اوایل دهه هفتاد خورشیدی،پیادهسازی سیاست تعدیل اقتصادی پس از جنگ، باعث رشد تورم شد"مجموعه فعالان حقوق بشر گزارش کردند ۷ نفر کشته شدند.
رهبر جمهوری اسلامی تمام قد از نهادهای زیر نظر خود دفاع کرد: «همه دستگاههایی را که در صورت بروز یک فتنه میتوانند جلوِ آن را بگیرند، بتدریج مورد سؤال و ضربه قرار دادند. مثلاً به سپاه پاسداران تهمت قرار زدند. دستگاه قضایی را یکطور، بسیج را یکطور، نیروی انتظامی را یکطور و صدا و سیما را به گونهای دیگر مورد تهمت قرار دادند که اینها را از چشم مردم بیندازند.»
۸۸ و خانه تکانی در سپاه
اگر آیتالله خامنهای در وقایع سال ۷۸، با بغض از نیروهایش خواسته بود که در مقابل به آتش کشیدن عکس او هم صعهصدر نشان دهند، در وقایع سال ۸۸، از تریبون نماز جمعه معترضان را «فتنهگر» خواند و تهدید کرد «اگر [به اعتراضها] خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهی آنهاست.»
نتیجه این سخنرانی، یکی از خشنترین برخوردهای حکومت با تظاهراتی بود که در اعتراض به «تقلب در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸» برگزار شده بود. نیروهای امنیتی در این دور از تجمعات به مردم مستقیما شلیک کردند و بسیاری از چهرههای آشنای سیاسی و مردم عادی احکام سنگین زندان گرفتند.
این اعتراضها مقدمه یک خانهتکانی دیگر در سپاه شد تا جنبههای بازدارندگی را تقویت کند.
از جمله حفاظت اطلاعات سپاه تبدیل به سازمان شد و قرارگاه امنیتی امام علی با جمعآوری تجارب قبلی برخورد با اعتراضها تاسیس. وظیفه گردانهای موتورسوار امام علی، برخورد با مسائل امنیتی و شهری و خیابانی است.
این یگانهای ویژه برخورد با شورشهای شهری، در همه اعتراضهای پرتعداد یک دهه اخیر فعال بودهاند. هر چه به تعداد تجمعهای سراسری اضافه شد،حجم خشونتها هم بیشتر شد.
۹۶، سال افزایش ماموریت نیروهای ضدشورش
مشابه رفتاری که در اعتراضهای سراسری دی ۹۶ انجام گرفت.
"در کوی طلاب مشهد، بولدوزهای شهرداری قصد تخریب بخشی از خانههای خیابان طبرسی را داشتند"آن تجمعات ابتدا سوی مخالفان دولت حسن روحانی با تجمع مالباختگان در مشهد سازماندهی شده بود ولی میزان نارضایتیها چنان بالا بود که به سرعت به ۲۹ استان ایران سرایت کرد. شعارهای «نه به گرانی» به سمت «مخالفت با اصل نظام و شخص رهبر» چرخید. حکومت شوکه شد.
آیتالله خامنهای معترضان را از مردم جدا کرد: «اینکه عدهای از این تجمع سوءاستفاده کنند و به قرآن و اسلام دشنام دهند و به پرچم ایران اهانت کنند و مسجد آتش بزنند، یک مطلب دیگر است.»
دوباره بازوهای نظامی امنیتی نظام به فکر گسترش دامنه فعالیتهای خود افتادند. محمدرضا یزدی، فرمانده سپاه استان تهران، با تاکید بر اینکه «زلزلههای اجتماعی» در تهران در حال رخ دادن است، خبر داده بود که به زودی «گشتهایی ویژه» برای «جلوگیری از سرقت و مقابله با اراذل و اوباش» راهاندازی خواهد شد.
تقریبا یک ماه پیش از او، غلامحسین غیبپرور، رئیس سازمان بسیج، نیز از طرح این نهاد برای راه اندازی «گشتهای محله» خبر داده بود.
همزمان، به موازات رفتارهای پیشگیرانه سپاه و بسیج، سعید منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس هم خبر داده بود که این نیرو در «مناطق حاشیهنشین»، گشتهایش را افزایش داده است.
آبان ۹۸، بازگشت ادبیات رهبر به دهه ۷۰
با این حال شعله اعتراضها خاموش نشد که هیچ، دو سال بعد با تصمیم دولت برای گران کردن قیمت بنزین دوباره در سراسر ایران زبانه کشید.
منبع تصویر،
Tasnim
توضیح تصویر،
یگانهای ویژه برخورد با شورشهای شهری، در همه اعتراضهای پرتعداد یک دهه اخیر فعال بودهاند
حکومت دست به کشتار بیسابقهای زد. به روایت سازمان عفو بینالملل ۳۲۴ نفر و از قول خبرگزاری رویتر ۱۵۰۰ تن کشته شدند. خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی تحقیقی عنوان کرد که بیش از ۷۵۰ تصویر و ویدئو از تیراندازی توسط نیروهای امنیتی و کشته و زخمی شدن معترضان به جای ماندهاست.
هرگز از تعداد بازداشتشدگان اعتراضهای آبان ماه منتشر نشده است. اما برآوردها از سخنان مقامهای جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری نشان میدهد که بیش از ۸هزار نفر در ۲۲ استان ایران بازداشت شدهاند.
این بار اظهارات آیتالله خامنهای، مشابه اظهاراتش در شورش مشهد بود. او بار دیگر معترضان را «انسانهای ناباب و اشرار" خواند و توصیه کرد "هیچکس به این اشرار کمک نکند.»
او خطاب به مسئولان گفت که در «حفظ امنیت به وظایف خود عمل کنند» و به مردم نیز توصیه کرد که «با هوشیاری و بصیرت اقدام کرده» و از «اشراری» که «تخریب میکنند» فاصله بگیرند.
