ایران و جمهوری آذربایجان؛ دو قرن سوءظن

ایران و جمهوری آذربایجان؛ دو قرن سوءظن
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۲

روابط ایران و جمهوری آذربایجان در سال‌های اخیر پرتنش بوده است

دو ماه بعد از سفر سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران به باکو، هم اکنون رامیز مهدی اف همتای آذربایجانی او که همزمان پست ریاست نهاد ریاست جمهوری آذربایجان را نیز در دست دارد، به تهران سفر کرده است.

اینکه سفر مهدی اف به تهران در پی ماه‌ها تنش میان دو کشور همسایه تا چه اندازه بتواند بر بهبود روابط تاثیرگذار باشد، موضوعی است که آینده نشان خواهد داد، اما وی از نزدیک‌ترین یاران سیاسی حیدر علی‌اف رئیس جمهور فقید آذربایجان بوده که در دوران ریاست جمهوری فرزند وی الهام علی‌اف نیز همواره از شخصیتهای بسیار پرنفوذ در دولت باکو به حساب آمده است.

روابط دو کشور بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و استقلال جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۱ همواره با تنش‌ همراه بوده است، اما ریشه این تنش‌ها به عواملی ارتباط دارد که قدمتی بسیار دور‌تر از تشکیل دولت باکو دارد. این تنش‌ها در مقاطعی مانند پرواز جنگنده‌های ایرانی بر فراز کشتی اکتشافی شرکت «بریتیش پترولیوم» در آبهای مورد مناقشه با جمهوری آذربایجان تا یک قدمی برخورد نظامی پیش رفت و در سالهای اخیر اتهامات امنیتی دو کشور علیه همدیگر شدت گرفته است.

ریشه‌های تاریخی

۱۲ اکتبر سال جاری، همزمان با دویستمین سالروز امضای قرارداد گلستان میان پادشاهی قاجار و روسیه تزاری، قرار است مراسمی در شهر «دربند»، جنوبی‌ترین شهر قفقازی فدراسیون روسیه برگزار شود.

بر اساس این قرارداد کلیه مناطق تحت حاکمیت ایران در قفقاز به غیر از خانات ایروان و نخجوان به روسیه تزاری واگذار شد.

به رغم عقد قرارداد گلستان، تنش میان دو همسایه همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۸۲۸ دوباره میان قشون قاجار و تزار جنگ درگرفت و شکست ایرانی‌ها منجر به واگذاری امتیازات، پرداخت غرامت سنگین جنگی و واگذاری خانات ایروان و نخجوان به روسیه شد.

متن کامل قرارداد ۱۹۲۱ دریای خزر میان ایران و اتحاد جماهیر شوروی
  • برای مطالعه متن اینجا را کلیک کنید

با جدایی نخجوان، عملا رود ارس به عنوان مرز قلمرو ایران و روسیه تزاری قرار گرفت، رودی که یک سوم آذری زبان‌ها در مناطق شمال آن و دو سوم آن‌ها در مرزهای جنوبی آن ساکن بودند.

با شروع قرن بیستم چندین جنبش آزادی خواهانه در هر دو سوی این مرز اتفاق افتاد که معمولا حمایت آذربایجانی‌های طرف دیگر را به همراه داشت. از جمله اعلام استقلال آذربایجان روسیه بعد از سقوط دولت تزار و تشکیل جمهوری دموکرات آذربایجان به رهبری محمد امین رسولزاده در سال ۱۹۱۸. پادشاهی قاجار ایران از به رسمیت شناختن این دولت که اولین دولت دموکرات و لائیک در جهان اسلام بود، امتناع کرد.

در سال ۱۹۱۸ ولادیمیر ایلیچ لنین رهبر تازه قدرت یافته انقلاب کمونیستی روسیه بسیاری از مفاد تحمیلی عهدنامه ترکمنچای را لغو کرد، موضوعی که هم نوعی نشان حسن نیت رهبر جدید روسیه نسبت به ایران قلمداد شد و هم اهرم فشاری بر دولت رسولزاده.

دولت رسولزاده تنها ۲۳ ماه دوام آورد و تنشهای خونین بر سر قره باغ کوهستانی با ارامنه و نهایتا لشکرکشی روس‌ها منجر به سقوط دولت او و الحاق دوباره جمهوری آذربایجان به قلمرو روسیه شد.

