کشور ما با کدام مشکل علمی روبه‌رو است

كشور ما با كدام مشكل علمی روبه‌رو است
فرهیختگان
فرهیختگان - ۲۶ مهر ۱۳۹۰

تعداد بازدیدها: مهدی گلشنی: آنچه در پی می‌آید، بخشی از سخنان آقای دکتر مهدی گلشنی، عضو پیوسته گروه علوم پایه و برگزیده فرهنگستان علوم درباره مشکلات علمی کشور است. دکتر گلشنی این سخنان را در مراسم بزرگداشت مشترک فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی ایران ایراد کرده است.   واقعیت این است که علم در کشور ما در سه دهه اخیر پیشرفت خوبی داشته؛ ولی ظرفیت ما خیلی بیشتر از چیزی است که به آن دست یافته‌ایم و برای اینکه به ظرفیت واقعی‌مان برسیم، باید جلوی برخی از ناهنجاری‌ها را بگیریم. دغدغه‌ها: موضوع اول این مساله است که معیار پیشرفت علمی ما چیست؟ یکی از معیارهایی که در ۱۰ سال اخیر سخت مورد توجه قرار گرفته و همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده، تعداد مقالات علمی است. شکی نیست که تعداد مقالات در پیشرفت علمی یک کشور، امر موثری است؛ ولی به نظر من پیشرفت واقعی علمی ما به دو صورت نشان داده می‌شود: اول اینکه ما در مرزهای علم فعالیت داشته باشیم و در این زمینه مرزشکنی کنیم؛ چیزی که کمتر به آن توجه می‌شود.

"تعداد بازدیدها: مهدی گلشنی: آنچه در پی می‌آید، بخشی از سخنان آقای دکتر مهدی گلشنی، عضو پیوسته گروه علوم پایه و برگزیده فرهنگستان علوم درباره مشکلات علمی کشور است"دوم اینکه علم باید در جهت رفع نیازهای کشور گام بردارد. البته اینکه ما برخی از نیازها را از خارج تامین می‌کنیم، اشکالی نداشت، اگر ما در معرض هجوم و تحریم‌های بین‌المللی نبودیم. وجود تحریم‌ها باید باعث شود که ما تمام ضروریات اولیه‌مان را خودمان تهیه کنیم. ما در بعضی از حوزه‌های علم، تولیدات علمی خوب و مقالات زیادی داریم ولی در مقابل در مورد برخی از مسائل ضروریمان، تولیدات‌مان کافی نیست. به علاوه باید توجه کنیم که هرچه پیش می‌رویم، یعنی در سال‌های آینده، غرب محدودیت‌های بیشتری برای انتقال فناوری‌های جدید برای ما فراهم خواهد کرد.

از این رو ضرورت پیدا می‌کند که همانند چینی‌ها به فکر آن باشیم که لااقل ضروریاتمان را خودمان تامین کنیم و در این موارد به خودکفایی برسیم. نظر متخصصان: موضوع دوم مساله کسب نظر از متخصصان است که این مورد انجام می‌شود؛ ولی در حدی نیست که رضایت اهل نظر را فراهم کند. مشکل ما این نیست که در کشور متفکر نداریم. ما متفکر داریم؛ ولی متفکران باید به کار گرفته شوند و از حالت انفعال بیرون آیند. باید به نحو شفافی برای اهل علم روشن شود که متفکران به حساب می‌آیند.

"دکتر گلشنی این سخنان را در مراسم بزرگداشت مشترک فرهنگستان‌های جمهوری اسلامی ایران ایراد کرده است"در آن موقع تولیدات علمی آنها و نتایج مشورت با متفکران کاملا متفاوت خواهد بود. متاسفانه به دلیل عدم گسترش تبادل‌نظر در سطح کشور، ما کمتر به اجماع نسبی (و نه اجماع کامل) خبرگان در مسائل اساسی می‌رسیم.  چیزی که باید تشویق شود، به کار گرفتن اهل علم، هم از طریق مجلس و هم از طریق دولت، در طرح‌های مهم کشوری است. دانشمندان اگر احساس کنند که به حساب می‌آیند، نتیجه کاملا متفاوت خواهد بود. فرهنگ نقد: موضوع سوم عدم‌حاکمیت فرهنگ نقد در کشور ماست.

