«ایران قدیم» مهد شکوفایی فکری-فرهنگی جغرافیای اطراف خود بوده است
خبرگزاری فارس: اساس مجادله در منسوب کردن مشاهیر به کشورها چیست و در صورتی که این مشاهیر به شهرهای زادگاهشان منسوب شوند (که تاکنون هم به همین ترتیب بوده است) آیا این مجادله پایان خواهد یافت؟ به گزارش خبرگزاری فارس، نشست «همگرایی کشورهای فارسی زبان» اسفند ماه سال ۸۹ با حضور حسن انوشه سرپرست دانشنامه ادب فارسی، قهرمان سلیمانی رئیس مرکز گسترش زبان فارسی و مهدی سنایی رئیس موسسه مطالعات ایران و اوراسیا (ایراس) برگزار شد. در این نشست سرپرست دانشنامه ادب فارسی به مردم و مسئولان سه کشور فارسی زبان ایران، تاجیکستان و افغانستان پیشنهاد کرد با منسوب کردن مشاهیر فرهنگی این قلمرو به شهرهای زادگاهشان - و نه کشورهایشان - به مناقشه قدیمی و جنجالی مصادره مشاهیر فرهنگی پایان دهند. وی همچنین تاکید کرد که با این شیوه همه ما میتوانیم ببالیم که آنها آثارشان را به زبان فارسیای نوشتند که ما نیز به آن زبان میاندیشیم و سخن میگوییم؛ این بزرگان از آن همه کسانی هستند که به زبان آنها سخن میگویند و مینویسند. نکتههایی در این پیشنهاد وجود دارد که میبایست در ارزیابیها و تصمیمگیریها به آن توجه کرد. نخستین موردی که به ذهن متبادر میشود، این است که اساس مجادله در منسوب کردن مشاهیر به کشورها چیست و در صورتی که این مشاهیر به شهرهای زادگاهشان منسوب شوند (که تاکنون هم به همین ترتیب بوده است: سعدی شیرازی، خواجوی کرمانی، حافظ شیرازی، رودکی سمرقندی، محمد عوفی بخارایی، سنایی غزنوی، مولوی بلخی، خاقانی شروانی، بیدل دهلوی) آیا این مجادله پایان خواهد یافت؟ برای رسیدن به پاسخ از دو مقدمه باید گذر کرد.
"نکتههایی در این پیشنهاد وجود دارد که میبایست در ارزیابیها و تصمیمگیریها به آن توجه کرد"نخست اینکه قصد کشورها؛ در منسوب کردن مشاهیر در زمان معاصر به سرزمین خود چه بوده و آیا با این پیشنهاد نظر مساعد آنها تامین خواهد شد و دوم اینکه این پیشنهاد چقدر موقعیت تاریخی – فرهنگی ما را در نسبت با مشاهیر فارسی زبان مستحکم خواهد کرد؟ در پاسخ به مورد نخست باید گفت؛ پیشینهسازی تاریخی- فرهنگی برای کشورهای منطقه اینقدر حائز اهمین است که از مجادلات و چالشهای بزرگ و سرمایهگذاریهای قابل توجه و حتی سندسازی تاریخی هم در این حوزه نمیگذرند و همواره در تلاشند به نوعی مشاهیر ایرانی (که در جغرافیای ایران قدیم زیست داشتهاند) را منتسب به سرزمین فعلی خود کنند؛ زیرا این فرایند تاریخسازی؛ میتواند حتی در معادلات سیاسی – اقتصادی آنها تاثیرگذار باشد. در واقع مساله اصلی اینجاست که اگر این کشورها به نامگذاری شهری مشاهیر (همانی که تا کنون بوده) بسنده میکردند و قانع بودند که مجادلات امروزی در این باب پیش نمیآمد؛ پس تا حدودی این رویکرد به مشاهیر در نگاه برخی کشورهای همسایه منتفی است. پیرامون مورد دوم هم باید پرسید سهم ما غیر از «همزبانی»؛ با این مشاهیر در معادلات فرهنگی؛ پیرو این پیشنهاد چه خواهد بود؟ همانگونه که میدانیم و هچنانکه تا به حال واقع شده است؛ ایران قدیم {که مثلا} در زمان سامانی و آلبویه از شرق و شمال شرق تا ترکمنستان، تاجیکستان، ازبکستان و افغانستان و از غرب و شمالغرب تا عراق و بخشی از ترکیه گستره جغرافیایی داشته و در زمان سلجوقیان تا شمال دریای سرخ در جنوب غربی و تا جنوب قزاقستان در شمال شرقی هم رفته است و از خود بنیانهای فرهنگی – معرفتی فراوانی به جای گذاشته که مشاهیر تاریخی فرزندان این بنیانها هستند؛ و البته این پایهگذاریها به همین جا ختم نمیشود؛ بلکه در زمان خوارزمشاهیان؛ ایلخانان و تیموریان تا عصر صفویان به همین شکل جغرافیای مرزی ایران بین کشورهای یاد شده شناور بوده و دستاوردهای فراوانی را حادث کرده است؛ پس سهم ما از تعلق به مشاهیر در زمان حیات آنها در جغرافیای ایران؛ بیش از آن چیزی است که ما امروز بخواهیم تنها به «همزبانی» با آنان خرسند بوده و بسنده کنیم؛ از اینها مهمتر؛ مکاتب (برخی قائل به مدارس و حوزه به جای مکتب هستند) فکری – فلسفی و هنریای چون شیراز؛ اصفهان و ... که این مشاهیر در آن نمو یافته و به بالندگی رسیدهاند همه در ایران قدیم ریشه داشته است. اگر ما تنها به همزبانی با این مشاهیر بسنده کنیم؛ از موقعیت تاریخی- فرهنگی خود عقب نشستهایم.
ما میباید پا فراتر از این بگذاریم که مشاهیر را فقط در زبان متعلق به ایران بدانیم. این پیشنهاد ممکن است در سطحی نظریهبنیاد؛ مفاهمه را در پی داشته باشد؛ اما در سطوح دیگر ممکن است آبستن رخدادهایی نامناسب در نگهداشت میراث فرهنگی کشور در آینده باشد. اما در سطح نظریهبنیاد و دانشگاهی این پیشنهاد مطلوب به نظر میرسد؛ به بیان دیگر میتوان گفت تا امروز پاسخ قطعی و میانجیمحوری در باب پایان داده به مناقشات فرهنگی انتساب مشاهیر مطرح نشده است و این پیشنهاد «زبانمحور» میتواند آغاز گشایش دری به سمت تفاهیم در معادلات فرهنگی و زیست جهان مشاهیر فارسی زبان باشد. به بیان دیگر تنها مسالهای که تاکنون محل مناقشه نبوده و کشورهای مختلف منطقه که گویشوران زبان فارسی هستند در آن اتفاقنظر داشتهاند این بوده که زبان نوشتاری اغلب مشاهیر این جغرافیا فارسی و عربی بوده است و همین مساله میتواند محل اشتراک و باب تفاهم در این مجادله باشد. اما در همه حال میباید توجه داشت که فرهنگ ایرانی – اسلامی در شکل شکوفا یافته آن؛ از ایران اشاعه پیدا کرده و تا حدود زیادی در سدههای میانه فرهنگ جغرافیای پیرامون ایران از آن شکوفا شده است.
انتهای پیام/و/۵
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران