اخبار شراره های آفتاب

از مرگ آزادی تا مرگ برای زندگی؛ در ستایش: حق ندارید اعدام کنید

کلمه - ۲۸ تیر ۱۳۹۹
چکیده :در ظل حکومتی به نام دین که شاید آخرین تداعی قرون وسطی مسلمانان باشد، در سایه لرزش انگشتان استبداد دینی که در کار بافتن طناب دار برای حق گویان و معترضان است، جنبش خون گرم در رگ جوانانی می جوشد که اکنون در ستیغ آفتاب نشسته بر سرای محبس... جان هایی جوان اما نومید، پر شور اما خسته و با چشمانی درشت و نمناک که در نور طلایی آفتاب مرده گون اوین، آفتابگردانی را می مانند که در صحرا سر به سوی آخرین شراره های آفتاب می‌گرداند تا نور بگیرد و شب به خواب رود،گرچه این سه جان نمی دانند آخرین نور را کی می بینند و آخرین شب را چگونه می آرامند! نمی دانند و همین ندانستن نه از شغل و تحصیل و آینده و ازدواج و کار و دیگر مسائل زندگی، که ندانستن خود «زندگی» و بودن یا نبودن شان بزرگترین شکنجه ای است که می‌توان بر انسانی فرود آورد و چرا؟ به جرم اعتراض! به جرم انسان بودن و شرافت طلبیدن! آنان، امیرحسین مرادی و سعید تمجیدی و محمد رجبی بچه‌های ما هستند