در آذربایجان ایران نیز قیام شیخ محمد خیابانی رئیس فرقه دموکرات آذربایجان (همنام با حزب رسولزاده) در ژوئن ۱۹۲۰ منجر به تشکیل دولت «آزادستان» شد که تنها پنج ماه دوام آورد و با حمله نیروهای دولت مرکزی سقوط کرد.

درست بعد از حمله نازی‌ها به اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۴۱، دولت روسیه به ایران حمله کرد و مناطقی از آذربایجان ایران را اشغال کرد. گفته می‌شود که روسیه در نظر داشت کل مناطق اشغال شده را ضمیمه خاک خود کند و نقش بسیار بزرگی در تشکیل دولت حزب دموکرات به رهبری سید جعفر پیشه وری در جدایی آذربایجان ایران از این کشور در سال ۱۹۴۵ ایفاء کرد.

به هر حال خروج قشون روسیه از ایران و رویگردانی آن از دولت پیشه وری و حمله نیروهای نظامی دولت مرکزی ایران به عمر کوتاه دولت پیشه وری نیز خاتمه داد.

سرکوب جنبشهای آزادیخواهانه یا جدایی طلبانه یاد شده، همچنین سرکوب خونبار قیام مشروطه تبریز به دست دولت مرکزی ایران به هر حال کماکان در حافظه تاریخی نخبگان سیاسی آذربایجان باقی مانده است.

از طرفی همین قیام‌ها و جنبش‌ها و نقش حمایتی آذربایجانی‌ها از همدگیر در قرن گذشته در شکل گیری ذهنیت دولت ایران و بدبینی آن نسبت به ساکنان جمهوری آذربایجان تاثیر زیادی داشته است.

بعد از استقلال جمهوری آذربایجان

از دهه ۱۹۸۰ به بعد موج شعارهای «اتحاد آذربایجانیان دو سوی ارس» در میان روشنفکران، نویسندگان و فعالان سیاسی در جمهوری آذربایجان بلند‌تر شد و احساسات ملی گرایانه در توده مردم به شدت اوج گرفت.

"از جمله اعلام استقلال آذربایجان روسیه بعد از سقوط دولت تزار و تشکیل جمهوری دموکرات آذربایجان به رهبری محمد امین رسولزاده در سال ۱۹۱۸"در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۸۹ صد‌ها نفر با برچیدن سیم خاردار‌ها و موانع مرزی در نخجوان در دو سوی ارس جمع شدند و برخی با شنا از رود ارس به خاک ایران قدم گذاشتند. دولت ایران ظاهرا چندان واکنش منفی به این موضوع نشان نداد. دو سال بعد، این واقعه از طرف حیدر علی‌اف، رئیس وقت پارلمان نخجوان بعنوان «روز همبستگی آذربایجانیان جهان» نام گذاری شد و اکنون نیز به عنوان یکی از جشنهای ملی در سطح دولتی همه ساله برگزار می‌شود.

حتی سه سال قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تا استقلال جمهوری آذربایجان وضعیت در مناطق قره باغ کوهستانی دوباره به شدت بحرانی شد و وضعیتی کمابیش مشابه سالهای پایانی دولت دموکرات رسولزاده در ۱۹۲۰ پیش آمد. بطوری که از سال ۱۹۹۰ نیروهای نظامی ارمنستان با حمایت روسیه حمله‌های خونباری را به قره باغ کوهستانی شروع کردند.

در ماه مه سال ۱۹۹۲ دولت ایران به ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی از طرفین مناقشه دعوت کرد که برای پایان دادن به جنگ و مذاکرات صلح به تهران سفر کنند. همین ماه یعقوب محمداف، کفیل ریاست جمهوری آذربایجان (دوم ماه مه ‌ایاز مطلب اوف از ریاست جمهوری استعفا داده بود) و لئون‌تر پطرسیان رئیس جمهور ارمنستان در همان ماه به تهران سفر کردند و حتی بیانیه‌ای سه جانبه برای پایان دادن به خشونت‌ها امضا شد، اما به فاصله اندکی نیروهای ارمنی دوباره به شهر شوشا (شوشی) حمله و آنجا را اشغال کردند.

عدم اعتراض ایران به حمله ارتش ارمنستان به این شهر، هنوز هم هر از گاهی از زبان سیاسیون جمهوری آذربایجان مطرح می‌شود، خصوصا بعد‌ها گسترش روابط تهران-ایروان همواره مورد شکایت و دلخوری دولت باکو بوده است.

