سریال راز بقا قسمت ۱ اول

پندار - ۱ فروردین ۱۴۰۱

سریال جدید سعید آقاخانی، به نام راز بقا در سینمای خانگی منتشر خواهد شد.

نکته جالب توجه این است که نه فیلیمو و نه نماوا که این بار فیلم‌نت سراغ یک چهره جنجالی رفته و آن را به سینمای خانگی آورده است.

تهیه‌کننده سریال سید مصطفی احمدی و نویسنده آن امیر وفایی است و فعلا اطلاعات بیشتری درباره این سریال احتمالا پرمخاطب منتشر نشده است.

از بازیگران سریال جدید سعید آقاخانی، به بهرام افشاری می‌توان اشاره کرد که اگر می‌خواهید اپیزود به اپیزود از ماجراهای این سریال با خبر باشید و حواشی آن را هم مرور کنید، همین حالا پندار را سابسکرایب کنید و تیک زنگوله آن را هم بزنید.

خلاصه و پاورقی سریال راز بقا قسمت اول۱:

سریال با تصاویر یک تشییع جنازه شروع می‌شود.

همه در حال اشک ریختن هستند. آمبولانس می رسد. موقع تشییع می‌گویند بودنت سخت بود رفتنت سخت‌تر از بودنت.
قاب عکس مرحوم می‌افتد زمین و می‌شکند.

سلام، اسم من رحیم است. در واقع رحیم بود. رحیم تیمسار.

"شاید ۳۳ سالگی وقت مردن نبود اما اینکه جوانمرگ شدم را قبول ندارم.و ۱۲ هزار و ۴۵ روز زندگی کردم که به نظرم برای زندگی در این دنیا زیاد هم هست"آفریده ۱۳۶۷ آرمیده ۱۴۰۰. شاید ۳۳ سالگی وقت مردن نبود اما اینکه جوانمرگ شدم را قبول ندارم.و ۱۲ هزار و ۴۵ روز زندگی کردم که به نظرم برای زندگی در این دنیا زیاد هم هست. ظهر دیروز بود که موفق شدم بمیرم یا موفق شدند بکشن منو.
با بودن من گاهی به بقیه خوش نمی‌گذشت. بعضی‌ها من رو بی نزاکت، تیزهوش، احمق، بی‌ادب و یا بامزه می‌دونستن و بعضی هم می‌گفتن خیلی خیلی احمقم.

تصاویر بعدی شنای رحیم تیمسار (با بازی بهرام افشاری) در استخر است در حالی که تایم استخر تمام شده و بیرون نمی‌رود.

ضارب را می‌بینیم که جلوی دوربین می‌گوید من دوستش داشتم.

ضربه زدم ولی به خاطر آن ضربه نبود که مرد.بچه‌ای را می‌آورند که بگویند رحیم به آن‌ها چه گفته، مادرش می‌گوید دایی رفته پیش خدا ولی آقا رحیم گفته داییت رو خاک کردن تا الان هم جسدش باد کرده ترکیده!

سریال راز بقا قسمت ۱ اول

مادر رحیم میگه من فقط پول دادم بیاره براتون. رحیم روی موبایل حاجی آهنگ مایکل جکسون گذاشته است.

رحیم به دختری با ماشین گران قیمت برخورد می‌کند که کسی آینه آن را شکسته ولی شماره‌اش را گذاشته است. در حال صحبت با آن مرد پولدار می‌شود که با پراید رحیم اینا می‌زنن بهش.
رحیم میگه وقتی خسارتت رو میدم ولی وقتی که اولش از اون آقا با شماره رند پولش رو بگیری.

حاتم، نقشی که حسن معجونی بازی می‌کند و برادر رحیم استاال با مادرش و دخترش کیانا هستند. مادرش می‌گوید زن سابقت (ریحان) را اصرار کن شام بماند.

می‌رود تا به همسر سابقش بگوید بیا با ما شام بخور. در حال شمردن پول است.

"بعضی‌ها من رو بی نزاکت، تیزهوش، احمق، بی‌ادب و یا بامزه می‌دونستن و بعضی هم می‌گفتن خیلی خیلی احمقم"پول کمیسیون اون دو تایی که هفته پیش آوردی مطب را بگیر.

رحیم با صورت خونی سر میرسد. ۴ میلیون تومان کاسب شده ولی کتک خورده.

دانلود سریال راز بقا قسمت اول

کار رحیم مسئول آسانسور بودن است و آن‌جا هم مشغول مردم‌آزاری است. توی چشم یکی با اسپری فلفل زده است. رئیس بیمارستان او را می‌خواهد. رحیم می‌گوید خیلیها از ترس آبرو سکوت می‌کنند.

اخراج می شود.

به کودکی رحیم باز می‌گردیم که در مدرسه هم مورد شبیهی پیش آمده و از مدرسه اخراج شده است. یا وقتی که در معجون علی بابا در خیابان حافظ تهران کار می‌کرده و معجون‌ها را روی مردم ریخته و اخراج شده است.

مدتی آپاراتچی بوده است که در آن‌جا هم اخراج شده است. بعد از آن استخدام رسمی دولت شد و می‌گوید نمی‌توانند اخراجم کنند.

حاج آقا (با بازی سعید آقاخانی) بچه‌مسجدی است که برادر رحیم، حاتم از او یک معرفی‌نامه می‌خواهد. حاج‌آقا، رئیس شورای حل اختلاف است و ساندویچ‌فروشی دارد.

حاتم خالی بسته بوده گفته از مغازه حاج‌آقا سهم دارم. در حالی که یک دهم از یک دونگ مغازه مال پدر حاتم بوده است.

"تصاویر بعدی شنای رحیم تیمسار (با بازی بهرام افشاری) در استخر است در حالی که تایم استخر تمام شده و بیرون نمی‌رود.ضارب را می‌بینیم که جلوی دوربین می‌گوید من دوستش داشتم"حاتم به همه وعده مسئولیت آینده‌اش را می‌دهد.

حاتم رفته درباره رحیم با حاج‌آقا مشورت بکند.

رحیم برای پیگیری ماجرای تصادف به طلافروشی می‌رود که آن‌جا چشمش دختری را می‌گیرد.

بحث به خسارت مردی که شماره رند داشته می‌رسد و این‌که به عنوان کِیسِ خوب شماره ۳ سیو شده است.

حاج آقا به یک قهوه‌خانه می‌رود که غذا و چای و قلیان تعطیل شده اما در آن‌جا فایت برگزار می‌شود و وارد می‌شود. به زیرزمین آن می‌رویم که افراد جمعند و آماده مسابقه.

رحیم با خود می‌گوید: باید فراموش کنم چه بسیار آدم‌هایی که عشق را فراموش نکردند و زمین خوردند. باید فراموش کنی رحیم.

مبارزه شروع می‌شود. ضربه می‌خورد و از حال می‌رود. کشته می‌شود.