اخبار الارا

راهنمای خرید کرم ضد لک در سال 1401
تابناک

راهنمای خرید کرم ضد لک در سال ۱۴۰۱

تابناک - ۳ آبان ۱۴۰۱
برخی از شما به عارضه‌ای به نام لک‌های پوستی مبتلا هستید. این عارضه در نتیجه عوامل محیطی و ژنتیکی بر روی پوست صورت و بدنتان ظاهر می‌شود. بسیاری از متخصصین پوست برای درمان و کم‌رنگ‌شدن لک‌های پوستی استفاده کرم ضد لک و روشن کننده پوست را پیشنهاد می‌دهند. در بیشتر... برندهای معروفی چون دکتر ژیلا، سینره، بیودرما، الارا، نئودرم یا سروینا در بازار محصولات خود را ارائه داده اند

سریال از ما بهترون قسمت ۷۳

پندار - ۱ اردیبهشت ۱۴۰۱
    گوندوز از پشت سر به الارا حمله می کند و او هم از خودش دفاع می کند و بعد از این که می فهمد گوندوز است می گوید: «چطور شد نفهمیدم کی هستی؟! » گوندوز می گوید: «لباسای شوهر خواهرمو پوشیدم. بوی بدی میدم نه؟ » و...     گوندوز از پشت سر به الارا حمله می کند و او هم از خودش دفاع می کند و بعد از این که می فهمد گوندوز است می گوید

سریال از ما بهترون قسمت ۶۶ شصت و شش

پندار - ۲۴ فروردین ۱۴۰۱
    گیزم پیش صفیه می رود و کوپن های رایگان خدمات آرایشی را به او میدهد و می گوید: «با خودم گفتم هر چیزی که مفت باشه باعث میشه خوشحال شی. » بعد گیزم در مورد خواستگاری طالب از ییلدیز می پرسد که صفیه می گوید: «قسمت نبوده... » صفیه تعجب می کند و گیزم وقتی به خانه می رسد با اخم پشت سر هم به چنگیز به خاطر این که برایش حشن حنابندان نگرفته متلک می اندازد! کومسال به شنور می گوید که به نظرش طالب او را نمی خواهد مخصوصا بعد از آخرین باری که او را دید و وحشت کرد اما شنور می گوید که اصلا هم اینطور نیست و حتی برای این که به او ثابت کند به زودی خواستگاری اش میروند، یکی از دستبندهایش را دست کومسال می کند و بعد متوجه می شود که گران ترین دستبندش سرجایش نیست و می فهمد که طالب آن را به ییلدیز داده! وقتی ال ایدا با عصباینت به الارا می گوید که گوندوز لایق او نیست، الارا هم می گوید

سریال از ما بهترون قسمت ۶۵ شصت و پنج

پندار - ۲۳ فروردین ۱۴۰۱
    طالب وقتی می بیند که تکه ای پیراهنش کنده شده، شک می کند که کومسال برای طلسم هایش از ان استفاده کرده باشد که اتفاقا هم حدسش درست است اما شنور می گوید که خیالاتی شده و خودش را به آن راه میزند! چنگیز میزی که برای... «واقعا؟ خوبه که به یه دردی بخورم… باید برم لباس بپوشم هرچند که قرار نیست خوشگل بشم اما خب! » وقتی گوندوز و الارا می بینند که هری با ال ایدا چه کار کرده، خیلی تعجب می کنند! اوزان برای ملیکه کادو و گل خریده تا شبشان را جشن بگیرند

سریال از ما بهترون قسمت ۶۴ شصت و چهار

پندار - ۲۲ فروردین ۱۴۰۱
    گوندوز و اوزان به هری می گویند که ال ایدا به زور خودش را به مورات بوز چسبانده بوده تا نشان بدهد که او دوست پسرش است! هری کمی حسادت می کند و می گوید: «اما مورات بوز که اصلا جذاب نیست. » اوزان و گوندوز می...  سریال خاتون قسمت ۲۰وقتی صفیه رو به گوندوز و الارا می گوید

سریال از ما بهترون قسمت ۵۳ پنجاه و سه

پندار - ۱۶ فروردین ۱۴۰۱
  گیزم به خانه ی صفیه می آید و منتظر است کفش هایش را برایش بیاورند تا داخل شود اما صفیه اصرار می کند که لازم نیست کفش هایش را بپوشد و همینطوری هم می تواند داخل بشود. گیزم با ذوق می گوید که دوست دارد شب سال نو... «تو چجوری زنده ای؟! » گوندوز، الارا را برای خوردن قهوه به کافه می برد که باز یکی دیگر از دخترهایی که در آرایشگاه با گوندوز آشنا شده با دیدن او جلو می آید و با ذوق می گوید

سریال از ما بهترون قسمت ۵۸ پنجاه هشت

پندار - ۱۵ فروردین ۱۴۰۱
    صبح زود یاشار سراغ صفیه را می گیرد و گوندوز می گوید که او با یک بسته شکلات به خانه ی گیزم رفته. یاشار خنده اش می گیرد و می گوید: «نکنه زاهیده رو واسه تو خواستگاری میکنیم؟! » و بعد می گوید: «صفیه هرکاری که پولمون... صفیه هم برای عکس روی قوطی های شکلات، عکس الارا را بی خبر از او و گوندوز روی بسته بندی ها می چسباند و از نتیجه کار حسابی راضی است

سریال از ما بهترون قسمت ۵۵ پنجاه و پنجم

پندار - ۱۱ فروردین ۱۴۰۱
صفیه برای همسایه ی دورشان که تازه مرده، حلوا درست می کند و برای گیزم و چنگیز هم می برد. چنگیز وقتی می فهمد مرد ۶۰ ساله بوده و فقط پنج سال از او بزرگتر بوده که سکته قلبی کرده، وحشت می کند و به فکر فرو می رود. ال ایدا سر صبحانه از الارا می پرسد

دانلود و تماشای سریال ترکی از ما بهترون قسمت ۵۲ دوبله فارسی + خلاصه پاورقی سریال

پندار - ۸ فروردین ۱۴۰۱
الارا انقدر در مورد این که وضع سلامتی یاشار و چنگیز خراب است حرف میزند و آنها را به شک می اندازد که هردو وحشت زده تصمیم می گیرند آزمایش بدهند. طالب به ییلدیز زنگ میزند و از او می خواهد همدیگر را در فضای سبز محله آنها ملاقات... الارا انقدر در مورد این که وضع سلامتی یاشار و چنگیز خراب است حرف میزند و آنها را به شک می اندازد که هردو وحشت زده تصمیم می گیرند آزمایش بدهند