بیانیه نهضت مقاومت ملی ایران به مناسبت شانزدهم دیماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت

بیانیه نهضت مقاومت ملی ایران به مناسبت شانزدهم دیماه هزار و سیصد و پنجاه و هفت » نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

سی و سه سال پیش در چنین روزی دکتر شاپور بختیار به دنبال یک سلسله از تحولات سیاسی سریع داخلی و به منظور نجات ایران از سقوط به ورطه جهل و نیستی، با قبول سمت نخست وزیری و اعاده ی اعتبار قانون اساسی به مقابله با طوفانی که روح الله خمینی برپا کرده بود برخاست.

در این مدت، درباره ی یک چنین واقعه ی بزرگ و با ارج تاریخ معاصر ایران، بعد از حکومت مصدق، مقالات بی شمار نوشته شده و تفاسیر و سخنرانی های بی شمار انجام گرفته و در اختیار دو نسل که در دوران شوم تسلط جمهوری اسلامی بر ایران به دنیا آمده قرارداده شده است. هرچند بختیار، در کتاب یکرنگی و مبانی اندیشه های سیاسی شاپور بختیار به معرفی خویش پرداخته و خود از عهده ی این کار به خوبی بر آمده است، امّا قصد ما در این نوشته توضیح مکرر انگیزه های او برای اقدام خطیری است که او را یک تنه در مقابل موج گنگ و گیج و مسحور خمینی زدگان قرار داد. موجی که در آن روزها، در مسیر خود از دستاورد مشروطیت و قانون اساسی، آن چه را هم که از دستبرد رژیم کودتا باقی مانده بود، می کند وبا خود می برد. ما معتقدیم که یاد آوری وقایع دیماه پنجاه و هفت و زنده نگاه داشتن آنها در حافظه عموم حائز اهمیت است؛ همان گونه که هفتاد سال بعد از تسلط رژیم نازیسم به آلمان و اتریش هنوز مرور بر اوضاع آن دوره در مدارس و مجامع جوانان، خاصه در کشورهای قربانی این بلایای تاریخی، رایج است.

شاپور بختیار از همان آغاز جنبش آزادی خواهی و عدالت طلبی سال های میانی دهه پنجاه با امضای نامه ی سران جبهه ملی به شاه، خواستار اجرای قانون اساسی مشروطه شد و با عزمی راسخ بر پای این خواست خویش، خواست همیشگی نهضت ملی و خواست دیرین ملت ایران، و تحقق آن ایستاد. صمیمیت و صداقت خالصانه ی او از افکار سیاسی بی غش و نظریات عمیق فلسفی و انسان دوستانه ی وی سیراب می شد. هدف او از قبول این مسئولیت پرمخاطره ی تاریخی به هیچ وجه شخصی و رسیدن به قدرت نبود و به دست گرفتن قدرت سیاسی را فقط در دموکراسی مشروع می دانست.

روزنامه ی کیهان در ۱۶ دی ۱۳۵۷ به نقل از او نوشت:

"... من به تمام افکار و عقاید سیاسی سی سال پیش خود وفادارم و از تمام اختیارات و امکانات قانونی خود برای تحقق بخشیدن به آن آرمانها تلاش خواهم کرد. حاضرم در این لحظات تاریخی که سرنوشت ما را تعیین می کند، این وظیفه خطیر را به هر فرد ایرانی که خود را داوطلب این خدمت می کند واگذار نمایم، ولی حاضر نیستم اگر به قیمت جانم و اعتبار و حیثیتم هم باشد بگذارم که کشورم به سوی نابودی و زوال سوق داده شود. من به عنوان پسر یکی از سرداران مشروطه و یکی از وفادارترین یاران رهبر بزرگ ملت دکتر محمد مصدق سوگند یاد می کنم که تا آخرین نفس با تجزیه طلب و ... مبارزه کنم. ... ولی دشمنان کشور باید بدانند که من با علم و اطلاع از اوضاع اسف بار مملکت قبول مسئولیت نمودم و با قدرت و پشتیبانی همه شما دوستان عزیز امیدوارم به آشفتگی سروسامان داده و کشور را به سوی یک کشور سوسیال دموکرات واقعی سوق دهم.

در این راه از خدای بزرگ و همت افرادی که مرا می شناسند مساعدت می طلبم و هیچ تهدید یا تردیدی مرا از راه خدمتگزاری باز نخواهد داشت.

«من مرغ طوفانم، نیاندیشم ز طوفان موجم نه آن موجی که از دریا گریزد»."



منبع خبر: گویا

اخبار مرتبط: روزنوشت های محمد نوری زاد (شانزدهم دیماه نود)