چهار اف‌پنجی که اول مهر ۵۹ برنگشتند/خاطره سقوط در دهمین‌روز مهر

چهار اف‌پنجی که اول مهر ۵۹ برنگشتند/خاطره سقوط در دهمین‌روز مهر
خبرگزاری مهر
خبرگزاری مهر - ۲۰ آذر ۱۴۰۲



خبرگزاری مهر،

گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «تنها پنج‌روز؛ زندگینامه و تاریخ شفاهی سرهنگ خلبان آزاد بهرام علیمرادی» نوشته سرتیپ خلبان آزاده جانباز محمدعلی اعظمی یکی از آثاری است که انتشارات راهبردی نهاجا درباره خلبانان آزاده دوران دفاع مقدس منتشر کرده است. این کتاب درباره بهرام علیمرادی یکی از خلبانان هواپیمای شکاری اف‌پنج است که روز دهم مهر ۱۳۵۹ مورد هدف پدافند دشمن قرار گرفته و پس از سقوط به اسارت درآمد. او ازجمله ۲۵ خلبان مفقودالاثری است که سال ۱۳۶۹ آزاد شده و به کشور بازگشتند.

پرونده «معرفی عقابان آسمان ایران» آذرماه سال ۱۴۰۰ برای مرور کتاب‌های خاطرات خلبانان نیروی هوایی در خبرگزاری مهر باز شد که تا به‌حال خاطرات خلبانانی چون فضل‌الله جاویدنیا، منوچهر شیرآقایی، صمدعلی بالازاده، محمد عتیقه‌چی، محمد غلامحسینی، علی‌اکبر صیاد بورانی، عبدالحمید نجفی، حسینعلی ذوالفقاری، یدالله شریفی راد، غلامعلی شیرازی، فرج‌الله براتپور، محمد صدیق‌قادری و محمدرضا صلواتی در قالب آن بررسی و مرور شده‌اند.

پانزدهمین‌شماره این پرونده مربوط به امیر خلبان بهرام علیمرادی است که مشروح آن در ادامه می‌آید؛

* از ابتدا تا اعزام به آمریکا

علیمرادی متولد ۱۱ خرداد ۱۳۳۴ در ملایر است که سال ۱۳۵۳ دیپلم گرفت و به مرکز استخدام نیروی هوایی مراجعه کرد که اول آبان آن سال برای شروع آموزش وارد دانشکده خلبانی مرکز آموزش‌های نیروی هوایی شد. اواخر سال ۱۳۵۴ هم به آمریکا اعزام شد.

با ورود به آمریکا، علیمرادی و همدوره‌ای‌هایش به پایگاه لکلند در شهر سن‌آنتونیو در ایالت تگزاس رفتند تا دوره زبان انگلیسی خود را تکمیل کنند. علیمرادی سپس برای آموزش هواپیمای T41 به پایگاه هوندو در اطراف شهر مدینا رفت و در قدم بعدی برای پرواز با هواپیمای T37 به پایگاه هوایی وب منتقل شد.

"این کتاب درباره بهرام علیمرادی یکی از خلبانان هواپیمای شکاری اف‌پنج است که روز دهم مهر ۱۳۵۹ مورد هدف پدافند دشمن قرار گرفته و پس از سقوط به اسارت درآمد"مرحله پایانی آموزش در آمریکا هم، مربوط به پرواز با هواپیمای T38 در پایگاه هوایی ونس در حومه شهر انید بود که با اتمام آن، علیمرادی اواخر مهر ۱۳۵۶ به ایران بازگشت.

* بازگشت به ایران و انتخاب اف‌پنج

با بازگشت به ایران، علیمرادی برای پرواز با هواپیمای فانتوم F4 گزینش شد اما به‌دلیل علاقه‌ای که به پرواز با هواپیمای تک‌کابین داشت، درخواست انتقال به گردان‌های هواپیمای اف‌پنج را کرد که پذیرفته شد و در نتیجه پس از پایان کلاس‌های آکادمی فانتوم، به پایگاه وحدتی دزفول منتقل شد تا کلاس‌های آموزشی اف‌پنج را در گردان ۴۱ شکاری این پایگاه پشت سر بگذارد. او در این مقطع ۵۰ ساعت با اف‌پنج پرواز کرد و پروازهای آموزشی خود را با یک استاد آمریکایی به‌نام سرگرد ونی

وینریک
انجام داد که به‌خاطر حضور در جنگ ویتنام، برای تشویق به‌عنوان مأموریت به ایران اعزام شده بود.