یک ماه بعد از این حادثه ابولفضل ایلچی بیگ طی برگزاری انتخاباتی رئیس جمهوری آذربایجان شد.

وی که به شدت عقاید ملی گرایانه داشت، بی‌پرده از لزوم اتحاد آذربایجانی‌های دو سوی ارس صحبت می‌کرد، موضوعی که روابط ایران و جمهوری آذربایجان را به شدت دچار بجران کرد، خصوصا اینکه وی به شدت غربگرا بود.

دریای خزر

با روی کار آمدن حیدر علی‌اف، رئیس جمهوری عملگرای جمهوری آذربایجان در سال ۱۹۹۳، روابط تهران و باکو دوباره تا حدودی بهبود یافت، اگرچه گرایش همسایه شمالی همچنان به غرب بود و موارد متعددی از تنش‌ها میان دو کشور به وجود آمد.

نفوذ رو به گسترش کشورهای غربی در جمهوری آذربایجان، اکتشافات نفت و گاز این کشور توسط شرکت «بریتیش پترولیوم» در دریای خزر، تقسیم یک‌طرفه بخشی از آبهای خزر و قراردادن آن به عنوان «حدود ملی» در قانون اساسی جمهوری آذربایجان و قراردادهای دو جانبه و سه جانبه روسیه، جمهوری آذربایجان و قزاقستان برای تقسیم شمال دریا از موارد تنش زا بود.

هواپیماهای جنگی ایران در ژوئیه سال ۲۰۰۱ بر فراز یک کشتی اکتشافی شرکت «بریتیش پترولیوم» در بخشی از خزر که مورد مناقشه ایران و جمهوری آذربایجان بود به پرواز درآمد که دو کشور را تا آستانه خطر برخورد نظامی پیش برد.

در رژیم حقوقی دریای خزر معاهدات ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ میان ایران و اتحادیه جماهیر شوروری به مشاع بودن سطح دریا اشاره شده است و هیچ اشاره‌ای به بستر دریای خزر نشده است. اما یک خط فرضی که بند آستارا را به بندر حسینقلی در ترکمنستان وصل می‌کرد به عنوان مرز فرضی میان طرفین مشخص شد و کشتی‌های ایران برای تردد در بالای این خط فرضی بایستی از شوروی اجازه می‌گرفتند.

ایران هنوز هم می‌گوید که این خط فرضی را که آبهای جنوبی آن ۱۳ درصد از دریای خزر را تشکیل می‌دهد موقتا مبنا قرار می‌دهد، اما خواهان تعیین رژیم حقوقی دریای خزر با در نظرگرفتن سهم ۲۰ درصدی ایران است، موضوعی که مورد مخالفت ترکمنستان و جمهوری آذربایجان است.

این اختلافات کماکان تابحال ادامه داشته و ظاهرا با استقرار سکوی حفاری نیمه شناور امیرکبیر ایران در مختصات جغرافیایی ۳۸. ۲ درجه شمالی و ۵۱. ۱ شرقی (اطلاعاتی که ژانویه سال جاری یک دیپلمات ارشد اروپایی بر اساس تصاویر ماهواره‌ای به خبرگزاری ترند آذربایجان داده است) که بالا‌تر از خط آستارا-حسینقلی است، و همچنین نظامی‌تر شدن هر چه بیشتر دریای خزر بر پیچیدگی آن افزده است.

سالهای اخیر

بر خلاف سالهای دهه ۹۰، ایران در در نیمه‌های دهه اول قرن بیست و یکم موفق به مشارکت در یک پروژه گازی جمهوری آذربایجان شد و سهم ۱۰ درصدی پروژه میدان بزرگ «شاه دنیز» آذربایجان را از آن خود کرد.

در این سال‌ها روابط اقتصادی دو کشور رو به گسترش نهاد و شرکتهای متعدد ایرانی در جمهوری آذربایجان شروع به فعالیت کردند.

در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی به رغم همکاری‌های نزدیک نظامی میان جمهوری آذربایجان و غرب، مدرنیزه شدن پایگاههای هوایی جمهوری آذربایجان توسط آمریکا در سال ۲۰۰۳ و مذاکرات پیرامون همکاری جمهوری آذربایجان و ناتو در سال ۲۰۰۴، روابط دو همسایه چندان دچار تنش نشد.