سخنرانی او ورق را برگرداند.
"نیروها هم برای اینکه خودشان سالم بمانند به اتوبوسها پناه بردند و بچههای مدرسه هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند"نمایندگان مجلس طرحهای کاهش قیمت بنزین را پس گرفتند و برخورد با معترضان شدت بیشتر و علنیتری گرفت.
اعتراض پشت اعتراض
چنین تجهیز و آمادهسازی وسیع برای مقابله با اعتراضهای عمومی با تکیه بر حمایت کامل مالی و معنوی راس قدرت ایران، تا کنون نتوانسته جلوی تظاهرات اقشار متنوعی از مردم را بگیرد.
تعداد اعتراضهای پرشمار مالباختگان؛معلمان، کارگران، بازنشستگان، کارمندان، کشاورزان، و نیز معترضان به خشکسالی و کمآبی و تجمعهای پرشمار دیگر در گوشه و کنار ایران از محاسبه خارج شده است.
نتیجه روندی که حکومت از زمان اعتراضهای دهه هفتاد با انکار مطالبات معترضان و روی آوردن به برخوردهای امنیتی با آنها در پیش گرفت، تبدیل اعتراضهای معیشتی به تجمعهای مخالفت با اصل نظام بود.
امروزه هر اتفاقی، بهانهای برای اعتراض به حکومت میشود. حتی نحوه آواربرداری ساختمان فروریخته متروپل در آبادان که تبدیل به بحرانی تازه برای مقامهای جمهوری اسلامی شده است.
دود و آتشی که زمانی فقط مشهد را تیره کرد؛ حالا تمام ایران را فرا گرفته است. اما به نظر نمیرسد که مسئولان نظام تمایلی برای مشاهده این غبار در آسمان ایران داشته باشند.
- خبرهای بیشتر را در کانال تلگرام بیبیسی فارسی دنبال کنید
- فرنوش امیرشاهی
- بیبیسی
شهر شبیه منطقهجنگزده شده بود. هر جا چشم میچرخاندی دود و آتش دیده میشد. کف خیابان پوشیده از خردههای شیشه بود. کرکره مغازهها پایین بودند. بقایای ماشینی سوخته و چپه، گوشه خیابانی رها شده بود. از رهگذران صدایی درنمیآمد. همه در بهت بودند.
این تصویر مشهد، در خرداد سال ۷۱ و بعد از شورشی دو روزه بود که به شدت سرکوب شد. اعتراضی که از محلهای حاشیهنشین شروع و به سرعت به تجمعی خشمگین و فراگیر تبدیل شد و بحرانی بزرگ را برای نظام جمهوری اسلامی رقم زد.
شورش مشهد در نهم خرداد ماه آن سال، اولین شورش معیشتی جدی در دوران رهبری آیتالله علی خامنهای لقب گرفت. رفتار حکومت خشونتآمیز بود. برای مقابله با تظاهرات سپاه را به میدان آوردند و در کمتر از ۱۱ روز روزنامهها نوشتند ۴ نفر اعدام شدند. آیتالله خامنهای آن زمان معترضان را «اراذل چاقوکش» توصیف کرد و از نیروهای انتظامی خواست «مثل علف هرز آنها را درو کنند».
درخواست رهبر جمهوری اسلامی، مقدمهای برای تجهیز و سازماندهی بیشتر نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی شد. او طی بیش از سه دهه دوران رهبریاش، در هر بزنگاهی با ادبیاتی که هرگز تغییر نداده، با نادیده گرفتن معترضان، به آنها تاخته و از نیروهای امنیتی، نظامی و معتمد خود حمایت همه جانبه کرده است. همزمان، به اشاره و پشتیبانی آیتالله خامنهای، دستگاه سرکوب تقویت شده است.
بعلاوه،مقامهای حکومت سعی کردهاند از انتشار اخبار و تصاویر اعتراضهای خیابانی جلوگیری کنند و روایتی مطابق با قرائت مدنظر خودشان را نشر دهند. این کار در دهه هفتاد با جلوگیری از پوشش مستقل اخبار تظاهرات انجام میشد و در دو دهه اخیر با قطع اینترنت و بازداشت و تهدید روزنامهنگاران و فعالان در شبکههای اجتماعی.
با این حال پیگیری مصرانه این رویه، نتیجه مطلوب نظام را در پی نداشته است. از دهه هفتاد به این سو، انباشت نارضایتیها، تعداد اعتراضهای خیابانی و طیف معترضان را سال به سال بیشتر و متنوعتر کرده است.
شورش مشهد چگونه شکل گرفت؟
اوایل دهه هفتاد خورشیدی،پیادهسازی سیاست تعدیل اقتصادی پس از جنگ، باعث رشد تورم شد. این نرخ در سال ۷۰ به ۲۰.۷ رسید و تا سال ۷۴، به ۴۹.۴ رسید. رقمی که بالاترین نرخ رسمی تورم در ایران نام گرفت و شوک بزرگی در اقتصاد برجا گذاشت.
آثار آن بیش از همه در سطح زندگی مردم تاثیر گذاشت و نارضایتیهایی را ایجاد کرد که در چندین مورد به خیابانها کشیده شد.
معروفترین آن در مشهد بود. در کوی طلاب مشهد، بولدوزهای شهرداری قصد تخریب بخشی از خانههای خیابان طبرسی را داشتند. حاشیهنشینان مقاومت کردند. روایت شده آنها خانهای را خراب کردند و زنی زیر آوار ماند. مردم محل با ماموران شهرداری درگیر شدند.