ما وقتی کنگره علوم انسانی برگزار کردیم، یکی از نکاتی که بین همه اهل نظر در آنجا مشترک بود، ‌این مساله بود که ما فرهنگ نقد نداریم. نه می‌دانیم که چگونه نقد کنیم و نه با قوت نقادی می‌کنیم و نه نقدپذیریم. در مواردی هم که نقد صورت می‌گیرد، چون عادت به نقد نداریم، همه عیب‌جویانه تلقی می‌شود. باید با روحیه بالا فرهنگ نقادی و نقدپذیری را رایج کنیم و ادب نقد را هم رعایت کنیم. متاسفانه در کشور ما ادب نقد رعایت نمی‌شود.

"دغدغه‌ها: موضوع اول این مساله است که معیار پیشرفت علمی ما چیست؟ یکی از معیارهایی که در ۱۰ سال اخیر سخت مورد توجه قرار گرفته و همه‌چیز را تحت‌الشعاع قرار داده، تعداد مقالات علمی است"ما باید به یاد بیاوریم که در فرهنگ اسلامی زندگی می‌کنیم و ادب اسلامی اقتضائات خود را دارد. خروج نخبگان: موضوع چهارم خروج نخبگان برای ادامه تحصیل است که ابتدا نخبگان برای ادامه تحصیل می‌روند؛ ولی مهاجرت آنها ادامه پیدا می‌کند و بسیاری از آنها نیز بازنمی‌گردند. عده‌ای می‌گویند این طبیعی است که نخبگان برای ادامه تحصیل مهاجرت کنند و سپس بیایند و معلومات‌شان را به ما منتقل کنند. اگر چنین باشد، بسیار خوب است؛ ولی من زمانی در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حضور دکتر احمدی‌نژاد آماری ارائه دادم که از ۱۴۰ نفر در دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی‌شریف که در هشت سال گذشته برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته‌اند، ۲۰ نفر هم بازنگشته‌اند! عده دیگری می‌گویند وقتی که ما نمی‌توانیم از آنها استفاده کنیم، طبیعی است که مهاجرت کنند. الان آنهایی که می‌روند، بیشتر برای سطح دکترا می‌روند و از بهترین‌ها هستند.

در اینجا این سوال مطرح می‌شود که پس چرا ما اینقدر وقت و هزینه صرف آنها کنیم و درست زمانی که وقت بهره‌برداری از آنها می‌شود، آنها را تحویل غرب دهیم و آنها به نحو مجانی بهترین محصولات ما را بگیرند؟ باید راجع به این مساله به‌طور جدی کار شود؛ زیرا این مساله به‌صورت محسوس در جامعه وجود دارد. من از تعداد توصیه‌نامه‌هایی که افراد از دانشگاه خودمان و از دانشگاه‌های دیگر از من و دانشکده ما گرفته‌اند، می‌توانم بگویم که مساله بسیار حساس و مهم است و حتما باید به آن توجه شود. خروج نخبگان دلایل مختلفی دارد: یکی اینکه فرهنگ تعهد در آنها کمتر ایجاد شده است و اصولا با فرهنگ بومی آشنا نیستند که احساس تعهد کنند و دلیل مهم دیگر این است که احساس می‌کنند شایسته‌سالاری حاکم نیست. اگر ملاحظه کنند که شایسته‌سالاری حاکم است و تبعیض وجود ندارد، ‌مسلما عده زیادی از آنها جذب خواهند شد. تنگ‌نظری: موضوع پنجم این است که یکی از مشکلات ما تنگ‌نظری تخصصی و قالبی است.

"البته اینکه ما برخی از نیازها را از خارج تامین می‌کنیم، اشکالی نداشت، اگر ما در معرض هجوم و تحریم‌های بین‌المللی نبودیم"زمان حال مانند زمان ابن‌سینا نیست که یک فرد بتواند همه علوم زمان خود را یاد بگیرد. ما چاره‌ای جز تخصص نداریم ولی داشتن تخصص غیر از قالبی فکر کردن و تنگ‌نظری متخصصانه است. ما شاهدیم که فرد وقتی در یکی از رشته‌های علوم متخصص می‌شود، دنیای او فقط و فقط همان رشته تخصصی خودش است. گویی که در یک خلاء انسانی کار می‌کند. این تخصص‌ها باید در محیط انسان‌ها پیاده شود؛ بنابراین لازم است که افراد دروس فوق‌تخصص خودشان را بگذرانند تا با جوامع انسانی و شرایط انسان‌ها آشنا شوند، با نیاز جوامع خود آشنا شوند و این می‌طلبد که ما به قضیه وسعت بدهیم.

