بداهه‌های محمدرضا خان لطفی

بداهه‌های محمدرضا خان لطفی
فرهیختگان
فرهیختگان - ۶ آبان ۱۳۹۰

تعداد بازدیدها: ۵ سما بابایی: گاهی وضعیتی پیش می‌آید که ناگزیر می‌شوی نیمه پر لیوان را ببینی، یعنی هر اندازه هم که ژست روزنامه‌نگار عاصی را به خود گرفته باشی که انگار وظیفه‌اش انتقاد و باز هم انتقاد به همه‌چیز و همه‌کس است، اتفاقاتی رخ می‌دهد که آدم ناگزیر می‌شود برای لحظاتی هم که شده از وضعیت پیش آمده احساس رضایت کند. حالا شده است داستان ما و بلاتکلیفی‌ای که خواه ناخواه دچارش شده‌ایم. از آن طرف مسائل و مشکلات موسیقی هنوز سفت و محکم سر جای خودش هست. همچنان نمایش و نشان دادن ساز از رسانه ملی،  ممنوع است. اهالی موسیقی – هر اندازه هم که بزرگ و هر اندازه هم که نامدار- در پیچ‌وخم پله‌های ارشاد گرفتارند تا مجوز آلبوم و کنسرت‌هایشان را بگیرند و از آن بدتر بسیاری از اساتید موسیقی نواحی در سکوت و غربت به نواهایی می‌اندیشند که در حال فراموشی است و از آن طرف مدتی است که کنسرت‌های موسیقی رونق بسیار دارد؛ از موسیقی پاپ گرفته تا موسیقی‌های سنتی.

"اساتید هم تقریبا همه‌شان جمعند و برنامه‌هایشان را اجرا کرده‌اند و در این میان تنها نام استاد آواز خالی است که البته امیدی نیست که به این زودی‌ها او را دوباره روی صحنه ببینیم"اساتید هم تقریبا همه‌شان جمعند و برنامه‌هایشان را اجرا کرده‌اند و در این میان تنها نام استاد آواز خالی است که البته امیدی نیست که به این زودی‌ها او را دوباره روی صحنه ببینیم. برای همین چیزهاست که آدم تکلیف خودش را نمی‌داند که بالاخره از شرایط موسیقی کشور راضی باشد یا نه؟ اصلا نیمه پرلیوان را ببیند یا اینکه دلش نخواهد توجهی به این بخش داشته باشد و مثل همیشه سرش را به همان نیمه خالی گرم کند. اصلا کسی می‌داند که قضیه این «لیوان» چیست که این سال‌ها تا این اندازه به فرهنگ گفتاری ما اضافه شده و انگار هیچ جایگزینی هم برای آن وجود ندارد؟ راستش را بخواهید به نظر من که اصلا مثال جالبی نیست،  یعنی هر وقت که کسی از آن استفاده می‌کند، مرا یاد این مجری‌های هی «سبز باشید» و «زرد نباشید» بی‌مزه تلویزیون می‌اندازد. حالا اینکه چرا خودم هم از آن استفاده کردم،  نمی‌دانم. اصلا شاید چون جایگزینی برای آن نداشته‌ام و حالا هم خیلی سخت نگیرید دیگر،  به وضعیت موسیقی فکر کنید که مثل آب و هوای این روزها،  چند دقیقه‌ای کاملا آفتابی است و بعد آنقدر سرد می‌شود که دندان‌های آدم «تیلیک تیلیک» به هم می‌خورد.

. . فعلا اما «همه چیز آرومه» و ما هم «خیلی خوشحالیم» دیگر. بعد از کنسرت‌های متعدد که توسط اساتید مختلف موسیقی به اجرا درآمد،  قرار است «محمدرضا خان لطفی» نیز به اجرای برنامه بپردازد،  آن هم بعد از یک سال و نیم دوری از صحنه. او که امسال از قافله اجرای کنسرت توسط اساتید موسیقی عقب مانده بود،  می‌آید تا به همراه گروه بزرگ همنوازان شیدا طی سه شب در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران کنسرت بدهد.

"بعد از کنسرت‌های متعدد که توسط اساتید مختلف موسیقی به اجرا درآمد،  قرار است «محمدرضا خان لطفی» نیز به اجرای برنامه بپردازد،  آن هم بعد از یک سال و نیم دوری از صحنه"خیلی‌ها هنوز که هنوز است لطفی را با کانون «چاووش» به یاد دارند. با آثاری که همچنان جزو ماندگارترین و برترین آثار موسیقی دستگاهی ایران است، اما این اصلا بدان معنا نیست که کسی بخواهد خودش را از شنیدن آثار جدید او محروم کند که هر کدام‌شان برای خودش دنیایی است. به هر روی این کنسرت در دو بخش بداهه‌نوازی و گروه‌نوازی برپا خواهد شد که در بخش نخست محمدرضا لطفی با اجرای قطعاتی در دستگاه‌های مختلف به تک‌نوازی می‌پردازد. همچنین در بخش دوم کنسرت،  گروه بزرگ همنوازان شیدا که متشکل از گروه بانوان و گروه همنوازان شیداست به صحنه می‌روند و قطعاتی را به صورت چندصدایی در دستگاه همایون اجرا می‌کنند. مهم‌ترین بخش این برنامه البته همان بداهه‌نوازی‌های لطفی است که می‌شود در آن غرق و در دریای خیال شناور شد.