علی جنتی، استاندار وقت خراسان، در مصاحبهای با وبسایت انتخاب، اتفاقهای آن روز را چنین روایت کرده است: «نیروی انتظامی یک اتوبوس نیرو به محل حادثه فرستاد. آنها از گاز اشکآور استفاده کردند. از آنجا که باد به جهت مخالف میوزید، گاز اشکآور به طرف نیروی انتظامی بازگشت. نیروها هم برای اینکه خودشان سالم بمانند به اتوبوسها پناه بردند و بچههای مدرسه هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند. نیروی انتظامی ابتدا شروع به تیراندازی هوایی کرد. در این میان یک سرباز یا درجهدار به سمت افراد تیراندازی کرد و دو دانشآموز کشته شدند.»
خون مردم به جوش آمد. پیکر بچهها را روی دست گرفتند و به سمت شهر رفتند. لحظه به لحظه به تعداد آنها اضافه شد.
ظرف چند ساعت چند پاسگاه نیروی انتظامی و اداره کل دادگستری را تسخیر کردند. تا غروب، ساختمانهای دولتی، کتابخانه و تعداد زیادی از ایستگاههای پلیس در آتش سوختند. شهر در غافلگیری نیروهای امنیتی، دو روز غارت و تخریب شد.
به دستور مقامها، سپاه و بسیج به مشهد رفتند و ظرف دو روز شورش را سرکوب کردند. هیئتی قضایی به سرپرستی ابراهیم رئیسی،هم روانه مشهد شد. دستکم ۳۰۰ نفر بازداشت و ۴ نفر به فاصله بسیار کوتاهی از حادثه اعدام شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ خرداد ماه آن سال در سرمقالهای نوشت: «سرعت عمل قوه قضائیه خوب بود. اما آیا این تنها جایی بود که باید سرعت عمل به خرج میداد؟ آیا در همکاری با مسئولان اجرایی، خصوصا مقابله با کسانی که با تقسیم و فروش زمین و احداث بنای غیرقانونی در آن زمینه حوادث آینده را فراهم میکردند، به مسئولیتش عمل کرده؟»
لحن آیتالله خامنهای، بعد از این واقعه بسیار تند بود. او همه اتفاقها را زیر سر «ضد انقلاب و دشمن خارجی» در همراهی با "اوباش" توصیف کرد: «قضیه، کاملاً روشن است. ضد انقلاب وارد ماجرا میشود. منتها از زمینههای فاسد و مردابهای گندیده استفاده میکند. این اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجب نکنند. چنین افرادی وجود دارند. یک قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، که اقلیّت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند.»
این سخنان مقدمهای شد تا سپاه به منظور مقابله با تکرار چنین اعتراضهایی گردانهای عاشورا و الزهرای سپاه را تشکیل دهد و مانورهای شهری افزایش یافت.
از آن وقایع هرگز خبر مستقل و تصویری منتشر نشد. تعداد کشتهشدگان و میزان خسارتها هم مشخص نیست. رسانههای آن زمان فقط اخبار رسمی را پوشش دادند.
روزنامه سلام دو هفته بعد از ماجراهای مشهد در سرمقالهای نوشت: «مردم حق دارند بپرسند چرا حوادث لسآنجلس روزها تیتر اول روزنامهها و صدا و سیما میشود، ولی وقایع اراک و مشهد و شیراز به سکوت برگزار میشود؟»
اراک، شورشی که سانسور شد
قبل از وقایع مشهد، ایران شاهد چند اعتراض خیابانی دیگر هم بود که به گستردگی آنچه در بزرگترین شهر مذهبی ایران اتفاق افتاد نبود.
از جمله ۲۶ فروردین سال ۷۱ که گرانیها مردم شیراز را به خیابانها کشاند و با آن برخورد شد.
چهار روز بعد هم در اراک، به نوشته نشریه روزگار نو، باز هم قصد مقامهای شهری برای تخریب خانههای حاشیهنشینان، کبریت به انبار باروت خشم مردم انداخت.
بین مردم و ماموران درگیری شد و «کودک خردسالی کشته شد». حادثهای که بر التهابها افزود و اعتراضها را شعلهورتر کرد. در مدت کوتاهی تعدادی از ساختمانهای دولتی به آتش کشیده شدند و تعدادی از مغازهها غارت شدند. نیروهای سپاه برای مقابله با معترضان به اراک اعزام شدند.
روزنامه سلام سه روز بعد از این ماجرا در ستون پاسخ به خوانندگان نوشت: «منابع خبری روزنامه عبارتند از خبرگزاری جمهوری اسلامی، واحد مرکزی خبر و خبرنگار روزنامه در محل. لکن از آنجا که در خصوص حادثه اراک که ساعتها به طول انجامید و خسارت فراوانی به بار آورده بود، هیچیک از منابع خبری رسمی، گزارشی منتشر نکردند.گزارش خبرنگار محلی ما نیز که شرح حادثه با جزئیات در آن منعکس شده بود، بدین جهت به چاپ نرسید که هیچ یک از مراجع رسمی حاضر به تایید آن نشدند.»
قزوین و شعار «مرگ بر این مجلس ضد بشر»
وضعیت قزوین که تا مرداد سال ۷۳ بخشی از استان زنجان بود، از دستکم یک دهه قبل از آن معطل تصمیمگیری در تقسیمات جدید کشوری بود. در این تاریخ با اینکه دولت و مسئولان کشوری با استان شدن قزوین موافق بودند، لایحه آن در مجلس وقت با تفاوت چند رای رد شد.
این ماجرا جرقهای بود که هیزم به آتش نارضایتی قزوینیها ریخت. جادهها بسته شد. بعضی سینماها، بانکها، ادارههای دولتی و پمپبنزینها خسارت دیدند و اوضاع از کنترل خارج شد.