رسیدن علیمرادی به رتبه لیدرچهاری در پرواز، با روزهای انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ همزمان بود.

* پروازهای مرزی در شرق و غرب کشور

پس از انقلاب، با شروع ناآرامی‌های مرزی، علیمرادی برای انجام پروازهای شناسایی در مرز افغانستان به پایگاه چهاردهم شکاری مشهد منتقل شد و سال ۱۳۵۸ چندپرواز و مأموریت را در آن پایگاه انجام داد. سپس با آغاز سال ۵۹ و تحرکات مرزی ضدانقلاب و عراق در غرب کشور، از مشهد به پایگاه دزفول فراخوانده شد تا به جنگ تانک‌ها و نفربرهای زرهی دشمن برود که وارد خاک ایران می‌شدند. به این ترتیب دفع تجاوزات مرزی عراق در پایگاه دزفول، توسط خلبانان اف‌پنج این پایگاه با استفاده از راکت در دستور کار قرار گرفت. یکی از این مأموریت‌ها، مربوط به ۲۲ شهریور آن سال است که علیمرادی و کاظم عباس نژادی هریک با ۴ پد راکت به جنگ ادوات دشمن رفتند.

یکی از مواردی که علیمرادی از آن روزها روایت کرده این است که او و دیگر خلبانان، تحرکات مرزی عراق را به‌طور مرتب گزارش می‌داده‌اند اما هیچ عکس‌العمل سیاسی و نظامی درخور و مناسبی اتخاذ نمی‌شد.

* شروع جنگ در پایگاه دزفول

بهرام علیمرادی در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ و شروع جنگ، افسر کاروان باند پایگاه دزفول بود و بمباران هواپیماهای عراقی را از نزدیک شاهد بوده است.

او می‌گوید هواپیماهای پایگاه همگی داخل آشیانه‌ها بودند. در نتیجه آسیبی ندیدند. هواپیماهای عراقی در آن روز از صبح تا غروب در قالب دسته‌های دوفروندی، ۳ مرتبه پایگاه دزفول را بمباران کردند. پس از بمباران دوم، دو فروند هواپیمای از پایگاه دزفول برای شناسایی تحرکات دشمن پرواز کردند و در بمباران سوم پایگاه که نزدیک غروب انجام شد، محل گردان‌های پروازی هدف قرار گرفت که چون خلبان‌ها پیش‌تر آن محل را تخلیه کرده بودند، به آن‌ها آسیبی نرسید.

بمباران رادار ناصریه، مأموریتی بود که برای ساعت ۵ صبح روز اول مهر ۱۳۵۹ برای بهرام علیمرادی و کاظم عباس‌نژادی در نظر گرفته شده بود که لغو و به زمان دیگری موکول شد.

روز اول مهر، اف‌پنج‌های پایگاه دزفول برای انجام مأموریت‌های خود در عملیات کمان ۹۹ (معروف به ۱۴۰ فروندی) به پرواز درآمده و اهداف خود را بمباران کردند که تعدادی از آن‌ها به‌دلیل محدودیت و کمبود بنزین، به ناچار در باند اضطراری دهلران فرود آمدند. علیمرادی یکی از خلبانانی است که به دهلران رفته و این هواپیماها را به پایگاه برگرداندند.

در آن روز همچنین ۴ فروند از هواپیماهای پایگاه دزفول، سقوط کرده و برنگشتند.

"اواخر سال ۱۳۵۴ هم به آمریکا اعزام شد.با ورود به آمریکا، علیمرادی و همدوره‌ای‌هایش به پایگاه لکلند در شهر سن‌آنتونیو در ایالت تگزاس رفتند تا دوره زبان انگلیسی خود را تکمیل کنند"یکی از خلبانان این‌چهارفروند شهید پرویز حاتمیان بود. منصور ناظریان و تورج یوسف نیز توسط پدافند خودی هدف قرار گرفتند و خلبان دیگری که آن روز شهید شد، توسط پدافند زمین به هوای دشمن، هدف قرار گرفت.

