ناگفته‌های آیت‌الله مقام معظم رهبری هم خاطرات روزانه می‌نویسند

فرهیختگان - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰

تعداد بازدیدها: ۴۱ سایت آینده در گفت‌وگویی اختصاصی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی درخصوص برخی از خاطرات ایشان سوالاتی طرح کرده که آیت‌الله رفسنجانی به این سوالات پاسخ داده است. بخش نخست این گفت‌وگو دیروز از نظر شما گذشت، اینک بخش دوم پیش روی شماست.   آیا قبل از این، خاطراتی را هم دیده یا خوانده بودید؟ بله. مثلا خاطرات چه کسانی؟ کمی خاطرات ناصرالدین‌شاه و شخصیت‌های سیاسی دوران مشروطه و معاصر را خوانده بودم. با نوع خاطره‌نویسی آشنا بودم.

"تعداد بازدیدها: ۴۱ سایت آینده در گفت‌وگویی اختصاصی با آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی درخصوص برخی از خاطرات ایشان سوالاتی طرح کرده که آیت‌الله رفسنجانی به این سوالات پاسخ داده است"به هر حال کار را شروع کردم و ادامه دادم. آن دو دفتر را که گفتید، برای چه انتخاب کرده بودید؟ آیا هر سال این کار می‌کردید؟ هر سال نبود. به‌طورکلی دیدم مسائلی است که کاملا سری تلقی می‌شود. من که دفتر خاطراتم را در جاهای کاملا سری نمی‌گذاشتم. در منزلم بود یا وقتی به مسافرت می‌رفتم، همراهم می‌بردم.

بعضی از مطالب کاملا سری بود. آنها را در دفتری جداگانه می‌نوشتم. فکر می‌کنم یکی از مسائل مهم ما که در آن تاریخ، شروع شده بود، کسالت امام بود. روزانه هم مسائلی پیش می‌آمد، اما کسالت امام خیلی برای ما مهم بود. چون از آن ناحیه احساس خطر می‌شد.

"مثلا خاطرات چه کسانی؟ کمی خاطرات ناصرالدین‌شاه و شخصیت‌های سیاسی دوران مشروطه و معاصر را خوانده بودم"بعضی از مسائل هم که مربوط به جنگ بود که خیلی سری بود. آبروی اشخاص را مراعات می‌کردم که هنوز هم مراعات می‌کنم. گاهی افرادی می‌آمدند و درباره اشخاص و افراد دیگر گزارش‌هایی می‌دادند و شکایاتی می‌کردند. ثابت نشده بود. فقط کسی به من گفته بود.

یادداشت می‌کردم و نمی‌خواستم قبل از اینکه آن فرد را ببینم یا دادگاهی درباره آن حکم دهد، جایی نوشته و در جامعه گفته شود. مطمئنا اسباب اشکالات واقعی می‌شد. دو سال این کار به صورت دو دفتر بود. الان دو دفتر مکرر دارم. دفتر به کلی سری خیلی کوچک است.

"آن دو دفتر را که گفتید، برای چه انتخاب کرده بودید؟ آیا هر سال این کار می‌کردید؟ هر سال نبود"یک تقویم بغلی است که مطالب مهم را در آن یادداشت می‌کردم. بقیه سال‌ها در اوراق جداگانه بود. الان که می‌نویسم، به آنها مراجعه می‌کنم که اگر مطلب قابل انتشاری در آن باشد، به تقویم اصلی اضافه می‌کنم. آن کار از لحاظ امنیتی، حیثیتی و بعضی چیزها کار درستی بود. اگر چنان کاری نمی‌کردم، ممکن بود اشکالاتی پیش بیاید.

اینکه مجبور بودید یا به آن صفحه سررسید مقید بودید و فقط می‌خواستید ردپایی از حوادث را که خودتان با آن درگیر بودید، در جایی ثبت کنید تا اگر روزی لازم شد، به آن مراجعه شود، منطقا پذیرفتنی است. اما ابهامی را ایجاد کرد. یعنی به هر حال مبهم‌نویسی است. شما ملاحظاتی داشتید. ملاحظاتی که آن را لحاظ کردید و نه ملاحظات مقطع انتشار.

"گاهی افرادی می‌آمدند و درباره اشخاص و افراد دیگر گزارش‌هایی می‌دادند و شکایاتی می‌کردند"سوال من این است که آیا ملاحظات مقطع انتشار آن‌موقع هم در ذهن شما بود؟ بله، بود. واقعا بود؟ بله. یعنی این درست است که بعضی از موضوعات در آن هنگام عمدا مبهم نوشته شده که بعدها به دلخواه تفسیر شود؟ البته دو سه نوع است که حتما عمدی بود. بعضی از مسائل مربوط به جنگ بود. آن‌موقع حتما گفتنی نبود و شاید هنوز هم گفتنی نباشد.

بعضی از مسائل که خیلی روشن است. مثلا خاطرات من از مجلس خیلی مختصر است. مشروح مذاکرات مجلس ثبت است و تمام آن منتشر می‌شود و در تاریخ می‌ماند. شما که می‌خواهید تاریخ بنویسید، وقتی خاطرات مرا می‌بینید، به اسناد اصلی همان نوشته‌های کوتاه من مراجعه می‌کنید. یا ملاقات‌هایی که با افراد داشتم، مخصوصا ملاقات‌های حساس خارجی یا ملاقات‌های سیاسی داخلی که همه آنها ضبط می‌شد و نوارها موجود است.

"یادداشت می‌کردم و نمی‌خواستم قبل از اینکه آن فرد را ببینم یا دادگاهی درباره آن حکم دهد، جایی نوشته و در جامعه گفته شود"یا مسائلی که در نمازجمعه مطرح می‌کردم. چه لزومی دارد که کاملا بنویسم؟ رادیو و تلویزیون پخش می‌کردند و روزنامه‌ها می‌نوشتند. کاملا علنی بود. باید چند کلمه می‌نوشتم که نوشته‌ام. درباره جلسات سران چطور؟ در جلسه سران حرف‌های زیادی مطرح می‌شد.

می‌بینید که کوتاه عبور می‌کنم. ضبط می‌شد؟ ممکن است ضبط نشده باشد. معمولا ضبط نمی‌کردیم. هر کسی بحث‌های مربوط به خودش را قاعدتا می‌نوشت. از کارهای رهبری که آگاهی داشتم، کم‌وبیش می‌نوشتند.

"الان که می‌نویسم، به آنها مراجعه می‌کنم که اگر مطلب قابل انتشاری در آن باشد، به تقویم اصلی اضافه می‌کنم"یعنی مقام معظم رهبری هم خاطرات روزانه می‌نویسند؟ چیزهایی می‌نویسند. همان موقع می‌دانستم که می‌نویسند. همین الان که گاهی با هم مذاکره می‌کنیم، ایشان به دفترشان مراجعه می‌کنند و می‌گویند این مساله اینگونه بود یا من می‌گویم اینگونه بود. ایشان آن مقدار که می‌نوشتند، مفصل‌تر از من می‌نوشتند. همه را نمی‌نوشتند، اما چیزهایی که برایشان مهم بود، می‌نوشتند.

لابد حاج احمدآقا و آیت‌الله موسوی‌اردبیلی هم می‌نوشتند. دقیقا نمی‌دانم

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خدمت - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰
صدای آلمان - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰
فرهیختگان - ۲۰ اردیبهشت ۱۳۹۰