مردم شعار میدادند: «مجلستان نیست به جز شور و شر/مرگ بر این مجلس ضد بشر»
آیتالله خامنهای فرمان داد که هیچ اغماضی در برخورد با مخالفان نشود و این بار لشگر سیدالشهدا سپاه به میدان آمد.آنها به روی معترضان آتش گشودند و موجی از دستگیری و برخورد آغاز شد. به دنبال آن نیز یک راهپیمایی با حضور امام جمعه قزوین در محکوم کردن آنچه «عاملان اغتشاش» عنوان شد، برگزار شد.
اسلام شهر و «انگشتهای گندیده دشمن»
مشابه همین سرکوب در اسلام شهر تکرار شد. پانزدهم فروردین ۷۴، همزمان با رکوردزنی بیسابقه تورم، کرایه حمل و نقل در این شهر غافلگیرانهرشد معناداری پیدا کرد. این موضوع ساکنان منطقه را خشمگین کرد و مردم به خیابانها آمدند.
شهرهای رباط کریم، سلطان آباد و صالحآباد نیز به معترضان پیوستند. بعضی ادارههای دولتی و بانکها آسیب دیدند. در خیابانها لاستیک آتش زده شد و مردم جاده ساوه به تهران را بستند.
با ورود قرارگاه ثارالله سپاه که مسئول تامین امنیت تهران بود،به سرعت با تظاهرات برخورد شد. از این اتفاق نیز آمار رسمی از تعداد بازداشتیها و کشتهشدگان منتشر نشد، اما شاهدان عینی از برخورد خشونتآمیز ماموران امنیتی با معترضان خبر داده بودند.
آيتالله خامنهای یک روز بعد، باز هم اعتراضها را «خرابکاریهای دشمن» از طریق وارد کردن «انگشت گندیده خودشان در کشور» خواند چون «از جمهوری اسلامی، ناراحتند و میخواهند بکوبندش».
بعد از این وقایع بود که قرارگاه ثارالله تهران، به طور رسمی مسئول برخورد با اعتراضهای خیابانی شد.
نقش نیروهای سرکوب در اعتراضهای ۷۸ چه بود؟
وظیفهای که در اعتراضهای تیر ماه سال ۷۸ با برخوردهای خشونتآمیز انجام داد. بویژه آنکه آیتالله خامنهای از آنها خواسته بود «عناصر مفسد و محارب» را بر جای خود بنشانند.
جرقه شروع آن اعتراضسراسری پنج روزه را نیروهای انصار حزبالله، معروف به لباس شخصیهای نزدیک به راس هرم قدرت، زدند. آنها به تجمع دانشجویان در درون کوی دانشگاه تهران و در اعتراض به توقیف روزنامه سلام حمله کردند. مجموعه فعالان حقوق بشر گزارش کردند ۷ نفر کشته شدند.
رهبر جمهوری اسلامی تمام قد از نهادهای زیر نظر خود دفاع کرد: «همه دستگاههایی را که در صورت بروز یک فتنه میتوانند جلوِ آن را بگیرند، بتدریج مورد سؤال و ضربه قرار دادند. مثلاً به سپاه پاسداران تهمت قرار زدند. دستگاه قضایی را یکطور، بسیج را یکطور، نیروی انتظامی را یکطور و صدا و سیما را به گونهای دیگر مورد تهمت قرار دادند که اینها را از چشم مردم بیندازند.»
۸۸ و خانه تکانی در سپاه
اگر آیتالله خامنهای در وقایع سال ۷۸، با بغض از نیروهایش خواسته بود که در مقابل به آتش کشیدن عکس او هم صعهصدر نشان دهند، در وقایع سال ۸۸، از تریبون نماز جمعه معترضان را «فتنهگر» خواند و تهدید کرد «اگر [به اعتراضها] خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهی آنهاست.»
نتیجه این سخنرانی، یکی از خشنترین برخوردهای حکومت با تظاهراتی بود که در اعتراض به «تقلب در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸» برگزار شده بود. نیروهای امنیتی در این دور از تجمعات به مردم مستقیما شلیک کردند و بسیاری از چهرههای آشنای سیاسی و مردم عادی احکام سنگین زندان گرفتند.
این اعتراضها مقدمه یک خانهتکانی دیگر در سپاه شد تا جنبههای بازدارندگی را تقویت کند. از جمله حفاظت اطلاعات سپاه تبدیل به سازمان شد و قرارگاه امنیتی امام علی با جمعآوری تجارب قبلی برخورد با اعتراضها تاسیس. وظیفه گردانهای موتورسوار امام علی، برخورد با مسائل امنیتی و شهری و خیابانی است.
این یگانهای ویژه برخورد با شورشهای شهری، در همه اعتراضهای پرتعداد یک دهه اخیر فعال بودهاند. هر چه به تعداد تجمعهای سراسری اضافه شد،حجم خشونتها هم بیشتر شد.
۹۶، سال افزایش ماموریت نیروهای ضدشورش
مشابه رفتاری که در اعتراضهای سراسری دی ۹۶ انجام گرفت. آن تجمعات ابتدا سوی مخالفان دولت حسن روحانی با تجمع مالباختگان در مشهد سازماندهی شده بود ولی میزان نارضایتیها چنان بالا بود که به سرعت به ۲۹ استان ایران سرایت کرد. شعارهای «نه به گرانی» به سمت «مخالفت با اصل نظام و شخص رهبر» چرخید. حکومت شوکه شد.
آیتالله خامنهای معترضان را از مردم جدا کرد: «اینکه عدهای از این تجمع سوءاستفاده کنند و به قرآن و اسلام دشنام دهند و به پرچم ایران اهانت کنند و مسجد آتش بزنند، یک مطلب دیگر است.»
دوباره بازوهای نظامی امنیتی نظام به فکر گسترش دامنه فعالیتهای خود افتادند. محمدرضا یزدی، فرمانده سپاه استان تهران، با تاکید بر اینکه «زلزلههای اجتماعی» در تهران در حال رخ دادن است، خبر داده بود که به زودی «گشتهایی ویژه» برای «جلوگیری از سرقت و مقابله با اراذل و اوباش» راهاندازی خواهد شد.