می‌گویند، موسیقی ایرانی تا به حال در این مملکت بیشترین لطف از بداهه‌های خود را نصیب ما کرده و گاه گاه شور استادان موسیقی چنان ما را با خود برده‌اند که بداهه‌های آنان را چون سمفونی‌هایی که ساعت‌ها وقت صرف تنظیم‌شان می‌شود، شنیده‌ایم و بعضا فراموش کرده‌ایم که بداهه‌اند. می‌گویند، تاریخ بداهه‌نوازی در ایران به «علی‌اکبرخان فراهانی» می‌رسد. و از آن زمان و پس از ورود ویولن و پیانو به ایران بوده که بداهه در میان ما شکل گرفته است. بداهه (improvise) از واژه لاتین improvisus به معنای پیش‌بینی‌ناپذیر گرفته شده و شاید بتوان بداهه‌نوازی را با گفت‌وگو در برابر خواندن از روی متن نوشته شده، مقایسه کرد. بداهه کار کردن دایره گسترده‌ای از هنرها،  از تئاتر تا رقص و موسیقی و فیلم و تلویزیون و نمایش‌های تک‌نفره را دربرمی‌گیرد.

"او که امسال از قافله اجرای کنسرت توسط اساتید موسیقی عقب مانده بود،  می‌آید تا به همراه گروه بزرگ همنوازان شیدا طی سه شب در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی تهران کنسرت بدهد"و آن هنگام که خوب اجرا شده اولین نتیجه آن احساس رضایت بینندگان و شنوندگان آن بوده است. در موسیقی ایرانی تنها می‌توان با احاطه به ردیف،  سازهای موسیقی و تکنیک‌های موجود در آن به یک بیان مستقل و خلق در لحظه رسید. بداهه‌نوازی زمانی اتفاق می‌افتد که تکنوازی یا تک‌خوانی مطرح باشد و حتی اگر چند موسیقیدان نیز بداهه‌نوازی کنند،  یک نوازنده نقش اصلی را برعهده‌ دارد. بداهه‌نوازی از آنجا که خلق آهنگ در لحظه است لذا نمی‌تواند از پیش تعیین شده باشد و در واقع بداهه‌نوازی با حسابگری جور درنمی‌آید و در این میان «محمدرضا لطفی» استاد بلامنازع این شیوه موسیقایی است. به‌خصوص آنکه امروزه نادرترین چیز در موسیقی ایران اجرای کنسرت‌های تکنوازی و بداهه‌نوازی است.

در این وضعیت است که شخصی چون محمدرضا خان لطفی می‌آید و تک و تنها می‌نشیند و ساز می‌زند آن همه بداهه  و ترس آن ندارد که صدای سازش کسی را آزرده کند یا تکنوازی وی موجب کسالت طرفدارانش شود؛ که طرفداران او اصلا برای همین آمده‌اند. پس باید منتظر ماند و دید استاد این بار چه می‌کند... استادی که به مدت پنج سال در هنرستان موسیقی به آموختن موسیقی پرداخت و موسیقی را نزد استادانی چون علی‌اکبر شهنازی، حبیب‌الله صالحی فراگرفت.پس از پایان هنرستان به دانشکده موسیقی راه یافت و به تکمیل آموخته‌هایش پرداخت.در این زمان از استادانی مانند نورعلی برومند، عبدالله دوامی، سعید هرمزی نیز بهره جست. محمدرضا لطفی در سال ۱۳۴۳ جایزه نخست موسیقی‌دانان جوان را نیز کسب کرد. در جشنواره موسیقی جشن هنر ۱۳۵۴ در شیراز به همراه محمدرضا شجریان و ناصر فرهنگ‌فر به اجرای راست پنجگاه پرداخت که بسیار مورد توجه قرار گرفت.

"به هر روی این کنسرت در دو بخش بداهه‌نوازی و گروه‌نوازی برپا خواهد شد که در بخش نخست محمدرضا لطفی با اجرای قطعاتی در دستگاه‌های مختلف به تک‌نوازی می‌پردازد"در اجرای ردیف آوازی توسط عبدالله دوامی با ساز تار وی را همراهی کرد. در سال ۱۳۵۳ به عضویت گروه علمی دانشکده موسیقی درآمد و در همین سال همکاری خود را با رادیو آغاز کرد. به مدت یک سال و نیم به عنوان مدیر گروه موسیقی دانشکده موسیقی هنرهای زیبای تهران به کار مشغول شد و پس از آن از این سمت استعفا کرد. در سال ۱۳۵۴ گروه شیدا را راه‌اندازی کرد و به همراه گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده به بازخوانی و اجرای دوباره آثار گذشتگان پرداخت. کانون موسیقی چاووش را با همکاری هنرمندانی مثل حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، علی اکبر شکارچی و...

راه‌اندازی کرد و در طی یک فعالیت چشمگیر آثاری از این گروه به جای ماند که به گفته بسیاری از اساتید از بهترین کارهای موسیقی ایران به شمار می‌روند. پس از انحلال چاووش بعد از سفرهای زیادی که برای کنسرت به ایتالیا، فرانسه و آلمان کرد، در سال ۱۳۶۵ به آمریکا رفت. علاوه‌بر کنسرت‌های متعدد در سراسر آمریکا، مرکز فرهنگی هنری شیدا را در واشنگتن تاسیس کرده است. از خوانندگانی که در این سال‌ها با او همکاری کرده‌اند می‌توان به محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، هنگامه اخوان و محمد معتمدی اشاره کرد. وی همچنین استاد دوره کارشناسی‌ارشد رشته نوازندگی موسیقی ایرانی در دانشکده موسیقی دانشگاه هنر است.

 

منابع خبر

اخبار مرتبط