با اوج گرفتن قیمت جهانی نفت در نیمه دوم دهه گذشته میلادی، اقتصاد جمهوری آذربایجان که روزانه نزدیک به یک میلیون بشکه صادرات نفت خام داشت، به سرعت شکوفا شد و حجم تجارت خارجی جمهوری آذربایجان با شتاب بیشتری بالا رفت، به طوری که در سال ۲۰۰۹ ارزش مبادلات تجاری این کشور با ایران به بیش از ۶۵۰ میلیون دلار رسید.

اما از سال ۲۰۱۰ به بعد با اوج گرفتن تنش‌ها میان دو کشور، خصوصا مسائل امنیتی از جمله قرارداد نظامی اسرائیل و جمهوری آذربایجان، همچنین بازداشت ده‌ها تن در جمهوری آذربایجان به اتهام همکاری با سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی ایران برای انجام یک سلسله عملیات علیه اهداف غربی، دوباره روابط اقتصادی دو کشور فروکش کرد و حجم تجارت دوجانبه در سال ۲۰۱۱ به ۳۰۰ میلیون دلار کاهش یافت. این رقم حتی یک درصد از حجم کل تجارت خارجی جمهوری آذربایجان نیز نبود.

محمود احمدی نژاد و الهام علی اف روسای جمهور ایران و جمهوری آذربایجان

ده‌ها شرکت ایرانی با سابقه فعالیت بسیار موفق در جمهوری آذربایجان، طی یک سال یا ورشکست شدند یا ناچار این کشور را ترک کردند.

"در ۳۱ دسامبر سال ۱۹۸۹ صد‌ها نفر با برچیدن سیم خاردار‌ها و موانع مرزی در نخجوان در دو سوی ارس جمع شدند و برخی با شنا از رود ارس به خاک ایران قدم گذاشتند"این روند با تعیین محسن پاک آیین سفیر جدید ایران در جمهوری آذربایجان طی سال گذشته تا کنون تا حد قابل ملاحظه‌ای بهبود یافت و مشکل چشمگیری میان طرفین که باعث دامن زدن به بحران روابط سیاسی باشد، دیده نشد. طی این مدت ده‌ها زندانی میان دو کشور مبادله شدند و تجارت دوجانبه باکو-تهران تا ۳۰ درصد افزایش یافت.

پاک آیین یک هفته قبل از شروع ماموریت دیپلماتیک در باکو اعلام کرد که طی دیداری با شورای عالی امنیت ملی ایران درباره فعالیت شبکه آذری زبان «سحر» وابسته به سازمان صدا و سیمای ایران صحبت کرده و قرار شد برنامه‌های سیاسی و انتقادی شدید علیه دولت الهام علی‌اف در این رسانه متوقف شود. او به محض ورود به باکو در اولین اقدام شروع به بازدید از چندین رسانه پرمخاطب جمهوری آذربایجان کرد.

جمهوری آذربایجان از سال ۲۰۰۱ عضو شورای اروپا است. کشورهای غربی تاکنون بیش از ۵۰ میلیارد دلار در بخش انرژی جمهوری آذربایجان سرمایه گذاری کرده‌اند. جمهوری آذربایجان یک قرارداد ۱.

۶ میلیارد دلاری هم با اسرائیل امضا کرده است. با این همه دولت باکو سعی در ایجاد تعادل در سیاست خارجی خود نیز داشته است، از جمله خرید سامانه‌های دفاع ضد موشکی اس-۳۰۰ در سال ۲۰۱۱ از روسیه. مسکو هم اکنون بعد از فرانسه و ایتالیا سومین شریک بزرگ اقتصادی جمهوری آذربایجان است.

می‌توان لیست بلندبالایی از شکایات و دلخوری‌ها و حتی تنشهای ایران و آذربایجان شمرد، اما آنچه که واضح است دو کشور با ۷۵۰ کیلومتر مرز مشترک، فرهنگ و تاریخ مشترک، همچنین درگیر شدن با مشکلات امنیتی خاص خود، از جمله ادامه اشغال ۲۰ درصد از اراضی مورد ادعای جمهوری آذربایجان توسط ارمنستان و مشکل برنامه هسته‌ای ایران، به نظر می رسد که عملا مجبور به کاهش تنش‌ها و انگشت گذاشتن روی منافع مشترک به جای باز کردن جبهه جدید خصومت در روابط خارجی هستند.

منابع خبر

اخبار مرتبط