تقریبا یک ماه پیش از او، غلامحسین غیبپرور، رئیس سازمان بسیج، نیز از طرح این نهاد برای راه اندازی «گشتهای محله» خبر داده بود.
همزمان، به موازات رفتارهای پیشگیرانه سپاه و بسیج، سعيد منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس هم خبر داده بود که این نیرو در «مناطق حاشيهنشين»، گشتهایش را افزایش داده است.
آبان ۹۸، بازگشت ادبیات رهبر به دهه ۷۰
با این حال شعله اعتراضها خاموش نشد که هیچ، دو سال بعد با تصمیم دولت برای گران کردن قیمت بنزین دوباره در سراسر ایران زبانه کشید.
حکومت دست به کشتار بیسابقهای زد. به روایت سازمان عفو بینالملل ۳۲۴ نفر و از قول خبرگزاری رویتر ۱۵۰۰ تن کشته شدند. خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی تحقیقی عنوان کرد که بیش از ۷۵۰ تصویر و ویدئو از تیراندازی توسط نیروهای امنیتی و کشته و زخمی شدن معترضان به جای ماندهاست.
هرگز از تعداد بازداشتشدگان اعتراضهای آبان ماه منتشر نشده است. اما برآوردها از سخنان مقامهای جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری نشان میدهد که بیش از ۸هزار نفر در ۲۲ استان ایران بازداشت شدهاند.
این بار اظهارات آیتالله خامنهای، مشابه اظهاراتش در شورش مشهد بود. او بار دیگر معترضان را «انسانهای ناباب و اشرار" خواند و توصیه کرد "هیچکس به این اشرار کمک نکند.»
او خطاب به مسئولان گفت که در «حفظ امنیت به وظایف خود عمل کنند» و به مردم نیز توصیه کرد که «با هوشیاری و بصیرت اقدام کرده» و از «اشراری» که «تخریب میکنند» فاصله بگیرند.
سخنرانی او ورق را برگرداند. نمایندگان مجلس طرحهای کاهش قیمت بنزین را پس گرفتند و برخورد با معترضان شدت بیشتر و علنیتری گرفت.
اعتراض پشت اعتراض
چنین تجهیز و آمادهسازی وسیع برای مقابله با اعتراضهای عمومی با تکیه بر حمایت کامل مالی و معنوی راس قدرت ایران، تا کنون نتوانسته جلوی تظاهرات اقشار متنوعی از مردم را بگیرد.
تعداد اعتراضهای پرشمار مالباختگان؛معلمان، کارگران، بازنشستگان، کارمندان، کشاورزان، و نیز معترضان به خشکسالی و کمآبی و تجمعهای پرشمار دیگر در گوشه و کنار ایران از محاسبه خارج شده است.
نتیجه روندی که حکومت از زمان اعتراضهای دهه هفتاد با انکار مطالبات معترضان و روی آوردن به برخوردهای امنیتی با آنها در پیش گرفت، تبدیل اعتراضهای معیشتی به تجمعهای مخالفت با اصل نظام بود.
امروزه هر اتفاقی، بهانهای برای اعتراض به حکومت میشود. حتی نحوه آواربرداری ساختمان فروریخته متروپل در آبادان که تبدیل به بحرانی تازه برای مقامهای جمهوری اسلامی شده است.
دود و آتشی که زمانی فقط مشهد را تیره کرد؛ حالا تمام ایران را فرا گرفته است. اما به نظر نمیرسد که مسئولان نظام تمایلی برای مشاهده این غبار در آسمان ایران داشته باشند.
- فرنوش امیرشاهی
- بیبیسی
شهر شبیه منطقهجنگزده شده بود. هر جا چشم میچرخاندی دود و آتش دیده میشد. کف خیابان پوشیده از خردههای شیشه بود. کرکره مغازهها پایین بودند. بقایای ماشینی سوخته و چپه، گوشه خیابانی رها شده بود. از رهگذران صدایی درنمیآمد. همه در بهت بودند.
این تصویر مشهد، در خرداد سال ۷۱ و بعد از شورشی دو روزه بود که به شدت سرکوب شد. اعتراضی که از محلهای حاشیهنشین شروع و به سرعت به تجمعی خشمگین و فراگیر تبدیل شد و بحرانی بزرگ را برای نظام جمهوری اسلامی رقم زد.
شورش مشهد در نهم خرداد ماه آن سال، اولین شورش معیشتی جدی در دوران رهبری آیتالله علی خامنهای لقب گرفت. رفتار حکومت خشونتآمیز بود. برای مقابله با تظاهرات سپاه را به میدان آوردند و در کمتر از ۱۱ روز روزنامهها نوشتند ۴ نفر اعدام شدند. آیتالله خامنهای آن زمان معترضان را «اراذل چاقوکش» توصیف کرد و از نیروهای انتظامی خواست «مثل علف هرز آنها را درو کنند».
درخواست رهبر جمهوری اسلامی، مقدمهای برای تجهیز و سازماندهی بیشتر نیروهای سرکوب در جمهوری اسلامی شد. او طی بیش از سه دهه دوران رهبریاش، در هر بزنگاهی با ادبیاتی که هرگز تغییر نداده، با نادیده گرفتن معترضان، به آنها تاخته و از نیروهای امنیتی، نظامی و معتمد خود حمایت همه جانبه کرده است. همزمان، به اشاره و پشتیبانی آیتالله خامنهای، دستگاه سرکوب تقویت شده است.