وسعت دید داشتن در علمای قدیم ما یک فرهنگ بوده است. آنها همه‌چیز را جامع می‌دیده‌اند. الان حوزه‌های بین‌رشته‌ای در حال به راه افتادن است ولی باید بیش از اینها گسترش پیدا کند. باید حوزه‌های علوم پایه، علوم انسانی، علوم مهندسی و. .

"ما در بعضی از حوزه‌های علم، تولیدات علمی خوب و مقالات زیادی داریم ولی در مقابل در مورد برخی از مسائل ضروریمان، تولیدات‌مان کافی نیست". با هم ارتباط داشته باشند، همان‌طور که در بعضی از دانشگاه‌های درجه اول آمریکا و اروپا این مبادلات صورت می‌گیرد. باید توجه داشت که علم در هر فرهنگی رشد نمی‌کند. ما اگر به دوران درخشان چند صدساله تمدن اسلامی نظر کنیم، می‌بینیم که علم در زمان‌هایی رشد پیدا کرده است که آزادی اندیشه بوده، تبادل افکار بوده و حرمت علما بیشتر بوده است؛ مانند زمان آل‌بویه و سامانیان و در مقابل مشاهده می‌شود که به محض آنکه اشعری مسلکان با مشرب ضدعقلی خود وارد شدند، رشد علوم در عالم اسلام متوقف شد. رواج کمیت‌گرایی: موضوع ششم این است که در کشور ما کمیت‌گرایی در مقایسه با کیفیت‌گرایی بسیار رواج یافته است.

هرچه را بخواهیم ذکر کنیم، می‌بینیم که بدون تحلیل آمار می‌دهند. ما در مقام تحصیلات، کیفیت را دست‌کم می‌گیریم. در مقام تولیدات صنعتی کیفیت را دست‌کم می‌گیریم. مساله کنترل کیفیت باید بسیار جدی‌تر گرفته شود تا مردم به سراغ اجناس خارجی نروند. مساله توجه به کیفیت بسیار مهم است.

"به علاوه باید توجه کنیم که هرچه پیش می‌رویم، یعنی در سال‌های آینده، غرب محدودیت‌های بیشتری برای انتقال فناوری‌های جدید برای ما فراهم خواهد کرد"اینکه ما چقدر فارغ‌التحصیل داریم، خیلی مهم نیست، اینکه فارغ‌التحصیلان ما چقدر توانایی دارند مهم است. مدرک‌گرایی: موضوع هفتم این است که یکی از مشکلات اساسی جامعه ما مجاز‌طلبی، صورت‌گرایی، ظاهرگرایی و نظایر آن است و از نشانه‌های آن مدرک‌گرایی است. مردم دنبال اخذ مدارک فوق‌لیسانس و دکترا هستند تا به هر طریقی که ممکن است، آنها را به دست آورند. شما می‌بینید که عده‌ای زحمت می‌کشند و خون دل می‌خورند تا به اخذ درجه دکترا نائل شوند، ولی عده‌ای به راحتی و بدون رفتن به کلاس صاحب این مدارک می‌شوند. به این مسائل باید واقعا رسیدگی شود.

به‌عنوان مثال دیگر، مشاهده می‌کنیم که عده‌ای بدون آنکه واجد شرایط باشند و تخصص کافی در موضوعی داشته باشند، در جشنواره‌ها [به نام آن تخصص] جایزه می‌گیرند و همچنین عده‌ای بدون آنکه وقت صرف کنند، اسم‌شان روی کتاب‌ها درج می‌شود. چرا ما دنبال ظاهرگرایی هستیم؟ اسلام یک مکتب واقع‌گراست و دنبال حقیقت است. آیه شریفه «یعلمون ظاهرا من الحیاه الدنیا و هم عن الآخرة هم غافلون» این مورد را به ما می‌گوید و من این روزها بیشتر و بیشتر به یاد این بیت خواجه حافظ شیرازی هستم که: فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد!

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۲۶ مهر ۱۳۹۰
فرهیختگان - ۲۶ مهر ۱۳۹۰
خبرگزاری جمهوری اسلامی - ۲۶ مهر ۱۳۹۰