* از روز چهارم تا اجکت در روز دهم جنگ

پیشروی نیروهای سطحی عراق و عدم وجود موانع خودی سر راهشان، باعث شد خلبانان پایگاه دزفول، اجرای طرح‌های پیش‌بینی‌شده در داخل خاک دشمن را به تعویق انداخته و به مقابله با نیروی زمینی دشمن بپردازند.

روز چهارم جنگ بود که علیمرادی در یک‌پرواز دو فروندی با لیدری سروان حسین یزدان‌شناس مأموریت بمباران نیروهای دشمن در منطقه بستان را انجام داد. در مسیر بازگشت از این مأموریت بود که علیمرادی متوجه شد طرح تخلیه پایگاه دزفول ابلاغ شده است. به همین‌دلیل یزدان‌شناس به او گفت می‌تواند در صورت تمایل به پایگاه همدان رفت و فرود بیاید. اما علیمرادی این پیشنهاد را نپذیرفت چون همسرش در دزفول بود و باید از سلامت او مطمئن می‌شد.

او روز چهارم فرودین آن سال عقد کرده و اوایل شهریور ازدواج کرده بود. به‌گفته او ماه‌عسلش به پایان نرسیده بود که جنگ تحمیلی شروع شد.

اولین‌پرواز روز دهم مهر ۵۹ یک‌ماموریت دو فروندی با لیدری سرگرد محمد افشار و همراهی بهرام علیمرادی برای انهدام انبار مهمات عراق در استان نیستان بود. اف‌پنج‌های این پرواز هرکدام ۴ پد راکت حمل می‌کردند و با موفقیت هدف را بمباران کرده و بازگشتند. در مسیر بازگشت بود که علیمرادی به‌دلیل عدم آگاهی از وضعیت دشمن، در منطقه دهلران وارد منطقه‌ای شد که دست نیروهای عراقی بود.

آتش پدافند زمین به‌هوای دشمن به‌سمت اف‌پنج ایرانی گشوده شد و علیمرادی برای خاموش‌کردن آن به‌سمتش حمله‌ور شد و با مسلسل هواپیما اقدام به شلیک کرد. در همان‌لحظات در سینه خود احساس درد کرد و متوجه شد لباس پروازش از خون خیس شده است.

"علیمرادی سپس برای آموزش هواپیمای T41 به پایگاه هوندو در اطراف شهر مدینا رفت و در قدم بعدی برای پرواز با هواپیمای T37 به پایگاه هوایی وب منتقل شد"لحظاتی از مجروحیت نگذشته بود که آتش از پایین کابین خلبان شعله‌ور شد و علیمرادی متوجه شد باید هواپیما را ترک کند. در نتیجه اهرم استفاده از صندلی پران را کشیده و اجکت کرد. او می‌گوید ارتفاعش در آن لحظات آن‌قدر پایین بوده که چتر نجاتش همزمان با رسیدن به زمین باز شده است.

* شروع اسارت

با رسیدن نیروهای عراقی به منطقه سقوط هواپیما، علیمرادی دستگیر و اسیر شد. در قدم اول، او را به یکی از پاسگاه‌های مرزی عراق و سپس به یک‌درمانگاه صحرایی منتقل کردند تا ترکش درون سینه‌اش را خارج کنند. این خلبان اسیر با وجود ضعف جسمی قصد فرار داشت که به همین خاطر به‌شدت مورد ضرب و شتم قرار گرفت.

پس از این اتفاقات، علیمرادی به بغداد و ساختمانی شد که مربوط به نیروی هوایی ارتش این کشور بود.

با ورود به این ساختمان بازجویی‌ها آغاز شده و با گذشت ۳ روز و پایان بازجویی، او را به استخبارات برده و به‌مدت ۴ ماه در سلول انفرادی حبس کردند. علیمرادی سپس به سلول دیگری منتقل شد که احمد وزیر خلبان هواپیمای فانتوم در آن حضور داشت و هر دو دستش به‌دلیل اجکت از هواپیما، شکسته و به گردنش آویزان بود. پس از حدود دوهفته از حضور در این سلول، علیمرادی به سلول دیگری منتقل شد که یدالله عبدوس خلبان اف‌پنج با دو دست شکسته در آن بود.