بعلاوه،مقامهای حکومت سعی کردهاند از انتشار اخبار و تصاویر اعتراضهای خیابانی جلوگیری کنند و روایتی مطابق با قرائت مدنظر خودشان را نشر دهند. این کار در دهه هفتاد با جلوگیری از پوشش مستقل اخبار تظاهرات انجام میشد و در دو دهه اخیر با قطع اینترنت و بازداشت و تهدید روزنامهنگاران و فعالان در شبکههای اجتماعی.
با این حال پیگیری مصرانه این رویه، نتیجه مطلوب نظام را در پی نداشته است. از دهه هفتاد به این سو، انباشت نارضایتیها، تعداد اعتراضهای خیابانی و طیف معترضان را سال به سال بیشتر و متنوعتر کرده است.
شورش مشهد چگونه شکل گرفت؟
اوایل دهه هفتاد خورشیدی،پیادهسازی سیاست تعدیل اقتصادی پس از جنگ، باعث رشد تورم شد. این نرخ در سال ۷۰ به ۲۰.۷ رسید و تا سال ۷۴، به ۴۹.۴ رسید. رقمی که بالاترین نرخ رسمی تورم در ایران نام گرفت و شوک بزرگی در اقتصاد برجا گذاشت.
آثار آن بیش از همه در سطح زندگی مردم تاثیر گذاشت و نارضایتیهایی را ایجاد کرد که در چندین مورد به خیابانها کشیده شد.
معروفترین آن در مشهد بود. در کوی طلاب مشهد، بولدوزهای شهرداری قصد تخریب بخشی از خانههای خیابان طبرسی را داشتند. حاشیهنشینان مقاومت کردند. روایت شده آنها خانهای را خراب کردند و زنی زیر آوار ماند. مردم محل با ماموران شهرداری درگیر شدند.
علی جنتی، استاندار وقت خراسان، در مصاحبهای با وبسایت انتخاب، اتفاقهای آن روز را چنین روایت کرده است: «نیروی انتظامی یک اتوبوس نیرو به محل حادثه فرستاد. آنها از گاز اشکآور استفاده کردند. از آنجا که باد به جهت مخالف میوزید، گاز اشکآور به طرف نیروی انتظامی بازگشت. نیروها هم برای اینکه خودشان سالم بمانند به اتوبوسها پناه بردند و بچههای مدرسه هم که آنجا جمع شده بودند، سربازها را «هو» کردند. نیروی انتظامی ابتدا شروع به تیراندازی هوایی کرد. در این میان یک سرباز یا درجهدار به سمت افراد تیراندازی کرد و دو دانشآموز کشته شدند.»
خون مردم به جوش آمد. پیکر بچهها را روی دست گرفتند و به سمت شهر رفتند. لحظه به لحظه به تعداد آنها اضافه شد.
ظرف چند ساعت چند پاسگاه نیروی انتظامی و اداره کل دادگستری را تسخیر کردند. تا غروب، ساختمانهای دولتی، کتابخانه و تعداد زیادی از ایستگاههای پلیس در آتش سوختند. شهر در غافلگیری نیروهای امنیتی، دو روز غارت و تخریب شد.
به دستور مقامها، سپاه و بسیج به مشهد رفتند و ظرف دو روز شورش را سرکوب کردند. هیئتی قضایی به سرپرستی ابراهیم رئیسی،هم روانه مشهد شد. دستکم ۳۰۰ نفر بازداشت و ۴ نفر به فاصله بسیار کوتاهی از حادثه اعدام شدند.
روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۸ خرداد ماه آن سال در سرمقالهای نوشت: «سرعت عمل قوه قضائیه خوب بود. اما آیا این تنها جایی بود که باید سرعت عمل به خرج میداد؟ آیا در همکاری با مسئولان اجرایی، خصوصا مقابله با کسانی که با تقسیم و فروش زمین و احداث بنای غیرقانونی در آن زمینه حوادث آینده را فراهم میکردند، به مسئولیتش عمل کرده؟»
لحن آیتالله خامنهای، بعد از این واقعه بسیار تند بود. او همه اتفاقها را زیر سر «ضد انقلاب و دشمن خارجی» در همراهی با "اوباش" توصیف کرد: «قضیه، کاملاً روشن است. ضد انقلاب وارد ماجرا میشود. منتها از زمینههای فاسد و مردابهای گندیده استفاده میکند. این اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجب نکنند. چنین افرادی وجود دارند. یک قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، که اقلیّت معدودی هستند و دستگاههای انتظامی باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند.»
این سخنان مقدمهای شد تا سپاه به منظور مقابله با تکرار چنین اعتراضهایی گردانهای عاشورا و الزهرای سپاه را تشکیل دهد و مانورهای شهری افزایش یافت.
از آن وقایع هرگز خبر مستقل و تصویری منتشر نشد. تعداد کشتهشدگان و میزان خسارتها هم مشخص نیست. رسانههای آن زمان فقط اخبار رسمی را پوشش دادند.
روزنامه سلام دو هفته بعد از ماجراهای مشهد در سرمقالهای نوشت: «مردم حق دارند بپرسند چرا حوادث لسآنجلس روزها تیتر اول روزنامهها و صدا و سیما میشود، ولی وقایع اراک و مشهد و شیراز به سکوت برگزار میشود؟»
اراک، شورشی که سانسور شد
قبل از وقایع مشهد، ایران شاهد چند اعتراض خیابانی دیگر هم بود که به گستردگی آنچه در بزرگترین شهر مذهبی ایران اتفاق افتاد نبود.
از جمله ۲۶ فروردین سال ۷۱ که گرانیها مردم شیراز را به خیابانها کشاند و با آن برخورد شد.
چهار روز بعد هم در اراک، به نوشته نشریه روزگار نو، باز هم قصد مقامهای شهری برای تخریب خانههای حاشیهنشینان، کبریت به انبار باروت خشم مردم انداخت.
بین مردم و ماموران درگیری شد و «کودک خردسالی کشته شد». حادثهای که بر التهابها افزود و اعتراضها را شعلهورتر کرد. در مدت کوتاهی تعدادی از ساختمانهای دولتی به آتش کشیده شدند و تعدادی از مغازهها غارت شدند. نیروهای سپاه برای مقابله با معترضان به اراک اعزام شدند.
روزنامه سلام سه روز بعد از این ماجرا در ستون پاسخ به خوانندگان نوشت: «منابع خبری روزنامه عبارتند از خبرگزاری جمهوری اسلامی، واحد مرکزی خبر و خبرنگار روزنامه در محل. لکن از آنجا که در خصوص حادثه اراک که ساعتها به طول انجامید و خسارت فراوانی به بار آورده بود، هیچیک از منابع خبری رسمی، گزارشی منتشر نکردند.گزارش خبرنگار محلی ما نیز که شرح حادثه با جزئیات در آن منعکس شده بود، بدین جهت به چاپ نرسید که هیچ یک از مراجع رسمی حاضر به تایید آن نشدند.»
قزوین و شعار «مرگ بر این مجلس ضد بشر»
وضعیت قزوین که تا مرداد سال ۷۳ بخشی از استان زنجان بود، از دستکم یک دهه قبل از آن معطل تصمیمگیری در تقسیمات جدید کشوری بود. در این تاریخ با اینکه دولت و مسئولان کشوری با استان شدن قزوین موافق بودند، لایحه آن در مجلس وقت با تفاوت چند رای رد شد.
این ماجرا جرقهای بود که هیزم به آتش نارضایتی قزوینیها ریخت. جادهها بسته شد. بعضی سینماها، بانکها، ادارههای دولتی و پمپبنزینها خسارت دیدند و اوضاع از کنترل خارج شد.
مردم شعار میدادند: «مجلستان نیست به جز شور و شر/مرگ بر این مجلس ضد بشر»
آیتالله خامنهای فرمان داد که هیچ اغماضی در برخورد با مخالفان نشود و این بار لشگر سیدالشهدا سپاه به میدان آمد.آنها به روی معترضان آتش گشودند و موجی از دستگیری و برخورد آغاز شد. به دنبال آن نیز یک راهپیمایی با حضور امام جمعه قزوین در محکوم کردن آنچه «عاملان اغتشاش» عنوان شد، برگزار شد.
اسلام شهر و «انگشتهای گندیده دشمن»
مشابه همین سرکوب در اسلام شهر تکرار شد. پانزدهم فروردین ۷۴، همزمان با رکوردزنی بیسابقه تورم، کرایه حمل و نقل در این شهر غافلگیرانهرشد معناداری پیدا کرد. این موضوع ساکنان منطقه را خشمگین کرد و مردم به خیابانها آمدند.
شهرهای رباط کریم، سلطان آباد و صالحآباد نیز به معترضان پیوستند. بعضی ادارههای دولتی و بانکها آسیب دیدند. در خیابانها لاستیک آتش زده شد و مردم جاده ساوه به تهران را بستند.
با ورود قرارگاه ثارالله سپاه که مسئول تامین امنیت تهران بود،به سرعت با تظاهرات برخورد شد. از این اتفاق نیز آمار رسمی از تعداد بازداشتیها و کشتهشدگان منتشر نشد، اما شاهدان عینی از برخورد خشونتآمیز ماموران امنیتی با معترضان خبر داده بودند.
آيتالله خامنهای یک روز بعد، باز هم اعتراضها را «خرابکاریهای دشمن» از طریق وارد کردن «انگشت گندیده خودشان در کشور» خواند چون «از جمهوری اسلامی، ناراحتند و میخواهند بکوبندش».
بعد از این وقایع بود که قرارگاه ثارالله تهران، به طور رسمی مسئول برخورد با اعتراضهای خیابانی شد.
نقش نیروهای سرکوب در اعتراضهای ۷۸ چه بود؟
وظیفهای که در اعتراضهای تیر ماه سال ۷۸ با برخوردهای خشونتآمیز انجام داد. بویژه آنکه آیتالله خامنهای از آنها خواسته بود «عناصر مفسد و محارب» را بر جای خود بنشانند.
جرقه شروع آن اعتراضسراسری پنج روزه را نیروهای انصار حزبالله، معروف به لباس شخصیهای نزدیک به راس هرم قدرت، زدند. آنها به تجمع دانشجویان در درون کوی دانشگاه تهران و در اعتراض به توقیف روزنامه سلام حمله کردند. مجموعه فعالان حقوق بشر گزارش کردند ۷ نفر کشته شدند.
رهبر جمهوری اسلامی تمام قد از نهادهای زیر نظر خود دفاع کرد: «همه دستگاههایی را که در صورت بروز یک فتنه میتوانند جلوِ آن را بگیرند، بتدریج مورد سؤال و ضربه قرار دادند. مثلاً به سپاه پاسداران تهمت قرار زدند. دستگاه قضایی را یکطور، بسیج را یکطور، نیروی انتظامی را یکطور و صدا و سیما را به گونهای دیگر مورد تهمت قرار دادند که اینها را از چشم مردم بیندازند.»
۸۸ و خانه تکانی در سپاه
اگر آیتالله خامنهای در وقایع سال ۷۸، با بغض از نیروهایش خواسته بود که در مقابل به آتش کشیدن عکس او هم صعهصدر نشان دهند، در وقایع سال ۸۸، از تریبون نماز جمعه معترضان را «فتنهگر» خواند و تهدید کرد «اگر [به اعتراضها] خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهی آنهاست.»
نتیجه این سخنرانی، یکی از خشنترین برخوردهای حکومت با تظاهراتی بود که در اعتراض به «تقلب در نتیجه انتخابات ریاستجمهوری سال ۸۸» برگزار شده بود. نیروهای امنیتی در این دور از تجمعات به مردم مستقیما شلیک کردند و بسیاری از چهرههای آشنای سیاسی و مردم عادی احکام سنگین زندان گرفتند.