* زندان‌های ابوغریب و الرشید

با گذشت چندروز، عبدوس از سلول برده شد و علیمرادی هم به سلول دیگری منتقل شد که مسعود محمدی نو خندان و اسدالله اکبری فراهانی در آن بودند. چندروز بعد هم سید جمشید اوشال و ابوالفضل مهراسبی به این جمع اضافه شدند که حضور ۵ نفره‌شان در یک‌اتاق کوچک باعث سختی و مرارت‌شان بود. این خلبان‌ها پس از چندروز از سلول خارج و به زندان ابوغریب منتقل شدند.

"سپس با آغاز سال ۵۹ و تحرکات مرزی ضدانقلاب و عراق در غرب کشور، از مشهد به پایگاه دزفول فراخوانده شد تا به جنگ تانک‌ها و نفربرهای زرهی دشمن برود که وارد خاک ایران می‌شدند"در این زندان حدود ۸۰ تن از اسرای ایرانی از گروه‌های مختلف خلبان و غیرخلبان حضور داشتند.

با شورش‌ها و اعتراضاتی که اسرا می‌کردند، اسفندماه ۵۹ تعدادی از آن‌ها به زندان دیگری در نزدیکی ابوغریب منتقل شدند که علیمرادی یکی از آن‌ها بود. این دوره تنبیهی حدود یک‌سال طول کشید و زندانیان دوباره به همان‌زندان پیشین برگشتند. آبان‌ماه سال ۱۳۶۱ هم خلبانان از افسران نیروی زمینی جدا و به بغداد منتقل شدند. در بغداد نیز به زندان استخبارات برده شده و در مرحله بعد دو خلبان اسیر دیگر یعنی حسینعلی ذوالفقاری و محمدعلی اعظمی به آن‌ها اضافه شدند. این زندانیان روز بعد دوباره به زندان ابوغریب منتقل و به جمع افسران نیروی زمینی وارد شدند.

روز بعد نیز دوباره افسران نیروی زمینی از این جمع جدا کردند. در نتیجه ۲۵ خلبان (۱۹ تن از نیروی هوایی، ۵ نفر از هوانیروز و یک‌تن از نیروی دریایی) باقی ماندند که مسئولیت نگهداری‌شان به نیروی هوایی عراق واگذار شد. این جمع اواخر سال ۱۳۶۲ به زندان الرشید در نزدیکی بغداد و پایگاه هوایی الرشید منتقل شدند.

یکی از اقدامات علیمرادی در سال‌های اسارت و حضور در زندان الرشید، تدوین دو جلد دیکشنری انگلیسی به عربی و عربی به انگلیسی بود که یکی‌دوسال پایانی اسارتش را به آن اختصاص داد و طبق روایت خودش، روزانه حدود ۷ تا ۸ ساعت از وقت خود را صرف نوشتن آن می‌کرد. حدود ۲ ماه مانده به آزادی از اسارت، علیمرادی دچار ضعف شدید جسمی شد که با تشخیص پزشکان عراقی در بیمارستان بستری و مشخص شد بیماری‌اش کم‌خونی است.

با شروع شهریور ۱۳۶۹ زمزمه‌های آزادی در زندان الرشید شنیده شد. بعد از ظهر یک‌روز زندانیان خلبان به‌سمت بعقوبه حرکت داده شدند و سپس پس از گفت‌وگو با صلیب‌سرخ و ثبت نامشان به‌عنوان اسرای جنگی، به طرف مرز ایران حرکت کردند.

علیمرادی و ۲۵ خلبان مفقودالاثر دیگر، روز ۲۴ شهریور ۱۳۶۰ وارد ایران شدند که از آن جمع، مدت اسارت علیمرادی ۱۰ سال بود.

منابع خبر

اخبار مرتبط

خبرگزاری مهر - ۲۱ فروردین ۱۴۰۲
خبرگزاری مهر - ۲۸ فروردین ۱۴۰۱
خبرگزاری میزان - ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۹
خبرگزاری مهر - ۲۴ اسفند ۱۴۰۱
آفتاب - ۲ شهریور ۱۳۹۹