این اعتراضها مقدمه یک خانهتکانی دیگر در سپاه شد تا جنبههای بازدارندگی را تقویت کند. از جمله حفاظت اطلاعات سپاه تبدیل به سازمان شد و قرارگاه امنیتی امام علی با جمعآوری تجارب قبلی برخورد با اعتراضها تاسیس. وظیفه گردانهای موتورسوار امام علی، برخورد با مسائل امنیتی و شهری و خیابانی است.
این یگانهای ویژه برخورد با شورشهای شهری، در همه اعتراضهای پرتعداد یک دهه اخیر فعال بودهاند. هر چه به تعداد تجمعهای سراسری اضافه شد،حجم خشونتها هم بیشتر شد.
۹۶، سال افزایش ماموریت نیروهای ضدشورش
مشابه رفتاری که در اعتراضهای سراسری دی ۹۶ انجام گرفت. آن تجمعات ابتدا سوی مخالفان دولت حسن روحانی با تجمع مالباختگان در مشهد سازماندهی شده بود ولی میزان نارضایتیها چنان بالا بود که به سرعت به ۲۹ استان ایران سرایت کرد. شعارهای «نه به گرانی» به سمت «مخالفت با اصل نظام و شخص رهبر» چرخید. حکومت شوکه شد.
آیتالله خامنهای معترضان را از مردم جدا کرد: «اینکه عدهای از این تجمع سوءاستفاده کنند و به قرآن و اسلام دشنام دهند و به پرچم ایران اهانت کنند و مسجد آتش بزنند، یک مطلب دیگر است.»
دوباره بازوهای نظامی امنیتی نظام به فکر گسترش دامنه فعالیتهای خود افتادند. محمدرضا یزدی، فرمانده سپاه استان تهران، با تاکید بر اینکه «زلزلههای اجتماعی» در تهران در حال رخ دادن است، خبر داده بود که به زودی «گشتهایی ویژه» برای «جلوگیری از سرقت و مقابله با اراذل و اوباش» راهاندازی خواهد شد.
تقریبا یک ماه پیش از او، غلامحسین غیبپرور، رئیس سازمان بسیج، نیز از طرح این نهاد برای راه اندازی «گشتهای محله» خبر داده بود.
همزمان، به موازات رفتارهای پیشگیرانه سپاه و بسیج، سعيد منتظرالمهدی، سخنگوی پلیس هم خبر داده بود که این نیرو در «مناطق حاشيهنشين»، گشتهایش را افزایش داده است.
آبان ۹۸، بازگشت ادبیات رهبر به دهه ۷۰
با این حال شعله اعتراضها خاموش نشد که هیچ، دو سال بعد با تصمیم دولت برای گران کردن قیمت بنزین دوباره در سراسر ایران زبانه کشید.
حکومت دست به کشتار بیسابقهای زد. به روایت سازمان عفو بینالملل ۳۲۴ نفر و از قول خبرگزاری رویتر ۱۵۰۰ تن کشته شدند. خبرگزاری فرانسه نیز در گزارشی تحقیقی عنوان کرد که بیش از ۷۵۰ تصویر و ویدئو از تیراندازی توسط نیروهای امنیتی و کشته و زخمی شدن معترضان به جای ماندهاست.
هرگز از تعداد بازداشتشدگان اعتراضهای آبان ماه منتشر نشده است. اما برآوردها از سخنان مقامهای جمهوری اسلامی و همچنین گزارش نهادهای حقوق بشری نشان میدهد که بیش از ۸هزار نفر در ۲۲ استان ایران بازداشت شدهاند.
این بار اظهارات آیتالله خامنهای، مشابه اظهاراتش در شورش مشهد بود. او بار دیگر معترضان را «انسانهای ناباب و اشرار" خواند و توصیه کرد "هیچکس به این اشرار کمک نکند.»
او خطاب به مسئولان گفت که در «حفظ امنیت به وظایف خود عمل کنند» و به مردم نیز توصیه کرد که «با هوشیاری و بصیرت اقدام کرده» و از «اشراری» که «تخریب میکنند» فاصله بگیرند.
سخنرانی او ورق را برگرداند. نمایندگان مجلس طرحهای کاهش قیمت بنزین را پس گرفتند و برخورد با معترضان شدت بیشتر و علنیتری گرفت.
اعتراض پشت اعتراض
چنین تجهیز و آمادهسازی وسیع برای مقابله با اعتراضهای عمومی با تکیه بر حمایت کامل مالی و معنوی راس قدرت ایران، تا کنون نتوانسته جلوی تظاهرات اقشار متنوعی از مردم را بگیرد.
تعداد اعتراضهای پرشمار مالباختگان؛معلمان، کارگران، بازنشستگان، کارمندان، کشاورزان، و نیز معترضان به خشکسالی و کمآبی و تجمعهای پرشمار دیگر در گوشه و کنار ایران از محاسبه خارج شده است.
نتیجه روندی که حکومت از زمان اعتراضهای دهه هفتاد با انکار مطالبات معترضان و روی آوردن به برخوردهای امنیتی با آنها در پیش گرفت، تبدیل اعتراضهای معیشتی به تجمعهای مخالفت با اصل نظام بود.
امروزه هر اتفاقی، بهانهای برای اعتراض به حکومت میشود. حتی نحوه آواربرداری ساختمان فروریخته متروپل در آبادان که تبدیل به بحرانی تازه برای مقامهای جمهوری اسلامی شده است.
دود و آتشی که زمانی فقط مشهد را تیره کرد؛ حالا تمام ایران را فرا گرفته است. اما به نظر نمیرسد که مسئولان نظام تمایلی برای مشاهده این غبار در آسمان ایران داشته باشند.